طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

مهندسی ازدواج!

قدیم تر ها که هنوز رایانه ، اینترنت ، ماهواره و ... اختراع نشده بودند ، ازدواج و تشکیل خانواده روال عادی خودش را داشت و مردم طبق سنن گذشتگان عین بچه آدم ازدواج می کردند و سر خانه و زندگی خودشان می رفتند. اما امروزه این امور ساده به پروژه های دست و پاگیر و پیچیده تبدیل شده اند و انجام هر کار بدون توسل به ماهواره ، اینترنت ، فال خیار شور ، لازانیا ، افسنطین و ... گویی «ذنب لا یغفر» است و تنها چیزی که در این بین محلی از اعراب ندارد سنت و آداب گذشتگان است. یکی از این جینگولوک بازی ها در عصر اطلاعات عاشق شدن یا به عبارتی همسر یابی اینترنتی و الکترونیکی است! قدیم الایام خلق الله با نگاهی ، یک دل نه صد دل عاشق یکدیگر می شدند و نیم قرن بلکه بیشتر زیر یک سقف با هم زندگی می کردند.( آن موقع ها هنوز مسکن مهر و مسکن ویژه تهران اختراع نشده بود!) در طول این مدت هم از گل نازکتر به یکدیگر نمی گفتند و برای زاد و ولد نیز به بسته های حمایتی یا برنامه های کنترل جمعیت وزرات بهداشت کاری نداشتند. اما جوانان امروزی برای عاشق شدن ابتدا باید سری به سایت های همسر یابی بزنند.( البته اگر تابحال فیلتر نشده باشند) بعد هم باید در جلسات مشاوره ، همسان گزینی ، روان شناسی رنگ ، صدا ، هیکل ، امضا و ... این موسسات شرکت کنند تا نیمه گمشده شان را کاملاً بشناسند. سپس به آنها توصیه می شود برای شناخت بیشتر مرد یا ملکه رویاهایشان کتاب های نظیر مردان مرینوسی و زنان تاریخی ، چگونه همسرم برایم غش کند یا چطور یک شبه خوش تیپ شویم و .... را مطالعه کنند. تازه باید گواهینامه ازدواج هم بگیرند تا بتوانند به صورت کامل و قانونی عاشق شوند. البته چون در این گونه همسر یابی ها ، همسان گزینی صورت می گیرد و زوجین در نهایت دقت یکدیگر را انتخاب می کنند ، مو لای درز این ازدواج ها نمی رود و از استحکام قابل قبولی برخوردار است. همین ید الله برادر زاده عمو سیفی خودمان که عید امسال با همین شیوه ازدواج کرد و الان هم چهار ماه است که به خیر و خوشی و در نهایت تفاهم از هم جدا شده اند!
علی ایحال با عنایت به اینکه ازدواج فی نفسه بد نیست و اگر عاقلانه و عاشقانه باشد ، مزایای فراوانی دارد ما هم به نیت ثواب و اینکه یک گوشه کار را ما گرفته باشیم ، راه اندازی مهندسی ازدواج را پیشنهاد می کنیم. ما در مملکت همه رقم مهندسی داریم. از مهندسی فرهنگی و روانی گرفته تا مهندسی ذهنی و فلسفی و قس علی هذا... پیشنهاد می شود رشته مهندسی ازدواج هم راه اندازی شود تا قبل از ازدواج میزان استحکام آشیانه ای که کبوتران جوان عاشق زندگی می سازند ، محاسبه و نظارت شود. البته به شرطی که این نظارت ها مثل نظارت بر استخر "سیمره" شهرستان کوهدشت نباشد که بعد از گذشت 6 سال به بهره برداری رسید ولی تنها 6 روز توانست به مردم خدمات ارائه دهد و فرو ریخت!

بنشین و سفر کن که به غایت نیکوست!

