طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

عزل و نصب

باسمه تعالی

دیالوگ ماندگار رود و مرداب!

آدم یا قول نمی‌دهد یا وقتی که قول داد دیگر چاره‌ای ندارد و باید پای قولش بایستد. یعنی باید بین قول ما با قول بعضی ها یک تفاوت‌هایی وجود داشته باشد. هر چند ما نه سر پیاز هستیم و نه ته پیاز ولی همین طوری یک عده سایه ما را با تیر می زنند و حالا اگر قول هم بدهیم و عمل نکنیم فکر کنم به صورت مستقیم ما را هدف گیری کنند!  از مقدمه پرهیز کنم و بروم سر اصل داستان ... از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان چندی قبل بنده خدایی از ما قول گرفت راجع به عزل و نصب ها در ادارات ولایت مان هم مطلب بنویسیم. ما هم به این بنده خدا یک «چشم» معمولی گفتیم و سوختیم. یعنی هفته ای نبود که این شیر پاک خورده ( شاید هم دامداران یا میهن خورده) حدیث و جملات بزرگان راجع به وفای به عهد و قول صدیق و راست کرداری برایمان با پیامک و تلگرام و سایر فرستادنی های مجاز و غیر مجاز نفرستد. هر وقت هم ما را می دید به صورت لسانی یا ایما و اشاره و ... قول شفاهی ما را یادآور می شد. فلذا امشب مجبور شدیم دست به صفحه کلید شویم و راجع به این مقوله درخواستی افاضه کنیم.

حقیقت امر این است یک عده در این مملکت که از ژن خوب یا پارتی خوب بهره مند هستند یا قوانین جای گیری و حرکت در فضاهای ارزشمند را به خوبی فرا گرفته اند پس از تصدی یک پست چنان به صندلی یا منصب شان تکیه می کنند که گویی این پست را مادر زاد به ارث برده اند و ول کن صندلی نیستند! البته تا اینجای داستان مشکلی نیست ولی گاهی اوقات آدم در این مسیر چیزهایی می بیند یا می شنود که می‌ماند روز است یا شب؟ اصل است یا فیک؟ واقعی است یا تراریخته‌ای؟ و از اینجور مسائل شبه فلسفی تخیلی که کار دست آدمیزاد می‌دهد و آدم را تا حوالی یأس فلسفی هل می دهد... یکی از این مسائل زجر آور موعد تودیع این افراد چسبیده به صندلی رخ می دهد.  این بزرگواران صاحب منصب در زمان تصدی پست جابجایی نیروها را حق مافوق می دانند و آن را از ضروریات مطلق مدیریت منابع انسانی و در زمره اختیارات مدیریتی بر می شمارند ولی وقتی نوبت به جابجایی خودشان می شود، زمان و زمان را گاز می گیرند و تمام کائنات را با همه ی مخلفاتش زیر سوال می برند تا جلوی این عزل و نصب را بگیرند. از داشتن آشنا در ادارات کل و وزارتخانه و یونسکو و ... سخن به میان می آورند. با فرماندار و بخشدار و استاندار و نماینده ... فامیل سببی و نسبی می شوند! کلید اطاق را تحویل نمی دهند؛ خلاصه یک لشکر آدم در ادارات مختلف بسیج می کنند و به قولی «الغریق یتشبث به کل حشیش» می کنند تا کسی پست شان را از آنها نگیرد. دست آخر هم خلایق را هر چه لایق می نامند و فقدان شان را ثلمه ای در نظام اداری کشور قلمداد می کنند! البته نا گفته نماند رئیس جمهور مملکت با چهل میلیون رای هر هشت سال یک بار جابجا می شود، ولی این بزرگواران دوست دارند به قول عمو سیفی مادان العمر(!) ریاست کنند. آدم با دیدن این صحنه یاد دیالوگ ماندگار نمایشنامه معروف رود و مرداب می افتد.

مرداب به رود گفت: چه کردی که زلالی؟ رود گفت: از «تصفیه آب پنج مرحله ای آکواجوی» استفاده کردم. مرداب گفت: خودت را مسخره کن... بگو چه کردی؟ رود گفت:  مگر جمله معروف بایزید را نشنیده ای که « آب که دیر ماند به جای خود، بگندد!» روزگاران انوشه و فرخنده...

