طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

نظام سلامت صادر می شود!

در ایام گذشته چیزی به نام مدیریت و ساماندهی در ممالک قدیمه وجود نداشت و همه کار ها به صورت الله بختکی و دیمی انجام می شد. اگر نتیجه مورد نظر حاصل می شد فبهی المراد و اگر هم حاصل نمی شد ، مشکل خاصی پیش نمی آمد ؛ روز از نو ، روزی از نو... اما در هزاره سوم ، مدیریت اطلاعات و مدیریت منابع مالی و انسانی ، مولفه های حیاتی در برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت محسوب می شوند و کار کارشناسی روی پروژه های مختلف ، یک اصل محتوم و ضروری است. در این بین ظاهراً وزارت بهداشت گوی سبقت را از سایرین ربوده است و به دلیل موفقیت های پی در پی و بی شمار در امر بهداشت و سلامت خانواده ها ، برو بچه های دانشگاه جکسون ایالت می سی سی پی آمریکا از آنها درخواست کرده اند تا نظام موفق شبکه بهداشتی و درمانی ایران را به آنها آموزش بدهند!
رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت کشور: « گروهی از مربیان و کارشناسان ایالت می سی سی پی آمریکا برای الگو برداری از نظام شبکه بهداشتی ایران که یکی از موفق ترین سیستم های دنیاست ، به ایران می آیند!» ( جوان – 25 شهریور 91)
هر چند در روز های اخیر بازار شایعه و تهمت و دروغ داغ شده است ولی چندی قبل یکی از مسئولین بهداشتی فرموده بودند که اگر کل بودجه مملکت صرف بهسازی ، مرمت و پر کردن دندان های خراب ایرانیان شود باز هم کفاف نمی دهد! در ضمن طبق های آمار های موجود سن سکته به زیر 30 سال رسیده است ، در خود درمانی و مصرف خودسرانه دارو در رنگینک جهانی جهش چند پله ای داشتیم ، مناقشه بین وزارت بهداشت و رفاه بر سر تولیت بیمه سلامت هنوز ادامه دارد و قس علی هذا... و این که مربیان و کارشناسان دانشگاه جکسون شیفته کدام قسمت داستان شده اند بر ما پوشیده است!
علی ایحال ما پیشنهاد می کنیم که حالا که قرار است هواپیما بلند شود و مسئولین بهداشت این ایالت به کشور ما بیایند ، سر راه مسئولین ورزش ، پلیس راهور و آموزش و پرورش ایالت خودشان را نیز به تهران بیاوردند تا از نزدیک با  شیوه های مدرن ارتقاء سطح ورزش علی الخصوص فوتبال ، کنترل ترافیک و جاده ها و خودرو های استاندارد و سیستم ها و طرح های نوین آموزشی آشنا شوند. مطمئن باشند ضرر نمی کنند ، هم فال است هم تماشا!

قتل با طعم آدرنالین!