از قدیم الایام پرواز یکی از آرزوهای دیرینه بشر بوده و هست چرا که با این قیمت های نجومی بلیط هواپیما ، ما کارمندان که توان پریدن نداریم ، از سایر اقشار جامعه هم خودتان بپرسید. بیل که به کمرتان نخورده است! جالب اینجاست که  شرکت های هواپیمایی هم در این بین نه تنها خیرشان به خلق الله نمی رسد سعی دارند از آب گل آلود کره هلندی بگیرند. «شنیده ها حاکى است در حالى که براساس ابلاغیه سازمان هواپیمایى کشورى قیمت بلیتهاى جدید باید از تاریخ 15 آبانماه اجرایى شود، اما برخى آژانسهاى فروش بلیت با شگردهاى مختلف و اطلاعات غلط، از مسافرانى که قبل از این تاریخ بلیت خریدارى کرده اند، مابه التفاوت قیمت قدیم و جدید را طلب مى کنند!»( به نقل از جراید)
گفتنی است که سفر همیشه هوایی نیست و زمینی هم می توان سفر کرد ولی چه کنیم که آمار تلفات جاده ای و اخیراً در رفتن قطار ها از ریل ، دل و دماغ سفر زمینی را از مردم گرفته است. از آنجا که ما همواره در رهنمود های هرمنوتیک و سازنده مان به فکر مردم بوده و هستیم ، چند پیشنهاد سوفسطایی در مورد سفر های مدرن و آداب آن به عرض می رسانیم تا چشم آژانس های متخلف از حدقه در آید و حسرت مشتری بر دل هایشان بماند.
سفر های نشسته: در گذشته هم که وسایل حمل و نقل و آژانس های مسافرتی رنگارنگ وجود نداشت ، خیلی ها حال و حوصله مسافرت با اسب و شتر و الاخون والاخون در کاروان سرا های درجه دو و سه را نداشتند و ترجیح می دانند ، نشسته سفر کنند. شاعر در این خصوص فرموده :«بنشین و سفر کن که به غایت نیکوست/ بی منت پا گرد جهان گردیدن»
در این شیوه یک نفر که کثیر السفر بود و به قول امروزی ها عشق سفر بود وقتی به سایر بلاد مسافرت می کرد ؛ سفر نامه می نوشت و لحظه لحظه سفر را با دقت فراوان ثبت می کرد که دیگران با خواندن این سفر نامه گویی خود نیز همراه کاروانیان به این سفر رفته اند. الان هم شما می توانید با همسایه ها یا اقوام هماهنگ کنید و مخارج سفر مدیر ساختمان یا بزرگ خانواده را فراهم نموده ایشان  را به مسافرت بفرستید تا بعد از سفر از دیدنی های مسافرت برای شما تعریف کند و در این سفر شریک او شوید.
سفر های تخیلی: نوع دیگری از سفر که هیجان زائد الوصفی دارد و به جاهایی می توان سفر می کرد که با تابحال پای هیچ ابوالبشری به آنجا ها نرسیده ، سفر های تخیلی است. در این شیوه پدر خانواده یا حتی مدیر ساختمان و مدیر مدرسه می توانند از افراد ساختمان یا دانش آموزان بخواهند ، درباره یک مسافرت خیالی انشا بنویسند. فقط جناب ژول ورن که نمی تواند بیست هزار فرسنگ زیر دریا برود. شما می توانید بیست و دو هزار فرسنگ زیر دریا بروید. اصلاً سی هزار فرسنگ ، به کسی ربطی ندارد. یا می توانید در یکی از هتل های مجلل که شبی 2 میلیون تومان هزینه دارد و تازه اسم فقیر بیچاره ها را روی آن گذاشته اند اقامت کنید و هر چه دلتان خواست سفارش بدهید و ساعت ها در جکوزی و استخر کالری بسوزانید.
در این شیوه می توانید با هواپیما یا هر وسیله دیگری که هنوز اختراع نشده مسافرت کنید و کنار پنجره یا در کابین خلبان بنشینید و از مهماندار بخواهید به شما چند تا نان اضافه بدهد.
مسافرت رویایی یا تخیلی باعث کمک به اقتصاد خانواده و صرفه جویی می شود و خطراتی نظیر سقوط هواپیما ، چپ شدن اتوبوس و در رفتن قطار از ریل هم وجود ندارد. در ضمن می توانید در طول سفر یا هنگام رد شدن از روی جنگل های مه گرفته شمال ، از آن بالا برای کسانی که در ماشین های مدل بالا در ترافیک کیلو متری جاده چالوس گیر افتاده اند دست تکان بدهید! سفر به خیر ...

مبارزه با غلام تکثیر!

