طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

بره های نا قلا در علف های ذهن ما

باسمه تعالی

بره روشن و چریدن علف های ذهنی ما!

سانتابان که خدا وکیلی خودمان هم نمی دانیم چکاره بود و چه خدماتی به نوع بشر ارائه کرد در جایی گفته« تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند؛ فاصله این دو را زندگی کنیم»

البته ما هم دلمان می خواهد زندگی کنیم  ولی اگر رانندگان بی مبالات، فست فود ها و غذاهای چرب و چیلی، سیگار و قلیان و سایر مواد خاک برسری، آلودگی هوا، ریزگرد ها، سرب و گوگرد موجود در بنزین و گازوئیل، نیترات موجود در آب و سایر عناصر جدول مندلیف که هر روز به بهانه خوردن غذا و تنفس وارد سیستم گوارش و سایر امعا و احشای داخلی ما می شوند، بگذارند! تازه این یک طرف داستان چرا که اگر سر چاه را باز کنیم و کمی به هم بزنیم تازه می بینیم که بقیه اوقات عمرمان هم در فضای مجازی و به قول دوستان شبکه های اجتماعی در حال دست و پا زدن هستند و به ما بد و بیراه می گویند! ملت صبح که از خواب بیدار می شوند به جای رفتن به مبال و شستن دست و صورت شان ، همان اول کار دکمه وای فای را فشار می دهند تا پست هایی که از ناسا و سایر مراکز و اندیشکده های تحقیقاتی برایشان آمده است چک کنند و نظرشان را راجع به یافته های جدید علمی ارائه کنند و بیشتر از این دانشمندان را منتظر اعلام نظر شان نگذارند! والله در ژاپن سرانه حضور در فضای مجازی هشت ساعت و نیم در هفته است در ایران نه ساعت در روز ! البته فکر کنم دوستان آمارگیر ما شب ها را از قلم انداختند که اعلام کردند نه ساعت در روز!

خوش به حال قدیمی ها که فقط و فقط مراقب اوقاتشان بودند و از آن پاسبانی می کردند و به هیچ چیز دیگر کار نداشتد. به قول صائب:« به پاسبانی اوقات خویش مشغولم . . . به هیچ کار جهان، هیچ کار نیست مرا» تازه وقتی هم که خسته می شدند مثل خدا بیامرز سهراب در تاریکی یک بره روشن پیدا می کردند که علف خستگی شان را بچرد و خلاص... اما امروز ملت فقط دنبال یک منبع الکتریکی برای شارژ گوشی و امواج وای فای مفت یا ارزان برای سیر و سلوک در فضای مجازی هستند و اگر هم کسی جز در این مسیر راه بیفتد، به مشاعرش شک می کنند! باور بفرمائید چند روز قبل در اطاق انتظار مطلب دکتر خیلی مخفیانه و قاچاقی یک کتاب در کوچکترین قطع از جیبم در آوردم تا مثل صائب خدا بیامرز از اوقاتم پاسپانی کنم و علف خستگی ام را بچرم ، احساس کردم در حال انجام خلاف شرع هستم چرا که همه خلق الله مرا چپ چپ نگاه می کردند البته زیر چشمی و از لابلای پست های بی شمار تلگرامی و غیر تلگرامی شان!

این لابلا رسانه ملی هم که یک روز قرار بود دانشگاه باشد سطحش تا یک مدرسه کپری پائین آمده است و به جای آموزش صحیح استفاده از فن آوری و فضای مجازی تنها با رویکرد « اسمشو نبر» برای همه شبکه ها و برنامه ها کانال تلگرامی درست کرده است و آتش درآمد هنگفت مخابرات را از فروش اینترنت گازوئیلی و در حال احتضار باد می زند! وزیر جوان مخابرات هم بنده خدا به جای توسعه این صنعت و تغییر رویکرد باید همان اول کاری با مافیای پیامک مبارزه کند تا از شر پیامک های شبانه روزی تبلیغاتی خلاص شویم! آن وقت ایراد می گیریم که چرا نمره سواد دیجیتال مردم 12 از صد است! تازه این نمره از روی بررسی و نظرسنجی های میدانی و کتابخانه ای حاصل شده است و اگر آزمون عملی چیزی در کار بود، یک چیزی هم به فضای مجازی بدهکار می شدیم و باید از تک ماده استفاده می کردیم! شاید وقت آن رسیده است که یک بره شاید هم یک گوساله(!) روشن پیدا کنیم تا به جای علف خستگی، علف های هرز ذهنی ما را بچرد! شاید فردا دیر باشد...

