طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

جای پای محکم

 

جای پای محکم عده ای و طالع وارون ما!

هفته گذشته که تیم ملی فوتبال ما با تیم فوتبال سوریه در زمین گل آلود در حال زور آزمایی بود ما داشتیم به علوم و معارف بی شماری که در اکابر معروف دنیا و نزد اساتید گرانقدری چون «قمپز میرزای ترمذی» و «خشمت مال نیشابوری» و ... تلمذ کردیم، می اندیشیدیم و یادی از گذشته و افاضات علمی و نظریات سوفسطایی مان کردیم. اما وقتی رویکرد این سال ها را با طالع برخی دوستان قیاس کردیم،  به فراست متوجه شدیم « تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم!» والله به خدا ... حتماً از خودتان می پرسید چه شده است که ما این اِهن و تُلوپ و با تسلط به این همه علوم و معارف ارضی و سماوی و بحری و داشتن صبغه طولانی در ارائه نظرات کارشناسی راهگشا و فلک فرسا در باب مسائل کلان ملی و حتی فرا ملی که - بعضاً در مجامع بین المللی سر و صدا به راه انداخته است - امروز از موضع درماندگی و ناتوانی و نادانی حرف می زنیم!؟ خود ما هم درشگفتیم و متوجه نشدیم چه بر سر ما آمده است؟ سواد ما نم کشیده است؟ علوم جهانی در حال پوست انداختن هستند؟ علوم جدید از ما جلو زده اند یا ما با علوم قبلی در حال در جا زدن و بکسواد کردن هستیم؟ کسی نظریه جدیدی رو کرده است و به ما زنگ نزده است؟ بالاخره اگر کسی نظریه جدیدی هم ارائه کند باید به اطلاع چهار نفر مثل ما برساند و نظر ما را جویا شود!؟ قرارداد نفتی و خودرویی که نیست، محرمانه باشد! نظریه علمی است. 

اما ماجرا از این قرار است که ما شخصاً طالع چندان درست و حسابی و رو براهی نداریم. فی الواقع «طالع وارون ما از بس به پستی مایل است . . .  پا اگر بر سنگ بگذاریم در گل می رود» و کار بیخ پیدا می کند.  ولی آن سوی میدان برخی از دوستان و مسئولان در ولایت ما چنان طالع و جای پای محکم و اسطقس داری دارند که اگر پست یا منصبی را تصاحب کنند گویی ذوب در آن پست می شوند و به این راحتی نمی توان آنها را از صندلی چسب دارشان جدا کرد و با وجود تغییر جناح پیروز، کابینه، نماینده، رئیس جمهور، وزرا، مدیران کل و ... هیچ خللی در روند تکیه دادن آنها به صندلی ریاست وارد نمی شود و سال های سال مردم از فیوضات وجودی شان بهره مند می شوند! رئیس جمهور مملکت با چند ده میلیون رای هر چهار سال یک بار عوض می شود، اما این دوستان سال های سال ردای خدمت را از دوش بر نمی دارند! البته این جا پاهای محکم تنها در سیاست خلاصه نمی شوند بلکه در ورزش، آموزش، بهداشت، صنعت، هنر و خلاصه هر جایی که فکر می کنید به چشم می خوردند و عزیزان چنان به صندلی های چسبدار خود چسبیده اند که گویی آنها را با صندلی درآمیخته اند! حال اینکه چطور این بزرگواران جای پایشان را اینگونه محکم می کنند بر ما پوشیده است. در ثانی قرار نیست که ما به همه سوالات ذهن جستجو گر شما پاسخ دهیم. اگر می خواهید از راز آنها سر در بیاورید از خودشان سوال کنید! بیل که به کمرتان نخورده است!؟

پراید tramp

باسمه تعالی

پراید در پسا ترامپ!

ما شنیده بودیم انتخاب رئیس جمهور آمریکا بر اقتصاد جهانی و قیمت دلار و طلا و ... تاثیر می گذارد، ولی خداوکیلی فکر نمی کردیم روی صنعت خودرو سازی ما به ویژه خودروی منحصر به فرد و جاویدان «پراید» تاثیر بگذارد. حقیقت امر این است که این چند روز که خلق الله مشغول پیگیری منازعات، تبلیغات و انتخابات کاندیداهای ایالات متحده و آشوب های پس از انتخابات بودند و یک عده از هول پیتزا داخل فر افتادند و زود تر از رسانه های بزرگ دنیا گمانه زنی کردند و عده ای دیگر پیروی ترامپ را پیروی ثروت و پوپولیسم بر خرد و تجربه(!) نامیدند، ما در حال بررسی تطبیقی جمله یکی از بزرگان با سخنان مدیر عامل یکی از غول های خودروسازی کشور بودیم. مستحضر هستید که مدیر عامل گروه خودرو سازی  سایپا در اظهاراتی شاذ به دفاع تمام قد از پراید پرداخته است و با بیان اینکه هیچ خودرویی توان رقابت با خودروی پراید را از نظر قیمت و کیفیت ندارد، گفته است: اگر کشوری خودرویی با قیمت و کیفیت پراید تولید کند، ما از این محصول برای عرضه به بازار داخل استقبال می کنیم! به نظر می رسد دوستان فرمایشات سهراب سپهری را خیلی جدی گرفته اند و به جای شستن چشم ها چشم هایشان را ضد عفونی کرده اند که از منظر آنها جنبه کیفی پراید، بر سایر خودرو ها تفوق و برتری چشمگیری پیدا کرده است و به قولی «صد زانتیا به گرد پرایدت نمی رسد!»