بعد از دستگیری ضربتی و فوری فوتی جمشید بسم الله که منجر به آرامی و تا حدی فروکش کردن دریای متاطم ارز گردید ، حالا نوبت به دستگیری غلام تکثیر و اذناب مشار الیه رسیده آن هم با صرف بودجه ای معادل 30 میلیارد تومان!
«دبیر ستاد حمایت و صیانت محصولات فرهنگی کشور از راه‌اندازی ستادهای مبارزه با کپی غیرمجاز در هجده استان خبر داد و مدعی شد پخش یکسان آثار فرهنگی در سطح کشور، باعث کاهش این دست تخلفات می‌شود. انصاری یکی از راهکارهای کاهش میزان کپی غیرمجاز را افزایش قیمت سی دی و دی وی دی خام دانست و گفت: می‌توانیم با افزایش قیمت سی‌دی و دی‌وی‌دی خام و بالا بردن تعرفه واردات این حوزه را مدیریت کنیم!» ( جام جم- 20 آبان 91)
راستش را بخواهید با وجود سیستم ساعتی گرانی کالا ها ، گران کردن اجناس برای کاهش تکثیر غیر مجاز آثار جواب نمی دهد. چرا که حنای گرانی اجناس دیگر رنگی پیش مردم ندارد و هر قدر کالایی گران تر شود ، میل مردم به خرید آن بیشتر می شود. در ضمن اگر قرار بر گران کردن باشد باید رایتر ، فلش ، رم ، هارد اکسترنال و تجهیزات مربوط به کپی کردن را هم گران کنیم که به درد سرش نمی ارزد. اما تا جایی که من و عمو سیفی در مورد کپی رایت یا همان حق و حقوق صاحب اثر ، تحقیق کردیم به این نتیجه رسیدیم که تنها چیزی که در مملکت ما کپی نمی شود و همه ملت مجبوردند اصل آن را بخرند ، «روزنامه» است. حتی با وجود اینکه نسخه pdf روزنامه ها را روی سایت می گذارند و هر روز هم قیمت روزنامه ها بالا می رود ، باز هم کسی تمایل به کپی گرفتن از روزنامه ندارد و همه اصل آن را می خرند و می خوانند. دلیل اینکه مردم تمایلی به استفاده از روزنامه کپی شده یا بیات! ندارند ، به روز بودن آن است. لذا پیشنهاد می شود تولید کنندگان آثار سینمایی یا موسیقایی نیز ، آثار خود را روزانه منتشر کنند. چطور این کره ای ها با یک لوکیشن و چهار تا افسانه و چند تانکر آب 4000 قسمت سریال می سازنند ؛ ما هم می توانیم با کمک برخی دوستان هنر مند(!)  هر روز چند فیلم سینمایی تولید کنیم. در مورد موسیقی هم که الا ماشاالله خواننده داریم که اگر برخی از آنها را رها کنند هر یک ساعت یک آلبوم به بازار عرضه می کنند!

تغییر کاربری دریاچه ارومیه!

ما بالاخره متوجه نشدیم چرا تا وقتی اسم تغییر کاربری می آید یک عده رنگشان - بلاتشبیه عین افرادی که قرار است پست مدیریتی شان را از آنها بگیرند - مثل گچ سفید می شود و هول و هراس ورشان می دارد. آقا جان تغییر کاربری که ترس ندارد. تازه اول هم تست می کنند بعد اجرا می کنند! در ضمن تغییر کاربری برای خودش کلی هم کلاس دارد. اخیراً در تهران زندان را به باغ موزه تبدیل می کنند ، در شمال باغات چای و برنج را به برج و ویلا ، در سایر بلاد هم پاساژ را به دانشگاه غیر انتفاعی و قس علی هذا ... این کار علاوه بر اشتغال زایی باعث بالا رفتن سطح سواد مردم ، پر شدن اوقات فراغت ، توسعه صنایع ساختمانی کشور و ... نیز می شود.
در همین راستا و با همین فرمان یکی از بزرگان علم کویر شناسی و چهره ماندگار علم جغرافیای ایران در خصوص تغییر کاربری دریاچه ارومیه پیشنهادی ارائه کرده که دانستن آن خالی از لطف نیست!
این کارشناس بلند پایه در دومین گرد همایی کانون دانش آموختگان جغرافیای دانشگاه تهران فرموده اند:« به جای زنده نگه داشتن دریاچه ارومیه به زور آمپول ، بهتر است آن را نمک روبی کنیم تا اکو سیستم آبی منطقه دریاچه ارومیه به اکو سیستم خشکی و گیاهی تبدیل شود! برای این کار باید از ورود آب حتی آب باران به این دریاچه جلوگیری کنیم تا خشک شود. بعد نمک روبی صورت گیرد و سطح آن را تا ده سانتی متر با ماسه بپوشانیم و تخم گیاه بپاشیم تا ظرف 5 سال آینده به پارک ملی بزرگی تبدیل شود و 102 جزیره آن را نیز به جاذبه توریستی تبدیل کنیم! در ضمن می توانیم از نمک حاصله که منبع غنی از کانی های ارزشمند است برای ساخت خمیر دندان استفاده کنیم و مابقی را صادر کنیم!» ( جوان – 15 آبان 91)