 

 

 

 

ضد عرق

باسمه تعالی

زیر پوش ضد عرق تولید شد!

خوشا به حال درگذشتگان و گذشتگان... چه دورانی داشتند ... چقدر بی تکلف و بی دغدغه زندگی می کردند. فارغ از برجام و پسا برجام و تحریم و گزینه های رو و زیر میز و سایر امورات اعصاب خرد کن مثل ترافیک، آلودگی هوا، ریز گرد و ... عین بچه آدم زندگی می کردند و دو برابر ما هم عمر می کردند. تازه با ملائک هم در میخانه را می زدند و فرار می کردند، از شعاع ماهتاب به آسمان می رفتند، هر وقت هم که چشمشان نمی خفت به سخنان پروانه با شمع گوش می کردند.

آب و هوای آن دوران هم که قربانش بروم هیچ آلایندگی نداشت تازه پر از بوی می شرکت تولیدی «خوشگوار» هم بود! به قول شاعر« هوا پر ز بوی می خوشگوار» و باقی داستان ... علاوه بر این ملت خودشان هم تر و تمیز و خوش بو بودند تا جایی که از نسیم برای رد یابی «بوی یار» کمک می گرفتند و بوی زلف شان یکدیگر را گمراه عالم می کرد. اما الان دوره و زمانه پشت و رو شده و با وجود افزایش ضریب نفوذ مواد آلایشی و بهداشتی و اختراع انواع و اقسام شامپوهای عطری، باز هم ملت در مکان های عمومی از بوی یکدیگر در حال خفه شدن هستند. تا جایی در برخی اماکن عمومی تابلو زده اند:« داداش شما افسنطین نیستید که ملت با عصاره و عرق شما شنگول بشن. تو رو به ارواح خاک عزیزت دوش بگیر!»

البته در این بین دانشمندان هم بیکار ننشستند و دست به کار شدند تا دستکم بتوانیم به جای استشمام بوی عرق خلق الله « بوی بهبود ز اوضاع جهان بشنویم» فلذا دوستان در دانشگاه ماسا چوست در صدد تولید پیراهن ضد عرق هستند! اصل سند به روایت نشریات نانویی...

 «گروهی از دانشجویان MIT مؤسسه تکنولوژی ماساچوست قصد دارند با کمک فناوری مشابه لباس فضانوردان، لباس هوشمند ضد عرق و تنظیم کنندۀ دمای بدن تولید کنند تا باعث از بین بردن بوی ناخوش عرق بدن شود.»

البته اینکه چه عاملی باعث شد این دوستان به فکر تولید این لباس بیفتند چندان مهم نیست. شاید مثلاً از دست بوی زیر پیراهنی یکی از هم اطاقی ها به تنگ آمده بودند و ... ولی در مجموع کار نیک قابل تحسین است و به منظور گسترش امورات نیک و صواب در جامعه چند توصیه در این خصوص افاضه می کنیم:

الف) زیر پوش ضد عرق تقلبی: مسئولین و دوستانی که در امورات قیمت گذاری و نظارت بر اصناف دستی بر آتش دارند، مراقب باشند یک عده دو روز دیگر زیر پوش معمولی 4 هزار تومانی را به اسم لباس ضد عرق 40 هزار تومانی به خلق الله قالب نکنند! هر چند این روزها به گزارش بانک مرکزی همه اجناس گران شده اند و ظاهراً برای گران کردن اجناس نیاز به ترفند جدید و حقه بازی نیست؛ ولی بهتر است کمی مراقب باشیم.

ب) رعایت بهداشت: درست است این لباس های جدید ضد عرق هستند ولی قرار نیست در سوخت و ساز و متابولیسم بدن دخل و تصرفی داشته باشند. فلذا شما دوست گرامی در صورت صلاحدید همان ماهی یک بار که حمام می رفتید را کماکان ادامه بدهید و گمان نکنید که با پوشیدن این لباس از حمام رفتن بی نیاز می شوید! دم شما گرم...