البته «عمو سیفی» سرایدار مفخم مدرسه ما که نظرات سوفسطایی ایشان در باب موضوعات اقتصادی، سیاسی، اقتصادی ، آموزشی، ورزشی، فرهنگی و ... در عرصه های ملی و بین المللی زبانزد خاص و عام است و «با دو صد رساله فرسوده اندر انبانش»راهگشای منازعات عدیده ای بوده است در این خصوص نظر متفاوتی دارد و معتقد است: قطعاً نظر مدیران این شرکت عین درستی و واقعیت است و بی تردید هیچ خودرویی از حیث سهولت در سرقت و به راه انداختن کشتار دسته جمعی، توان رقابت با خودروی پراید ندارد!

علی ای حال از آنجا که در رفع سوء تفاهمات و کژتابی های موجود در صنعت و اقتصاد کشور، برای ما شهرام بابک ببخشید شهرام بهرام ندارد و همه را به یک چشم می نگریم، بسته پیشنهادی کم هزینه ای را در این خصوص ارائه می کنیم:

الف) سفر مطالعاتی و تحقیقاتی: به منظور آشنایی با صنعت جهانی خودرو سازی و مقایسه تطبیقی خودرو های خارجی با تولیدات داخلی، پیشنهاد می شود مدیران شرکت های سایپا و ایران خودرو، طی یک سفر تحقیقاتی و مطالعاتی چرخی در کشور های دور و بر و همسایه بزنند و از نزدیک با خودروهای روز دنیا آشنا شوند. البته کشور های دور تر را به هیچ عنوان پیشنهاد نمی کنیم چرا که ممکن با مشاهده خودروهای کشور های دور تر از تعجب دچار دمانس عروقی شوند و خرج روی دست شرکت بگذارند!

ب) تست کیفیت: در برخی از کشور های خارج  بعد از بروز یک چالش اجتماعی نظیر  افزایش بیماری دامی، علی الاصول خلق الله تا مدتی از خوردن گوشت امتناع می کنند و اقتصاد دامپروری در آن کشور ها به خطر می افتد. فلذا بعد از کنترل بیماری، تعدادی از مسئولین با حضور در برنامه های تلویزیونی یا مکان های عمومی و صرف مقداری گوشت تازه به مردم اطمینان خاطر می دهند که از این پس مصرف گوشت خطری برای سلامت افراد ندارد. پیشنهاد می شود عزیزانی که در خصوص کیفیت پراید پیراهن چاک داده و فریاد وا پرایدا سر می دهند، در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کنند و با نشستن داخل خودروی پراید، با سرعت 10 کیلومتر در ساعت به صورت نمادین و به قول عادل فردوسی پور خیلی مِلو، با یک میله والیبالی، نهال درختی یا چیز مشابهی، تصادف مختصری داشته باشند؛ بعد اگر تمایل داشتند، در بیمارستان راجع به ایمنی و کیفیت خودروی مذکور اظهار نظر کنند! تندرست باشید...

کف بینی

باسمه تعالی

تبلیغات کف بینی و رمالی در رسانه ملی!

وحید حاج سعیدی

 