البته گمان نکنید دکتر شخصاً این طرح را پیشنهاد کرده چرا که از این دست گرفتاری ها در گذشته نیز وجود داشته و صائب تبریزی هم در خصوص حل مشکل چنین فرموده:« مست نتوان کرد زاهد را به صد جام شراب / این زمین خشک را سیراب کردن مشکل است.» هر چند ما مخلص تمام کارشناسان هستیم آن هم به صورت دربست و بدون سوار کردن تو راهی ، ولی دوستان عنایت داشته باشند «گرچه در خشکی هزاران رنگهاست / هین چرا خشکی که اینجا چشمه هاست » که ظاهراً استفاده ناروا از این چشمه ها و بستن سد بر روی جوی و چشمه و برکه ، دریاچه ارومیه را به این حال روز انداخته است.
از سوی دیگر برخی از دانشمندان کشور اعلام کرده اند این دریاچه حاوی 10 میلیارد تن نمک است که جمع آوری آن نیاز به 1 میلیارد کامیون 10 تنی دارد ؛ در ضمن محل انتقال این نمک ها نیز مورد مناشقه است!
هر چند نظر همه دانشمندان نیز برای ما محترم است ولی گاهی اوقات به جای تمرکز روی مساله بهتر است روی راه حل تمرکز کنیم. دوستان عنایت داشته باشند اگر هر کامیون به جای حمل یک بار ده تنی ، دو بار نمک حمل کند فقط به 500 میلیون! کامیون نیاز داریم. در ضمن در مورد محل دپوی نمک های حاصله بهترین راه کیسه زدن این نمک ها و قرار دادن آنها در انبار یا حیاط خلوت اداره منابع طبیعی ارومیه است تا هر وقت مشتری پیدا شد ، آنها را صادر کنیم!
ملاحظه فرمودید... این شیوه یک تیر و چند نشان است. هم مشکل کم آبی دریاچه ارومیه حل می شود و نیاز به کنگره و تامین اعتبار و جلسات فوق العاده مرتفع می شود. هم به سرانه فضاهای جنگلی و اکو سیستم گیاهی کشور افزوده می شود و هم ضریب dmf یا همان پوسیدگی دندان خلایق کاهش می یابد. موفق باشید...

کیسه هوای پرتابل!

ایمنی ، امنیت ، سلامت و ... واژه هایی هستند که اگر دغدغه همه مسئولین وزارت خانه ها نباشد ، لااقل دغدغه وزارت فخیمه بهداشت و سازمان ملی استاندارد است چرا که اهمیت این مقولات باعث شده تا مسئولین بهداشت در باب خودرو های ساخت داخل اظهار نظر کنند و مسئولین استاندارد در مورد بهداشت! یکی از مسئولین وزارت بهداشت فرموده اند دو سوم خودرو های تهران استاندارد نیستند و رئیس سازمان ملی استاندارد هم فرموده رعایت استاندارد های صنایع به شدت از سوی سازمان نظارت می شود و سلامت مردم در این حوزه اولویت نخست ماست! البته فرمایشات جناب نظام الدین برزگری رئیس محترم سازمان ملی استاندارد در خصوص کیسه های هوا نصب نشده در خودرو ها می باشد که از پلیس درخواست کرده که خودرو های بدون کیسه هوا را شماره گذاری نکنند و از مردم هم خواسته تا از خرید خودروی بدون کیسه هوا خوداری کنند!
هر چند بالا رفتن سطح فرهنگ رانندگی مردم در این سال ها و ایمنی بدنه و افزایش وزن برخی خودرو های ساخت داخل به میزان 65 کیلو گرم و طی همه مراحل 51 گانه استاندارد! نیاز به نصب کیسه هوا را در خودرو های ساخت داخل مرتفع ساخته ولی از آنجایی که این موضوع به دغدغه برو بچه های استاندارد بدل شده و خواب و خوراک را از آنها گرفته و در بقیه قطعات خودرو ها هیچ گونه عیب و ایرادی به چشم نمی خورد ، چند پیشنهاد در این خصوص ارائه می شود:
الف) همکاری مسافرین: همانطور که قرار است پلیس این خودرو های بدون کیسه را شماره گذاری نکند و مردم هم آنها نخرند ، پیشنهاد می شود مسافران هم از سوار شدن به این گونه خودرو ها امتناع کنند. چطور در تابستان سوار ماشین بدون کولر نمی شوید ، الان هم ماشین بدون ایر بگ سوار نشوید!
ب) کیسه هوای پرتابل: با پیشرفت علم و تکنولوژی همه چیز به صورت سیار یا به قولی غربی ها پرتابل در آمده است. از تلفن و بلندگو گرفته تا آزمایشگاه تست قند و چربی. پیشنهاد می شود یک مدل کیسه هوا قابل نصب روی سینه طراحی شود تا مسافرین و سرنشینان خودرو هنگام تصادف از آن استفاده کنند. البته به شرط اینکه همانند جنای آقای دائی فشردن دکمه فعال سازی آن را فراموش نکنند! سالم و تندرست باشید...