 

 

 

دیزی

باسمه تعالی

شام در جردن یا دیزی سرای چولمک !

با پرهیز از مقدمه و صغری کبری چیدن های مرسوم و متداول، امروز می خواهیم یکراست برویم سر اصل مطلب و وقت گرانمایه شما دوستان را زیاد نگیریم تا از سیر آفاق و انفس در تلگرام و فضای مجازی باز نمانید.

حقیقت امر این است که چندی قبل دوستان نماینده ما در مجلس شورای اسلامی در یک رستوران مجلل و با کلاس در تهران شام مختصری میل نمودند.( این مختصر را از این جهت ذکر کردم که با وجود کلسترول بالا و قند و فشار خون و ... که 90 درصد افراد جامعه درگیر آن هستند، بیشتر از مختصر خوردن خلاف صواب است)

اما بعد از صرف این شام ، یک عده خبرنگار نما و تلگرام چی و به قول خودشان فعال عرصه رسانه، های و هوی راه انداختند که فلان و بهمان و کاخ نشین و برج عاج نشین و ...

شرکتی هم که دوستان را دعوت کرده زد زیرش ولی دوستان اعلام کردند که به دعوت این شرکت در رستوران حضور پیدا کردند و باقی داستان...

از آنجایی که نگاه ما به مسائل آنتولوژیک یا بیرونی است چند نکته در این باب افاضه می کنیم تا دوستان رسانه و تحلیل گر و آنالیزور و ... بیشتر از این خاکی نروند.

صرف شام به نیابت از هم استانی ها: وقتی ما پای صندوق رای می رویم و یک عده را به عنوان نماینده راهی مجلس می کنیم به این معناست که این افراد به عنوان نماینده ما هستند و هر جا می روند و هر کاری که می کنند از طرف ما اختیار تام دارند و ما هم در ثواب آن کار شریک هستیم. در واقع وقتی نمایندگان ما در جردن شام را به بدن زدند، انگار ما در جردن شام خوردیم! در گذشته هم که ملت حال و حوصله سفر نداشتند قرعه کشی می کردند و  یک نفر را به نمایندگی از خودشان به سفر می فرستادند. آن بنده خدا هم سختی های سفر را تحمل می کرد بعد شرح ماوقع را در کتابی به نام سفر نامه به رشته تحریر در می آورد و خلق الله هم می خواندند و سفر نرفته در لذت سفر شریک می شدند و به قولی «بر جای نشسته و جهان پیموده»  

برگزاری جلسات در دیزی سرای چولمک: پیشنهاد می شود به منظور جلوگیری از حواشی ناخواسته دوستان نماینده منبعد جلسات خود را در دیزی سرای چولمک که یکی از دیزی سراهای معروف تهران است برگزار کنند تا کسی شاکی نشود. در جریان هستید که دیزی سرای چولمک اولین دیزی سرای سلف سرویس است و به رسم بیشتر دیزی سراها سفره خانه‌ای سنتی با میز و صندلی‌های چوبی دارد و دیزی را در ظرف‌های سفالی سرو می کند. روی میزی جداگانه نیز انواع و اقسام مخلفات از ترشی‌های مختلف گرفته تا سبزی و سالادشیرازی را گذاشته‌اند و هرچقدر خواستید می‌توانید در ظرفتان بکشید. دیزی سرای چولمک به غیر از دیزی که هر پرسش به همراه نان، ترشی و دوغ ۲۵ هزار تومان درمی‌آید. در ضمن چولمک سرویس بیرون بر هم دارد!

آدرس دیزی سرای چولمک: عباس آباد، نرسیده به سینما آزادی، پلاک ۴۴۲

 

 

دیجیتال تعطیل

باسمه تعالی

سواد دیجیتال؛ تعطیل!