این طور که از شواهد و قرائن بر می آید جوانان در همه اعصار و قرون همیشه در تب و تاب بوده و هستند و جوانان ادوار گذشته نیز پر شر و شور بودند. بنابراین اینکه تصور کنیم جوانان نسل امروز عجیب و غریب هستند تصور درستی نیست. درست است به فرموده وزیر جوانان امروزی حال کارکردن ندارند و به فرموده ما قلیان رفیق گرمابه و گلستان آنهاست ولی همه که این طور نیستند و آنهایی که حال کارکردن دارند ، کار پیدا نمی کنند! اصلاً مگر جوان امروزی چه می خواهد که ما این طور شمشیر را از رو بسته ایم. تازه جوان ایرانی خیلی هم قانع است. مثلاً شما فکر می کنید دختر  ایرانی از همسر آینده اش چه می خواهد؟ فقط کمی گذشت و مردانگی ...  به نظر شما این خواسته زیادی است که ایشان از یک میلیاردر دارند!؟
ما خودمان با وجود اینکه سن و سالی از ما گذشته ولی دلمان جوان است و در تمام عرایض و افاضات مان به طور تمام قد و دربست از جوانان حمایت کرده ایم و اعتقاد راسخ داریم که اگر در برآوردن حاجات و امورات جوانان کوتاهی شود ، خیلی بد است و ممکن است مثل ماجرای گاندی کار بیخ پیدا کند.
نه پدر جان گاندی فقید کجا بود؛ منظور خیابان گاندی است. « جوانی بعد از مصرف شیشه در یک کافی شاپ! قبل از رفتن به محل قرار با دختر مورد علاقه اش ، خودروی یک دختر دانشجوی دکترا را در خیابان گاندی می دزدد و هنگام فرار دو بار دختر دانشجو را زیر می گیرد و او را به قتل می رساند. بعد هم روز دادگاه در اظهاراتش عنوان می کند: « من عاشق هیجان هستم. شنیده بودم وقتی آدرنالین بالا برود ، احساس خوبی به آدم دست می دهد ، برای همین دست به سرقت می زدم. در ضمن قتل عمد را قبول ندارم چون قتل عمد قتلی است که یک نفر را با چاقو بزنی و به قتل برسانی!» ( همشهری – 20 شهریور 91)
ملاحظه فرمودید. به همین سادگی. شازده مجبور شده برای بالا بردن آدرنالین آدم بکشد ، تازه قتل عمد را هم قبول ندارد. علی ایحال به منظور جلوگیری از تکدر خاطر عاطر جوانان و بالا بردن روحیه و سطح نشاط در جامعه چند پیشنهاد ارائه می شود:
الف) قوانین مربوط به قتل عمد و غیر عمد بازنگری شوند و جوانان را بیشتر درک کنند.
ب) رسانه ملی راه کارهای مدرن بالا بردن آدرنالین را به جوانان آموزش دهد و در کتاب های درسی این مطلب گنجانده شود.
ج) خرید و فروش سلاح های خوش دست و پیشرفته نیز آزاد شود تا جوانان بتوانند هر چه بیشتر آدرنالین خود را بالا ببرند!

سنگ قبر با برچسب اصالت!

امروزه کارشناسان توصیه می کنند به دلیل وجود کالاهای تقلبی در بازار ، بعد از خرید یک محصول ، بلافاصله با خراش دادن برچسب RQ یا همان برچسب اصالت کالا، عدد مندرج در زیر برچسب را از طریق پیامک به شرکت سازنده ارسال کنید تا به اصالت کالا پی ببرید. حالا این فناوری در قبرستان هم کاربرد پیدا کرده و شما دیگر دغدغه رسیدن فاتحه به مرده مورد نظر ندارید و مطمئن باشید که این فاتحه به صورت بر خط ( آنلاین سابق) به مقصد خواهد رسید! واقعاً که این فناوری و پیشرفت علم و تکنولوژی هم برای خودش عالمی دارد. بزنم به تخته هیچ مقوله ای هم از دست علم در امان نیست و ظاهراً تا تکنولوژی دمار از سنت در نیاورد ول کن نیست. فعلاً هم نوبت سنگ قبر های سنتی است که باید جایشان را به سنگ قبر های دیجیتال بدهند. «به تازگی در قبرستان شهر راسکیلد دانمارک به جای استفاده از سنگ قبر های سنتی ، از سنگ های کوچکی حاوی کد RQ استفاده می کنند. (کد های RQ برای رد یابی و اطمینان از اصالت محصولات پزشکی ، تجهیزات خودرو و لوازم صوتی و تصویری استفاده می شوند.) با استفاده از پوینده های تلفن همراه این کد ها رمز گشایی می شوند و مراجعه کننده با متصل شدن به وب سایت می تواند تصویری از از فرد متوفی به همراه خلاصه ای از زندگی وی را بر روی تلفن همراه خود دریافت کند.»( حمایت – 16 شهریور 91) مخلص کلام اینکه دیگر نمی توان گفت « از مرده حدیث بر نیاید» برو تو وب سایتش ببین چه خبره! البته سنگ قبرهای دیجیتالی قبلاً به بازار آمده بودند ولی این مدل ، نسل جدید سنگ قبر است که اندازه ای معادل مشت بسته دارد و ورژن جدید محسوب می شوند و به دلیل حجم کمتر ، نسبت به مدل های نسل اول ، با استقبال بیشتری از سوی اموات مواجه شده است! هر چند چشم اموات ما هنوز به جمال این مدل سنگ قبر ها آشنا نشده است ولی با پشت کاری که در چینی ها سراغ داریم ، به زودی شاهد رونق بازار سنگ قبر دیجیتالی چینی در قبرستان های خودمان خواهیم بود. فقط چینی ها باید یادشان باشد که در این مورد ، بین فقیر و غنی چندان تفاوت نیست و روی هر قبر یک برچسب نصب می شود: «به گورستان گذر کردم کم و بیش / بدیدم قبر دولتمند و درویش» به روی سنگ قبر هر دو تا شان / یکی برچسب دیدم وَ نه بیش »