دریاچه ارومیه و خمیردندان!

یکی از رموز انسان های موفق داشتن جسارت در ایجاد تغییر است. حالا این تغییر ممکن است مربوط به قیافه و ظاهر طرف باشد یا تغییر در گردش ایام و اقلیم منطقه... در راستای پیشنهادات و شیرین کاری های برخی دوستان در حل معضلات زیست محیطی ، یکی از بزرگان اهل خِرد در خصوص حل کم آبی دریاچه ارومیه پیشنهادات سوفسطایی داده که دست عمو سیفی را از پشت بسته است. پرفسور پرویز کردوانی چهره ماندگار و پدر علم کویر شناسی در گرد همایی دانش آموختگان جغرافیای دانشگاه تهران :« به جای زنده نگه داشتن دریاچه ارومیه به زور آمپول ، بهتر است آن را نمک روبی کنیم تا اکو سیستم آبی منطقه دریاچه ارومیه به اکو سیستم خشکی و گیاهی تبدیل شود! باید از ورود آب حتی آب باران به این دریاچه جلوگیری کرد تا دریاچه کاملاً خشک شود. بعد نمک روبی صورت گیرد و سطح آن را تا ده سانتی متر با ماسه پوشانده شود و تخم گیاه بپاشیم تا ظرف 5 سال آینده به پارک ملی بزرگی تبدیل شود و 102 جزیره آن را نیز به جاذبه توریستی تبدیل شوند! در ضمن می توان از نمک حاصله که منبع غنی از کانی های ارزشمند است برای ساخت خمیر دندان استفاده کرد و مابقی را صادر کنیم!» ( جوان – 15 آبان 91)
در مورد خشک کردن دریای ارومیه ما شخصاً نظر خاصی نداریم ولی عمو سیفی از روزی که این خبر را شنیده با چالش های عمیق فلسفی مواجه شده و سوالات زیادی ذهن مشوش ایشان را پریشان کرده اند. اول اینکه نمک موجود در این دریاچه تقریباً 10 میلیارد تن است و اگر قرار باشد آنها با کامیون های 10 تنی جابجا کنیم و  هر کامیون 10 بار جابجا کند ، چیزی حدود 100 میلیون کامیون نیاز داریم!
در ضمن قدیمی ها می گفتند اول سوله اجاره کن ، بعد مناره را بدزد! اینکه این نمک ها را کجا می خواهند دپو کنند خیلی مهم است چون این نمک ها سرشار از مواد کانی ارزشمند هستند ؛ ممکن است مورد دستبرد قرار بگیرند و لزوم نگهبانی و حراست از آنها نیز مهم است! علی ایحال با عنایت به اینکه استاد پدر کویر شناسی مملکت است و دوست دارد همه جا کویر شود ، ترا به خدا راجع به مشکلات سایر دریاچه های مملکت چیزی به این بابا نگید چرا که  «گر سوی خشکی کنی با او سفر / بر نگردی جانب دریا دگر!»

زلزله حیا کن!