کارگران مشغول خوابند!

باسمه تعالی

کارگران مشغول خوابند!

درست است که از قدیم و ندیم گفته اند : عجله کار شیطان است" و یا " یک نیش ترمز بزن و هزار افسوس مخور" ولی خدا وکیلی یک مقدار سرعت عمل و دست جنبانیدن در انجام برخی امور بد نیست و جای دوری نمی رود. چون اصلاً خدا را خوش نمی آید پروژه ای را که مثلاً با آجر گری 3 تومنی شروع کردیم با آجر ایتال 600 تومنی تمام کنیم! هر چند از این نمونه ها در مملکت فراوان داریم و آنجایی که ما افاضه کردیم «کلنگت را زمین بگذار!» هیچکس گوش نکرد و دوستان کماکان به کلنگ زنی ادامه دادند.

حالا هم حکایت یک پل رو گذر در ولایت ما است که الان سال هاست پروژه احداث آن کلید خورده ولی فعلاً اثری از پیشرفت یا تکمیل در آن رویت نمی شود و یا دستکم ما چیزی نمی بینیم!

هر چند خلق الله برای افتتاح چنین پل هایی که با جان مردم هم ارتباط تنگاتنگ دارد هیچ عجله ای ندارند ولی اگر کل مسافت این پل را با تمام مخلفات و قوس ها و بالا و پائینش 1000 متر یا همان یک کیلومتر در نظر بگیریم، با توجه با مسبوق به سابقه بودن اطاله ساخت و ساز در ولایت ما این پروژه شیرین ده سال طول می کشد. یعنی اگر این پیمانکار محترم ساخت پروژه ای مثل دیوار 10 هزار کیلومتری چین را دست می گرفت دقیقاً صد هزار سال طول می کشید که دیوار را فرش انداز تحویل چینی ها بدهد!

علی ای حال از آنجا که اطاله این پل روگذر علاه بر خطر تصادف، مرگ و میر، زخم و زیلی شدن مردم باعث افزایش مصرف سوخت و اتلاف وقت خلق الله نیز می شود، دلایل احتمالی اطاله ساخت آن مورد بررسی قرار می گیرد؛ نتیجه گیری و استتنتاج فلسفی با خودتان ... بیل که به کمرتان نخورده است؟!

الف) پایان باز: اولین احتمال در طولانی شدن ساخت برخی پروژه ها الهام گرفتن از رویکرد پایان باز یا همان فرآیند باز فرجام ( مثل فیلم های اصغر فرهادی) می باشد. یعنی در ابتدا فقط ساخت پروژه شروع می شود علی برکه الله و به مرور برای ساخت مراحل بعدی تصمیم گیری می شود که مثلاً رو گذر ساخته شود یا زیر گذر؟! دو بانده باشد یا چهار بانده ؟ حتی شاید در اواسط کار به این نتیجه برسیم که نیاز به روگذر و زیر گذر و ... نیست و کار با یک میدان حل می شود!  

ب) شرط بندی پیمانکار: همیشه قرار نیست سریعترینها، بالاترین، قوی ترین ها ثبت شوند. المپیک که نیست. شاید پیمانکار با کسی شرط بندی کرده این پروژه را در طولانی ترین زمان تحویل بدهد و رکورد بزند.

پ) شکوفایی طبع شعری: این روزها شاعران جوان راجع به هر موضوعی شعر می سرایند. از چاک دیوار و سوراخ های نان سنگک گرفته تا انرژی هسته ای و برجام و ... شاید دوستان با اطاله ساخت این پروژه ها قصد جانمایی ادبیات در فرهنگ و ساز دارند. به قول شاعر «دوباره صبح شد و به ستون های خاکستری یک «صبح تان انوشه» بدهکار می شوم. عادت کرده ام به تماشای ستون هایی که خاموت های زنگ زده را التماس می کنند؛ اینجا فقط غروب لبخند می زند به کلاهی که روی سر هیچ آرماتور بندی جا خوش نکرد و کارگرانی که مشغول خوابند و هرگز نمی پرسند ساعت های کاری پیمانکاران رو به کدام نصف النهار کوک می شوند؟!»