آب کارتی می شود!

این ماجرای آب و کمبود آب هم برای خودش داستانی دارد. یک گوشه مملکت آب آنقدر زیاد است که مسئولین در حال کانال کشی و هدایت آن به سایر استان ها هستند. یک جای دیگر مملکت هم دریاچه آب به نمکزار تبدیل شده ؛ هر چند به قول معاون طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور فقط 65 درصد دریاچه از بین رفته است و جای نگرانی نیست! سالی که باران نمی بارد ، مسئولین نسبت به کمبود آب هشدار می دهند و سالی هم که وسط چله تابستان از دست باران سد ها آب سر ریز می کنند ، باز هم کمبود آب مرتفع نمی شود.

البته مردم در گذشته از نظر آب چندان در مضیقه نبودند و همه جا آب و آبادانی بود تا جایی که بزرگان به مردم توصیه می کردند « آدم نباید جایی بخوابد که آب زیرش برود.» که نشان از فراوانی آب در گذشته دارد ولی در سال های اخیر با توصیه های پزشکان که ملت را ترغیب به نوشیدن روزی ده بیست لیوان آب می کنند ، مشکل آب کمی حاد شده است. در این گیر و دار ، چشم و هم چشمی وزارت خانه ها نیز مزید بر علت شده تا نگرانی های مردم در خصوص آب دو چندان شود. چرا که قرار است وزرات نیرو هم به تاسی از وزارت نفت ، آب را کارتی کند! وزیر نیرو در خصوص تازه ترین تحولات راه اندازی سامانه آب کارتی در کشور گفت:« فروش آب کارتی برای مخاطبان خاص است و فعلاً توزیع عادی آب در تهران کارتی نمی شود. ولی فروش آب کارتی در قم و ساوه آغاز شده است.» ( ایران – 14 شهریور 91)

گل بود به سبزه نیز آراسته شد. تا دیروز مردم دلشان خوش بود که بعد از رسیدن به خانه ، با شستشوی سر و صورت با آب فراوان و چند تا سرفه آبدار و مشتی ، اثرات سرب موجود در هوا و ریز گرد ها را از بین می برند ؛ حالا با این ماجرای آب کارتی ، داستان عوض می شود و باید به همان تکاندن لباس اکتفا کنند. تازه این اول ماجرا است چرا که ممکن است یک روز گلاب به رویتان ، روم به دیوار نیاز مبرم به آب پیدا کنید و کارت آب شما شارژ نداشته باشد ؛ آن وقت باید به دوستتان پیامک بزنید: « داداش لَنگ یه آفتابه آبم ، کارت به کارت کن ، جبران می کنم!»

این ماجرا قطعاً روی قیمت خانه ها هم تاثیر می گذارد و دلالی کارت یکی دیگر از تبعات این طرح است و ممکن است با چنین اطلاعیه هایی در بنگاه های املاک مواجه شویم: یک واحد مسکونی 600 متری با سوئیت VIP ، 200 متر سالن ، 180 متر تراس ، با 5 پارکینگ و کارت آب هزار لیتری در منطقه شمیران ، قیمت توافقی!