ما قبلاً هم در باره خشم زمین یا همان زلزله  افاضات کرده بودیم ولی چه کنیم که گاهی اوقات ضرورت یا اهمیت موضوع ما را بر آن می دارد که به یک قضیه از چند زاویه نگاه کنیم. فلذا این بار مجبور شدیم جایمان را در اطاق کارمان عوض کنیم و از زاویه ای متفاوت به زلزله نگاه کنیم که چشمتان روز بد نبیند و دریافتیم اوضاع شیر تو شیر است و به قولی «هست به شهر ولوله این که شده‌ست زلزله» نه پدر جان کجا می ری ؟زلزله کجا بود... منظور این است که مسئولین با شور و هیجان خاصی پیگیر مسائل مربوط به قبل از زلزله ، حین و بعد از آن هستند. غلامرضا معصومی رئیس اورژانش کشور فرموده اند:« با توجه به هماهنگى هایى که با استانهاى مجاور داریم و همچنین تفاهم نامه هایى که با سازمان ها و ارگان هاى مختلف نظیر مترو براى جابه جایى مصدومان منعقد کرده ایم، براى خدمت رسانى در شهر تهران تا سطح زلزله 6 ریشترى مشکلى پیدا نخواهیم کرد. همچنین 50 دستگاه اتوبوس آمبولانس در کشور داریم که می توانیم ظرف 12 ساعت تمام آنها را به تهران فرا بخوانیم!» (جام جم - 9 آبان)
البته استا غلامرضا قبلاً فرموده بودند که در صورت وقوع زلزله هفت ریشتری در شهر تهران، حدود هفت میلیون نفر از مردم مصدوم می‌شوند که به‌ طور حتم هیچ مقدار لجستیک توان انتقال این مقدار مصدوم را ندارد و این اقدام در توان هیچ اورژانسی در سطح دنیا نیست. اینجاست که یک بوغ از نه بوغ( همان نبوغ) مدیریت به کار می آید و مشکلی که در توان هیچ اورژانسی در سطح دنیا نیست با چند تفاهم نامه حل می شود و خشم زمین خودش خجالت می کشد و دمش را روی کولش می گذارد و به ژاپن و بقیه کشور ها می رود که با کوچکترین تکانی نیروگاه هایشان در معرض انفجار قرار می گیرند و با یک زلزله 5/7 ریشتری 6 نفر کشته می دهند!
علی ایحال ملاحظه فرمودید که اولاً  زلزله به خودی خودی ترسی ندارد ، مگر اینکه کارشناسان شما را بترسانند. دوم اینکه وقتی با 50 تا آمبولانس زلزله ای به بزرگی 6 ریشتر قابل کنترل است و تهران دوام می آورد به این مفهوم است با تهیه 100 آمبولانس زلزله 12 ریشتری نیز در ید کنترل ماست! اصلا نگران نباشید...

نهضت وصول در سایه !

در جوامع بشری همیشه افرادی هستند که به نوعی جور دیگران را می کشند و داستان همان بنی آدم اعضای یکدیگرند و بقیه ماجرا است. در مواردی این افراد با کمترین ادعا و دستمزد ناچیز گره از کار خلق الله باز می کنند و علاوه بر کسب روزی حلال! مراقب آمار اشتغال هم هستند که خدای ناکرده خط خطی نشود. این عزیزان در بسیاری از مواقع تاریکی شب را برای انجام امورات و پیگیری مسایل انتخاب می کنند تا خدای ناکرده شائبه ریا در ذهن سایرین متبادر نشود و تا جای ممکن از معرفی خود ابا دارند و عموماً به صورت ناشناس فعالیت می کنند و از ارائه هر گونه مدارک شناسایی و سجلی خودداری می کنند چرا که حرفشان سند است و سنگ را آب می کند. شاید تاکنون متوجه منظور ما شده باشید. بله دوستان «شَر خر...» اما شر خر کیست؟
شَرخَر فردی غیر دولتی و مردم نهاد است که رگه ها و ته مایه هایی از خشونت در سیمای ظاهری اش به چشم می خورد. این فرد در ازای مبلغ ناچیزی میزان بروکراسی های ادارای موجود جهت وصول چک های برگشتی را کاهش می دهد و باعث می شود معاملات روند طبیعی خود را طی کنند و چک های رد و بدل شده بین افراد بدون فوت وقت نقد شوند؛ در ضمن چون میزان سعه صدر در این دوستان خیلی کمتر از استاندارد جهانی است و از سویی حجم متقاضیان استفاده از خدمات این افراد زیاد است ، درنگ در مواجهه با این بزرگواران جایز نیست و توصیه می شود از اطاله کلام و هر گونه توضیح اضافی در خصوص زمان پر کردن محل چک شدیداً پرهیز نمائید.
اما نکته قابل توجه اینکه در سال های اخیر بسیاری از صاحبان حرف نظیر پزشکان ، پرستاران ، وکلا، زرگر ها ، صراف ها و حتی داروخانه دار ها که به هیچ عنوان خشونت برازنده ایشان نیست و اجل از شخصیت آنهاست به  اسپری فلفل و برخی وسایل تدافعی مجهز شده اند ولی دوستان شر خر از کمترین امکانات برخور دار هستند و اخیراً نیز در جراید آمده است:«حمل وسایل دفاع شخصی از مصادیق حمل سلاح سرد محسوب شده ، با آن برخورد می شود.»( به نقل از جام جم)  این نوع برخورد با افرادی که نقش آنها به مراتب پر رنگ تر از کارکنان نهضت وصول در بانکها است ، شایسته نیست و با توجه به فرار مالیاتی و عدم پرداخت اقساط وام های کلان توسط برخی اخلال گران کلان اقتصادی امید است مسئولین در استفاده از تجارب این دوستان و فراهم کردن شرایط جهت توسعه دامنه فعالیت ایشان که سایه به سایه و دوشادوش سیستم بانکی در حرکتند ، تلاش نمایند!