رفتی و آمدنت رویا شد!

باسمه تعالی

رفتی و آمدنت رویا شد!

البته هنوز نرفته است... یعنی حالا حالا ها رفتنی نیست و تا ما را کفن نکند ، دست از سر ما بر نمی دارد! در واقع رفتنش برای ما رویا شده است. جالبتر اینکه دوستان با وجود خالی کردن جیب خلق الله هنوز هم به قیمت های فعلی راضی نیستند و از زیان ده بودن خودروی "پراید" با قیمت‌های فعلی خبر می دهند و ظاهراً قرار است پراید در اوج خدا حافظی کند!

یادش به خیر ... انگار همین دیروز بود ملت تا اراده می کردند خودرو بخرند، به یکی از نمایندگی های غول های بزرگ خودرو سازی کشور مراجعه می کردند و با پرداخت وجهی مختصر و ارائه چند چک یکی دو ماهه، خودروی مورد نظر خود را خریداری می کردند آن هم با شرایط ویژه و کاملاً استثنایی( به من چه مربوط این عین عبارت تبلیغات خورو ساز ها در جراید بود) در واقع با توجه به شرایط اقتصادی آن روز ها و قیمت ها خودروها، مردم می توانستند با چند سال پس انداز، حذف برخی از هزینه های جاری زندگی، مقداری قرض و قوله از دوستان و آشنایان و دریافت چند وام با بهره های مردانه و اسطقس دار به راحتی صاحب خودروی مورد نظرشان شوند! آن هم خودرو هایی که دارای انواع و اقسام آپشن ها بودند: از بوق و ترمز و گلگیر گرفته تا رادیو ضبط و برف پاکن و راهنما... اما الان دوره زمانه پشت رو شده و در این آشفته بازار اقتصادی و اوضاع حسین قلی خانی صنعت خودرو، با وجود اینکه «راه ملت را می خواند»، ملت نمی توانند همان خودروهای مناسب(!) را نیز خریداری کنند و به ندای درونی «راه» پاسخ دهند !

چند روز قبل هم جناب تقوی زاده معاون مفخم بازار یابی فروش سایپا ( ما متوجه نشدیم ساپیا معاون بازار یابی می خواهد چکار) فرمودند: هنوز ابلاغیه شورای رقابت به این شرکت ارسال نشده اما به محض دریافت مجوز، افزایش قیمت ها را بر روی محصولات پراید، تیبا و تندر 90 اعمال خواهند شد. وی با اعلام اینکه پراید با قیمت‌های فعلی زیان ده است، گفته است: استراتژی ما کاهش تدریجی تولید پراید است، به همین دلیل به دنبال تولید محصولی هستیم که رضایت بیشتری را جلب کرده و همچنین سودآوری را هم برای شرکت کسب کند. ( به نقل از تابناک) 

با توجه به این صحبت ها بازار خودرو باید ظرف روزهای آینده شاید افزایش قیمت سه محصول شرکت سایپا باشد. البته پراید و تیبا در حالی مجوز افزایش قیمت را کسب کردند که همچنان در رده تک ستاره درجا زده و خبری از افزایش کیفیت در آنها نیست. در واقع قرار بود سیاست جدی برای جریمه تولید خودروهای تک ستاره و بی کیفیت اتخاذ شود نه اینکه برای بی کیفیت بودن جایزه هم بگیرند. علی ای حال خدا کند مسئولان صنعت خودرو حالا حالا ها به فکر توقف خط تولید پراید نیفتند چرا که دوستان اگر به حافظه تاریخی یا جغرافی خود مراجعه کنند نیک به خاطر خواهند آورند که همین تندر 90 که الان بالای 40 میلیون تومان قیمت دارد و برای ما کارمندان حکم شاسی بلند مجازی دارد قرار بود جایگزین پیکان شود و با قیمتی کمتر از ده میلیون تومان به فروش برسد!

ما می ترسیم پراید هم از رده خارج شود و خودروی جایگزین پراید برای خلق الله دست نیافتی بشود و آن وقت باید دو دستی بر سر بزنیم و فغان کنیم که « رفتی و آمدنت رویا شد!»

روزگارتان انوشه...