سنگ داریم تا سنگ!

با وجود پیشرفت علم در همه زمینه ها و معرفی انواع و اقسام پدیده ها و تفاوت های ظاهری و ماهوی آنها باز هم عده ای در شناسایی عناصر و مواد علی الخصوص در ورزشگاه ها- دچار سردرگمی می شوند که این گونه خطاهای فاحش محیطی ، از خبر نگاران و ورزشی نویسان واقعاً بعید است. در خبر ها آمده است که ضارب جناب فرکی در مسابقه بین تیم های فولاد خوزستان و پرسپولیس در اهواز که با قلوه سنگ پیشانی ایشان مورد تفقد قرار داده بود! از سوی نیروی انتظامی دستگیر و روانه بازداشتگاه شد که حق هم همین است. اما عده ای نا آگاه و نا وارد به امورات ورزشی به این حرکت اعتراض داشته و از عدم برخورد با پرتاب کنندگان سنگ و سایر اشیاء قیمتی! در ورزشگاه آزادی شاکی بودند و این پدیده را را شهرستان کشی در فوتبال قلمداد کرده که جای تعجب دارد. خدمت این دوستان معترض باید عرض کنم که به فرموده یکی از مربیان بزرگ عرصه فوتبال ما - که اتفاقاً در لیگ برتر چند جام هم به دست آورده است شادی 100 هزار هوادار آن هم به مدت دو ساعت با هیچ چیزی برابری نمی کند و به هیچ عنوان نمی توان با این هزینه کم ( منظورشان دستمزد های بخور و نمیر فوتبالیست ها است) چنین شادی ئی در جامعه فراهم کرد! ملاحظه فرمودید در تهران ماجرا توفیر می کند. وقتی دو تیم استقلال و پرسپولیس بازی می کنند ، هنجار شکنی ، جو نا آرام سکوها ، توهین و ناسزا ، بیانیه لیدر ، پرتاب سنگ ، گوجه و قوطی آب ، توهین به اقوام سببی و نسبی داور ، چاقو کشی و ... را ولش کن ، شادی رو بچسب! فحش رفتنی است ، شادی را به خاطر بسپار! در ضمن ما سنگ داریم تا سنگ ؛ گاهی اوقات تماشاگران مجبور می شوند به منظور به حرکت در آوردن ستاره های میلیاردی و جلو گیری از راه رفتن و خمیازه کشیدن شان در زمین ، سنگ پرتاب کنند و به قولی از دُم عقرب گره نتوان گشود، الا به سنگ!

البته از حق نگذریم در ورزشگاه آزادی هم عده ای تماشاگر نما ( در حدود 95 هزار نفر!) گاهی اوقات اعمال ناشایست انجام می دهند ولی قطع به یقین آنها هواداران شهرستانی هستند که به قول فردوسی پور کبیر به علت بعد مسافت و کمبود سرویس های بهداشتی دست به هنجار شکنی می زنند که در مورد بازی های استقلال و پرسپولیس اشکالی ندارد و گرنه اگر این ادا بازی ها را در ولایت خودشان در بیاورند عین ضارب جناب فرکی باید به آبسرد کن عادت کنند. در ضمن اصلاً چه معنی دارد که تیم های شهرستانی با این بودجه ناچیز در مقابل استقلال و پرسپولیس با این همه ستاره ( پوشالی یا پلاستیکی بودن شان به ما ربطی ندارد ، ستاره بودن را مهم است!) عرض اندام کنند و با آنها مساوی کنند یا مثل ملوان هر فصل آنها را ببرند. واقعاً که حرمت نگه داشتن در ورزش ما افسانه شده است!

خاویار ارزان قیمت در سفره مردم!