داوری می کنم ، پس هستم!

ما نفهمیدیم چرا تا وقتی اسم هنر و هنر مند به میان می آید یک عده شاخک هایشان بلا نسبت عین پهپاد  به سمت پرده نقره ای و جعبه جادویی معطوف می شود. (تئاتر هم که بی خیال ؛ با این جارو برقی های جدید که دیگر خاکی روی صحنه نمانده که هنرمندان جدید بخوردند!) قابل توجه اینکه هنر در همه عرصه ها قابل بروز و حدوث است. مثلاً با داوری در جشنواره های هنری کشور هایی که قدمتشان از چنار های خیابان های شمیران کمتر است ولی روی شیوخ  90 سانتی شان از سنگ پاهای قزوین بیشتر و غلیظ تر است! بالاخره هنر هنرمند باید به منصه ظهور برسد. دولت این همه هزینه کرده ، هنر مند تربیت کرده ، سوبسید پرداخت کرده( اون موقع هنوز یارانه اختراع نشده بود) ، بنابراین هنر مند باید تمام داشته های فرهنگی اش را تمام و کمال بروز دهد. حالا اینجا نشد و قدرش را ندانستند ، دلیل نمی شود اعراب حاشیه نشین از هنر داوری سرکار خانم «نیکی کریمی» بی بهره بمانند! البته هنر ایشان تنها به داوری خلاصه نمی شود چرا که ایشان در جشنواره ای داوری می کند که گردانندگانش از همان قماش آدم هایی هستند که در جشن های بالماسکه و هالووین و ... حضور مستمر و چشمگیر! دارند بنابراین صلاح نیست که سرکار خانم با لباس های ضد حقوق بشری! در این جشنواره شرکت کند. بنابراین لزوم داشتن یک پوشش مناسب و شفاف! در حد یک زن روشن فکر و فمنیست ضروری می نماید. ناگفته نماند این دریای هنر در این جشنواره تنها نبوده و هنرمند دیگری - از همان طیفی که سلحشور آنها را با ادبیات سزاوارانه ای نواخته است - او را همراهی کرده است. همانی که قبلاً لباس هایش را به جمعیت طرفداران فمنیسم شفافیت! اهدا کرده بود آن هم در برابر لنز هایی دوربین های ترقی و پیشرفت و حراج عکس های خاک برسری اش نیز بر عهده مجله فیگارو بود!
علی ایحال با توجه به اینکه هنر مندان روحیه لطیفی دارند و هر گونه بی مهری به آنها باعث خشک شدن چشمه هنر  در این قبیله می شود ، ضرورت تدوین سند ملی حمایت از هنرمندانی که عِرق ملی شان گاهاً سر ریز می شود ، احساس می شود و شایسته است با برنامه های منطبق و سازگار با روحیه لطیف این قشر ، مانع آوارگی فرهنگی این سرمایه های ملی شویم!

خط استیضاح روان خواهد شدن!