ای داد بیداد... ای دل غافل ... چی فکر می کردیم، چی شد؟! یعنی از این بدتر و دردناک تر امکان نداشت. باورتان می شود جماعتی که در تمام مدت شبانه روز و در کوچه و خیابان سر به زیر هستند و سرشان با گوشی هوشمند شان گرم است، کشوری 80 میلیونی که ملتش تاکنون فقط از یک اپراتور  170 میلیون سیم کارت خریداری کرده اند، خلقی که غذا را قبل از فرستادن به معده و روده بزرگ ابتدا به اینستاگرام و تلگرام می فرستند؛ مردمی که عکس سلفی با مرده و زنده و تصادفی و جاسوس و .... برایشان یک باید است؛ مخلص کلام ملتی که لحظه ای اتمام بسته اینترنتی شان را بر نمی تابند و آن را از نان شب واجب تر می دانند، نمره سواد دیجیتال شان 12 باشد؟! البته دوازده از بیست نه بلکه دوازده از صد! چگونه باور کنیم مردمی که وقتی پای دستگاه عابر می ایستند، ژست کار کردن با دم و دستگاه های ناسا را می گیرند و یا با ارسال عکس  و فیلم از نوشته های پشت نیسان و کشتن حیوان و ... خود را فعال عرصه رسانه می نامند، نمره سواد دیجیتال شان این قدر خجالت آور و افتضاح باشد؟! نَقل یک نمره و دو نمره هم نیست که با کار عملی و سفارش و پارتی بازی و اعتراض به نمره، کار را پیش ببریم و آبروی رفته را جوی برگردانیم. کار از خرک در رفته است. اصل خبر به روایت نشریات...

معاون مرکز فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال گفت: «بررسی‌های مرکز فضای مجازی نشان می‌دهد علیرغم اینکه ضریب نفوذ اینترنت و گوشی‌های هوشمند در ایران بالای ۵۰ درصد است و پا به پای دنیا پیش رفته ایم، اما متأسفانه دانش و سواد دیجیتالی مردم در سطح بسیار پایینی است به شکلی که طبق گزارش رسمی مرکز ملی فضای مجازی از صد نمره ۱۲ نمره بیشتر نیست که این عدد بسیار نامناسب است». وی افزود: «نحوه کارکردن با موتورهای جستجوگر، نحوه آگاهی مردم از تراکنش‌های بانکی، نحوه کسب اطلاعات از شبکه‌های اجتماعی، آسیب‌های اجتماعی، فریب‌های فضای مجازی و کلاهبرداری‌های اینترنتی  از موارد بررسی‌های مرکز ملی فضای مجازی است.»

ملاحظه فرمودید. من فکر می کنم بخشی از این نمره پائین بر می گردد به ماهیت افرادی نظیر عمو سیفی و شاهکارهایشان نظیر روغن زدن به پشت فلاپی جهت جلوگیری از قیژ قیژ، انتقال اطلاعات از یک لپ تاپ به لپ تاپ دیگر با کات کردن توسط کلیک راست موس و اتصال موس به لپ تاپ دیگر و پیست دادن و ... که در نوع خودش بی نظیر است!

البته این را هم بگوئیم که پرچم عمو سیفی خیلی بالاتر از پرچم افرادی است که هشت برابر عمو سیفی تحصیلات دارند ولی با یک تماس تلفنی ساده و رفتن پای عابر بانک در یک وعده سه بار از حساب شان برداشت می شود و سه روز بعد متوجه می شوند! یا طرف نصف عمرش را در فضای مجازی گذرانده است و روزی هشتصد بار اسم و عکس پروفایل تلگرامش را تغییر می دهد ولی وقتی اعتبار سیم کارتش تمام می شود آویزان این و آن می شود که بروند از مغازه برایش شارژ بخرند! یعنی تلاش های چهار ساله رامبد جوان و مهران مدیری در معرفی ستاره هف هشتاد و سایر برنامه ها برای انجام امورات اینترنتی را عین چای نپتون داخل نفت سیاه زده است و در آورده است. وقتی هم از رمز دوم کارت بانکی برایش صحبت می کنید، انگار از رمزگشایی دی ان ای موجوات فضایی صحبت می کنید و خودش را به نفهمی می زند!

با این وجود باز جای شکرش باقی است که در تعیین میزان سواد دیجیتالی خلق الله، آزمون تئوری و عملی و سوال و جواب در کار نیست و دوستان به همان بررسی های کتابخانه ای و میدانی بسنده کرده اند وگرنه یک چیزی هم به فضای مجازی و دنیای دیجیتال بدهکار می شدیم!