در مملکت ما تا صحبت از کالای ارزان می شود ، همه یاد ضرب المثل های قدیمی مثل «ارزان یافته خوار باشد» ، «ارزان خری ، انبان خری» و ... می افتند یا فکر می کنند جنس مورد نظر ، بنجل و چینی است. ولی همیشه داستان این طوری نیست و نباید این قدر بد بین بود. غلامرضا رازقی رئیس شیلات ایران در خصوص خاویار ارزان فرموده اند:« برای این که خاویار در سفره مردم قرار گیرد باید به تولید انبوه برسد ؛ از این رو از سال گذشته روند استحصال خاویار پرورشی رو به افزایش بوده است. امسال تولید این محصول به یک تن! خواهد رسید که بخشی صادر و بخشی در بازار داخلی عرضه خواهد شد!» ( ایران – 14 شهریور 91)
راستش را بخواهید ما از علم ریاضیات زیاد سر در نمی آوریم ولی این را می دانیم که یک تن هزار کیلو است. اما هر قدر تلاش کردیم این یک تن خاویار را بین 75999999 نفر تقسیم کنیم موفق نشدیم. ( ما از همان بچگی از خاویار بدمان می آمد!)
نکته بعد اینکه محصولاتی مثل تخم مرغ ، گوشت ، شیر ، میوه ، عسل که در سال هزاران تن تولید داخلی داریم و هزاران تن هم از خارج وارد می کنیم باز هم در سفره های مردم ، یک خط در میان در دیده می شود و مردم باید برای خرید بعضی از آنها ساعت ها در صف بایستند یا گوش به زنگ سازمان تعزیرات باشند تا قیمت آنها را پائین بکشند  ؛ حالا چطور با یک تن خاویار تولیدی قول ارزانی خاویار کیلویی سه میلیون تومان را به مردم می دهند ، الله و اعلم...
البته این که فکر کنید استا غلامرضا نمی داند خاویار چیست یا یک تن چند کیلو است یا جمعیت ایران چقدر است ، نشان از عدم آشنایی شما با شم مدیریت دارد و مدیر موفق مدیری است که این گونه پازل ها را چشم بسته بچیند. علی ایحال با عنایت به اینکه نیت بچه های شیلات هم خیر است و قصد دارند خاویار در سبد خانوار همه ملت قرار گیرد ، ما هم به نوبه خودمان  از این طرح استقبال می کنیم. به هر حال این طرح  آبکی نیست و با طرح سبد کالای کارمندان یا 3-3-6 آموزش و پرورش تومنی هشت قران توفیر دارد و قطع به یقین  ساعت ها کار کارشناسی رتوزیع وی چگونگی  آن زمان صرف شده است ؛ ولی چه کنیم که قدما معتقد بودند « آبِ خوش، بی‌تشنگی ناخوش بوَد.» بنابراین توصیه می شود قبل از آغاز توزیع گسترده خاویار ، ابتدا ذائقه غذایی مردم را آماده پذیرش این ماده غذایی کنند و در صدا و سیما از نظر فرهنگی و آموزشی روی این قضیه کار کنند تا وقتی خاویار وطنی مثل تخم مرغ ارزان و همه گیر  شد ، از آن استقبال شود و بلای چایکاران شمال

تعطیلی صفات اغراق آمیز در تبلیغات!