در ماه های اخیر که ملت همه سرگرم رصد حرکات موزون ارز و دلار و قیمت کالا های اساسی و غیر اساسی بودند ، عده ای از نمایندگان مجلس در حال جمع آوری امضاء برای استیضاح چندین وزیر بودند و هنوز امضای استیضاح وزیر اولی خشک نشده بود، دوباره عده ای دوره می افتادند تا برای استیضاح وزیر بعدی امضا جمع کنند و قس علی هذا.... تا جایی که جناب باهنر نایب رئیس مجلس در این خصوص فرموده اند: «تاکنون متعارف نبوده که چند وزیر به صورت همزمان استیضاح شوند.»( به نقل از جراید) البته استیضاح حق مسلم نمایندگان مجلس است و قانون برای همه یکسان است و شهرام بهرام ندارد. از قدیم و ندیم هم گفته اند: اسبِ امانتی را باید یک لنگی سوار شد. این صندلی ها و پست و مقام ها ماندنی نیستند که اگر ماندنی بودند به شما نمی رسید. اصلاً استیضاح دسته جمعی برای خودش عالمی دارد. هم فال است و هم تماشا! اما متاسفانه یا خوشبختانه ، هیچ کدام از این استیضاح ها به سر انجام نرسید و با گفتمان حل شد چرا که عجالتاً «اساس هر دو عالم جز سخن نیست.»
حالا اینکه چرا برخی وزرا از استیضاح دل خوشی ندارند ، الله و اعلم ... چهار تا سوال و جواب که این همه جار و جنجال و لابی نیاز ندارد که تعدادی از نمایندگان مجبور شوند امضاهایشان را پس بگیرند.اصلاً برخی از وزرا عاشق اطلاع رسانی آن هم به نمایندگان مردم هستند و به قولی «تاج خرسندیم ، استیضاح داد»، بعد شما امضای خود را پس می گیرید که استیضاح انجام نشود...البته استیضاح درجات و مقامات مختلفی دارد و در برخی موارد مثل استیضاح وزیر ورزش که نمایندگان خیلی شدید اللحن امضاء جمع کردند تا با چند سوال و جواب مشتی و آبدار وزیر ورزش را به چالش بکشند ، با دیدن روی دل آرام وزیر ورق بر گشت و به قول شاعر تبریزی «به استیضاح توان خون در جگر کردن وزیران را / ولی از دیدنش می گردد استیضاح فراموشم!» البته استیضاح همیشه هم بر وفق مراد وزرا پیش نمی رود و گاهی اوقات ورق بر نمی گردد: «من فکندم خویش را از خاکساری در رهش / او به استیضاح مرا با خاک یکسان کرد و رفت» که اینجا شاعر بیش از حد غلو کرده چون اگر وزیر محترم در این کشمکش مغلوبه شود ، جای دوری نمی رود و همان دور و بر ها با یک پست کلیدی دیگر ، از دلش در می آوردند!

بازار شیر تو شیر لبنیات!

تا همین چند ماه قبل که «اوضــاع زمــانه شــیر تــو شیـر نبود / در شهر کسی ســزای تعــزیر نبود» کارشناسان در برنامه های پزشکی به خردسالان و میانسالان و بزرگسالان توصیه می کردند که حداقل روزی یک لیوان شیر بخورند. حالا که ملت به شیر خوردن عادت کرده اند یکهو ورق برگشت و شیر گران شد. همین عمو سیفی خودمان که « هنوز از دهن بوی شیر آیدش » از صفوف به هم فشرده شیر یارانه ای ، خاطره ها دارد که ملت چطور ساعتها بر لبه خاکی جدول می نشستند و بعد از دریافت شیر ، برق حاصل از سرمستی و نشاط تهیه دو پاکت شیر یارانه ای در چشمان جویندگان کلسیم ، ناخود آگاه انسان را یاد شکار چیان شیر می انداخت که تروفی( سر بریده شده شکار و نشانی از پیروزی) را مغرورانه به دست می گرفتند و به منزل باز می گشتند.
به هر حال در گذشته هم چنین مشکلاتی بوده که با تدبیر مسئولین وقت مشکل حل شده:« چو کودک لب از شیر مادر بشست / ز تدبیر محمود گوید نخست» که منظور فردوسی در این بیت، سلطان محمود غزنوی است و هیچ ربطی به جناب آقای محمود یاوری سرمربی تیم فجر شیراز ندارد!
علی ایحال با وجود تلاش های صادقانه دوستان در کنترل بازار لبنیات ، این بازار بلاتشبیه شیر تو شیر است و ما مجبوریم فی البداهه چند راهکار ارائه کنیم:
الف) توزیع کارت الکترونیکی شیر: یکی از راه حل های کنترل بازار شیر توزیع هدفمند شیر از طریق کارت شیر می باشد. البته فقط« به شیر آن کسی را که بودی نیاز» کارت شیر بدهیم ؛ مثل کودکان و سالمندان.
ب) آب بستن به شیر: هر گاه تقاضا زیاد باشد عرضه خودش را لوس می کند. لذا می توانیم با آب بستن مقطعی و موقتی به شیر ، مقادیر زیادی شیر تولید کنیم و روی عرضه را کم کنیم. بعد از رام شدن بازار شیر و لبنیات ، می توان آبگیری را متوقف کرد.
ج)اعلان مضرات شیر: در این که شیر سرشار از مواد مقوی و مغذی است شکی نیست ولی توصیه می شود چند وقتی کارشناسان صدا و سیما از مضرات شیر هم بگویند. مخصوصاً شیر های وایتکسی! وقتی شیر روی دست کارخانجات لبنیات باد کرد و فتیله قیمت ها را پائین کشیدند ، دوباره از مزایای شیر بگویند. شیرین کام باشید.