گوش شیطان کر ، بزنم به تخته ؛ به سلامتی قرار است تبلیغات تلویزیونی سر و سامان پیدا کنند. چرا که هیات دولت آئین نامه اجرای ماده 7 قانون حمایت از مصرف کنندگان را تصویب کرد که بر اساس آن استفاده 17 مورد از جمله استفاده  از صفات مطلق و اغراق آمیز ، ادعاهای غیر قابل اثبات ، استناد به تقدیر نامه و تائیدیه ، بی ارزش جلوه دادنن خدمات دیگران ، تبلیغ کالای بدون مجوز و ... در تبلیغات تلویزیونی ممنوع شده است.( ایران – 12شهریور90)
خدا وکیلی گاهی اوقات با تماشای تیزر های تبلیغاتی که از تلویزیون پخش می شود ، اسفناج روی سر آدم سبز می شود. احساس نشاط و سبکی بعد از مصرف روغن فلان ، اعتماد به نفس و پوستی شاداب با روغن بزغاله ؛ قهرمان بودن پدر به علت بردن فرزند به یک استخر گران قیمت ؛ توقف فوری خودرو روی یخ با روغن ترمز یحیی و برادران به جز احمد و ... بخشی از تبلیغاتی هستند که علاوه بر اتلاف وقت  ، روی اعصاب نداشته مردم هم رژه می روند.
بماند که در تیزر های تبلیغاتی مصرف گرایی ، مکالمه بیشتر ، استفاده از پوشش و البسه مربوط به دهه چهل ، استفاده از ادبیات گفتاری گاراژ و چاله میدان ، حقه بازی و فریب خانواده برای خوردن دو تا چیپس بیشتر هم از جمله ترفند های تبلیغات چی ها در جلب مشتری بیشتر است که واقعاً نوبر است. هر چند تبلیغات در اعصار و قرون گذشته هم وجود داشت و کافی بود سر همیان زر را کمی شل کنید تا کالای شما به نحو احسنت معرفی شود مولوی در این خصوص می فرماید : « هین بستان از من و تبلیغ کن!» حتماً ماجرای فروش داروی طول عمر توسط ملا نصر الدین را شنیده اید که می گفت من با مصرف این دارو عمرم زیاد شده و الان سنم 400 سال است. یک نفر یواشکی از شاگرد ملا پرسید: راست می گوید؟ ایشان هم صادقانه جواب داد: من نمی دانم ؛ من فقط 200 سال است که شاگرد ملا هستم!
علی ایحال برای برای اجرایی شدن این مصوبه زیاد هم نباید عجله کرد ، چرا که تیر ماه  سال قبل هم تبلیغات چیپس ،  پفک ، لواشک و هله هوله نیز در تلویزیون از سوی وزارت بهداشت بهداشت ممنوع اعلام شد ولی ملاحظه می فرمائید که این بخشنامه عین خورشت های ننه عمو سیفی ، هنوز جا نیفتاده ، شاید هم مثل بخشنامه های بانکی هنوز توسط صدا و سیما وصول نشده است. البته یک وقت تصور نکنید که سلامت بچه های مردم برای صدا و سیما مهم نیست و فقط به کسب درآمد بیشتر فکر می کنند ؛ صد البته چنین نیست و  انشاالله گربه است!

دانشجو خسته است!

اینکه بالاخره مسئولان وزارت علوم هم به این نتیجه رسیدند که باید بساط نمره زیر 10 ، مشروطی ، افت معدل ، التماس به استاد  و ... برچیده شود ، جای بسی خوشحالی است ولی چرا این قدر دیر و به قول شاعر حالا چرا؟!
مسئولین باید بدانند که دانشجو وظایف مهمتری دارد و اگر قرار باشد درس هم بخواند دیگر به سایر امورات دانشگاهی اش نمی رسد. در ثانی ما دو رقم درس داریم: درس های سخت که نمی شود آنها را خواند ؛ درس های آسان که ارزش خواندن ندارند! بنابراین درس خواندن با شیوه نمره دهی فعلی ، جز افزودن اضطراب و استرس به روان دانشجو چیز دیگری نیست. «در همین راستا معاون آموزشی وزارت علوم از نهایی شدن تغییر شیوه نمره دهی دانشگاه و حذف احتمالی نمرات صفر تا هشت در آموزش عالی خبر داد. در صورت تائید این آئین نامه شیوه نمره دهی صفر تا 20 به شیوه نمره دهی 9 تا 20 تغییر می کند که با این شیوه با اینکه دانشجو در آن درس نمره نیاورده ولی به معدلش لطمه زیادی وارد نمی شود.»( جوان – 8/6/91)
هر چند این مصوبه تمامی دغدغه های دانشجویان را از بابت نمره و پاس کردن واحد را از بین نمی برد ولی برای شروع خوب است. اساساً دانشجو باید پژوهش محور باشد تا دو زار هم گیر دفاتر فنی و مهندسی و کافی نت ها بیاید. اصلاً چه معنا دارد که موضوعی که دیگران آن را یافته اند و تجزیه و تحلیل کرده اند و مقالات و پژوهش های آن به طور کامل در اینترنت وجود دارد ، دوباره توسط دانشجو مطالعه شود و او را مورد ارزشیابی قرار بدهیم. فقط خانواده ها مراقب بچه های دانشجویشان باشند که زیاد دنبال تحقیق و پروژه نروند و شاهد سکانس زیر نباشیم:
نیمه های شب: پسر از مهمانی برمی گردد. با لباس و کفش روی تخت ولو می شود.
- مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت ….
 - با بچه ها روی تحقیق این ترم کار می کردیم.
- چقدر برای پروژه ات زحمت میکشی ؛ دیگه جون نمونده برات ؛ بیا یه لقمه شام بخور جون بگیری مادر؟
- نه خسته ام. می خوام بخوابم.
- الهی مادرت بمیره باز بدون شام خوابید. خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه رو ؛ بچه های مردم رو اسیر می کنند واسه یه درس ؛ هر شب تحقیق ، هر شب پروژه...

میوه های ممنوعه!( طنز)

میوه های ممنوعه!
اقتصاد در مملکت ما تابع هیچ قانون و مقرراتی نیست و بیشتر احساسی است. وقتی اقتصاد احساساتی شد دیگر کسی جلو دار ادا و اطوارش نیست و با کوچکترین انتقادی ناز و کرشمه اش شروع می شود که هیچ کس هم خریدارش نیست. در این وادی میوه ها هم گوی سبقت را از سایر کالا ها ربوده اند و قیمت میوه ها در برخی مقاطع سر به فلک که خوب است سر به ناکجا آباد می گذارند. هر چند به منظور کنترل نرخ انواع میوه، اتحادیه فروشندگان میوه و تره‌بار بیانیه های شدید اللحنی صادر می کند ولی همه می دانند این بیانیه ها مثل رای های کمیته های انضباطی فوتبال آبکی است و قیمت میوه همچنان بالاست. هر چند مصرف میوه برای بدن مفید است ولی با این قیمت ها « نه در خواب و نه بیداری چنین میوه نچیدستم » فلذا چند پیشنهاد در خصوص فراگیر شدن مصرف میوه در کشور ارائه می گردد:
الف) آب بستن: این صنعت آب درمانی در همه صنایع کاربرد دارد. وقتی یک سریال 30 قسمتی با چند تانکر آب 90 قسمتی می شود ، چرا ما به میوه ها آب نبندیم. اصلاً صنعت آبکاری میوه ها در گذشته هم وجود داشت و اسنادش هم موجود است:« صد میوه چو شیشه‌های شربت /هر یک مزه‌ای به خوشگواری » با این شیوه حجم یک کیلو میوه به صورت تصاعدی بالا می رود و مایه اش فقط کمی شکر و مقداری پودر میوه و یک لگن آب است.
ب) نقاشی میوه: قرار نیست همیشه میوه واقعی روی سلامتی بدن تاثیر بگذارد. گاهی اوقات تصویر سازی ذهنی یا حتی نقاشی میوه باعث ایجاد توازن در ساختار سلولی بدن میوه می شود و ویتامین های مورد نظر در بدن ساخته می شوند. به قول شاعر لااقل تا شکل میوه ماند اندر خاطرم / گاه و گه نقاشی سیب و گلابی می کنم!
ج) انتقال موقت مزایای میوه به سایر میوه جات: گاهی اوقات با اظهار نظر یک دانشمند – که معلوم نیست کدام سلطان میوه سبیلش را چرب کرده – در مورد مزایا و خواص یک میوه ، قیمت میوه مورد نظر چند برابر می شود. توصیه می شود با هماهنگی بین سلاطین میوه این مزایا به صورت ادواری بین میوه ها توزیع شود تا علاوه بر اجر و قرب یافتن میوه ها و صیفی جاتی که در این سالها مورد بی مهری قرار گرفته اند ، نظیر بادمجان ، کدو ، سیب زمینی و امثالهم ، قیمت بقیه میوه ها کمی پائین بیاید تا بتوانیم لااقل به صورت نوبرانه مصرف کنیم.
د) حذف تصاویر میوه از دروس ریاضی: در درس ریاضی به جای استفاده از تصویر سیب و پرتقال و هندوانه و خربزه از تصویر خودرو و خانه استفاده شود. در این صورت بچه ها از همان کودکی در می یابند که در بزرگسالی برای ازدواج خانه و ماشین لازم است و خربزه آب است!

مرغ سبز!

خدمت به مردم همواره یکی از مختصات و مشخصات انسان های نیک بوده و هست و به قولی عبادت به جز خدمت خلق نیست. در این وادی هم دانشمندان گوی سبقت را از سایرین ربوده اند. این قشر زحمتکش به صورت شبانه روزی ( دربستی به تمام نقاط کشور) در حال خدمت رسانی و ابداع و اختراع هستندکه خدا وکیلی دستشان درد نکند. از تولید جلیقه ضد آلودگی هوا و گیره رفع خر و پف گرفته تا پر پشت کننده ابرو در نیم ساعت و منقل تاشوی مسافرتی! حقیقتاً سبد کالا و 15 درصد افزایش حقوق امسال ، نوش جانشان ، گوارای وجود. باور بفرمائید اگر در ماه 50 ساعت! اضافه کاری هم به این دوستان بدهند ، جای دوری نمی رود و عین صواب است. چرا امروز قربون صدقه دانشمندان می روم؟ اگر جنابعالی هم به جای خرید تخمه و چیپس و پفک از دکه مطبوعاتی ، روزی یک جلد روزنامه می خریدی و این محصول را در سبد کالای خانوار خانواده ات قرار می دادی ، امروز راجع به دانشمندان این طوری صحبت نمی کردید. ( البته این سبد با آن سبد که همه ساله در ماه مبارک رمضان به کارمندان هبه می شود ، تومنی هشت قِران توفیر دارد!) بله عرض می کردم در حالی که از ابتدای سال جاری که کل مملکت و مسئولان درگیر خرید و بالا و پائین شدن قیمت مرغ و واردات آن بودند ، دانشمندان هرمزگانی به فکر تولید مرغ سبز بودند! البته این مرغ ها هیچ ارتباطی به جنبش های اخیر ندارند و هواداران تیم پاس و سلتیک هم آن را رنگ آمیزی نکرده اند. چرا که این مرغ ها ارگانیک هستند. « اولین سری مرغ تولیدی بدون مصرف آنتی بیوتیک و عاری از پسماند های دارویی تحت عنوان مرغ سبز به صورت آزمایشی وارد بازار هرمزگان می شود. مرغ سبز ارگانیگ است و در طول دوره پرورش این مرغ از آنتی بیوتیک استفاده نمی شود.»( جام جم – 4/6/91)
ملاحظه فرمودید. احتمالاً این مرغ ها در مواقع بیماری از عصاره افسنطین و جوشانده دُم گیلاس استفاده می کنند که نیازی به آنتی بیوتیک ندارند. هر چند استراحت و ورزش ، آبمیوه طبیعی ، غذای مقوی و کافی نیز در رفع نقاهت موثر است! هر چند در گذشته هم مرغ سبز وجود داشته و فردوسی بدان چنین اشارت نموده است:« بر هر عمودی کنامی بزرگ /نشسته برو سبز مرغی سترگ» ولی مرغ سبز جدید چیز دیگری است.علی ایحال سایر بچه های ادارات هم می توانند به جای الگو برداری از شیوه های غربی کفار ، از سازمان جهاد کشاورزی هرمزگان الگو برداری کنند و مثلاً گوساله یا بزغاله سبز تولید کنند. کتاب یا روزنامه سبز بدون استفاده از مواد شیمیایی و با رنگ پوست گردو و حنا چاپ کنند و قس علی هذا.... البته توصیه می شود دوستان صبر کنند تا مرغ سبز که به صورت آزمایشی تولید شده ، امتحان خود را پس بدهد بعد اقدام کنند! ممکن است این مرغ به جای سبز تو زرد از کار در بیاید!