ما همیشه خدا فکر می کردیم در هزاره سوم و جامعه کنونی امروز، داشتن یک زندگی رویایی حتی یک پله بالاتر از رویاها، بدون دغدغه و استرس، با درآمد مکفی ( البته غیر نجومی)، و حتی بدون یک لک و پیس روی صورت، با اندام متناسب و مو، مژه و ابروهای پرپشت و قس علی هذا ... که آرزوی هر انسان سالم اندیش و ژرف نگر است چندان ساده و راحت نیست و برای رسیدن به آن، باید بلاتشبیه زور زد و حسابی تلاش کرد، ریاضت کشید، درس خواند، ادامه تحصیل داد، پس انداز کرد، رژیم گرفت، بهداشت فردی و عمومی را رعایت کرد، قند و چربی به اندازه خورد، دور سوسیس کالباس و فست فود ها را قلم گرفت، باشگاه رفت، ورزش کرد و هزار و یک راه رفته و نرفته را طی کرد.  اما ماجرا آنقدر هم که فکر می کنید پیچیده و تو در تو نیست و برای رسیدن به یک زندگی آرمانی اصلاً هم نیاز به زور زدن و ریاضت و یا خدای ناکرده اختلاس، زمین خواری، جنگل خواری، دریا خواری، رانت خواری، موقوفه خواری و دریافت املاک و حقوق های نجومی و وام های میلیاردی بلاعوض و ... نیست. در واقع برای رسیدن به شهر رویا ها حتی یک ورژن بالاتر از اتوپیای خدا بیامرز افلاطون و آرمان شهر سعدی علیه الرحمه کافی است بر اساس هَباء منثورا و و خُزعبلات برنامه های تبلیغاتی تلویزیون خودمان پیش بروید. باور کنید اگر درست عمل کنید و کد های اعلام شده را به خاطر بسپارید، شیرین 200 سال عمر می کنید چرا که کد خوشبختی، کد خوشمزگی، کد سلامتی، کد آرامش، کد موفقیت، کد طول عمر، کد خوش تیپی، کد تناسب اندام، کد رویش مو، کد لاغری و چاقی و سایر کد های مربوط به زندگی ایده آل و آرمانی همه به صورت یکجا و فله ای بدون برچسب و هلو گرام در رسانه ملی یافت می شود و کافی است عدد های اعلام شده و مختص محصولات این شرکت های رنگارنگ را پیامک کنید تا دنیایتان در کوتاه مدت متحول شود. جالب اینکه قدیم تر ها قرار بود رسانه ملی تبدیل به دانشگاه شود اما این طوری دوستان فرمانش را گرفتند و هدایت کردند آن را تا حد یک مدرسه کپری دو سه کلاسه نزول دادند و امروزه نه تنها نکات آموزشی در بطن آن یافت نمی شود بلکه اخیراً دوستان وارد فاز رویا پردازی و جسارتاً دروغ پردازی شده اند. فقط ما مانده ایم این لابلا چگونه به سوالات کودک 5 ساله مان در خصوص  نخریدن شامپوی تقویت مو و رویش مجدد مویمان پاسخ دهیم!

این روز ها در رسانه ملی روغن هایی به شما معرفی می شوند که با قلب و سایر امعاء و احشاء شما رفاقت سی ساله دارند و علاوه بر تناسب اندام بعد از مصرف آنها، احساس سبکی و نشاط می کنید! کفگیر و دیگ هایی به شما معرفی می شوند که اگر ورزشکار باشید می توانید با استفاده از آنها، رکورد های جهانی را جابجا کنید و اگر طالب علم و تحصیل، قبولی در سخت ترین امتحانات، بخشی از خواص این ظروف هشت پارچه محسوب می شود. پودر ها و کرم هایی تبلیغ می شوند که خود حلزون نگون بخت هم یادش نمی آید همچنین خاصیتی داشته باشد!  دنیای شامپو ها هم در این وادی طعم و خوشمزگی خودشان را دارند و شامپوهایی تبلیغ می شوند که کله طاس شما را مثل روز اول پر مو می سازند طوری که از روزهای جوانی هم موهایتان بیشتر شود و اطرافیان شما نشناسند!

بر اساس همین رویکرد سوفسطایی کفش هایی اختراع شده اند که درمان همه امراض محسوب می شوند و مثل باب اسفنجی می توان با آنها راه رفتن بدون خستگی را تجربه کرد! یاد باب اسفنجی به خیر که می گفت: «ما دیگه پولدار شدیم پاتریک؛ قوانین فیزیک روی ما تاثیر ندارن!»

 

ظاهراً در این سال ها کفگیر صدا و سیما بد جوری به ته دیگ خورده است که دوستان حاضرند برای دو ریال کسب درآمد بیشتر به هر خفتی تن در بدهند و داستان ها و خاطرات رویایی هر شرکتی را بدون در نظر گرفتن تبعات و عوارض آن روی آنتن ببرند و برای ما تعریف کنند. جالب تر اینکه در بحث تبلیغات هم نیازی به بررسی صلاحیت شرکت ها و صحت ادعاهای آنها در خصوص محصولات شان دیده نمی شود و همین که این شرکت ها سر کیسه را شل می کنند، جمال شان را عشق است و پرچم شان بالاست. یعنی اگر چند صباح دیگر آگهی تبلیغاتی «شامپوی سیب زمینی مخصوص موهای بی تفاوت»، «راحتی را با پیژامه های ما تجربه کنید.»، « داروی طول عمر ملا نصر الدین » و « کف بینی و رمالی استاد طرطوشه» در رسانه ملی پخش شد، اصلاً شک نکنید و منتظر پخش مجدد آن نباشید! شما درست دیده اید...

 

خط ملی مشاوره اختلاس!

باسمه تعالی

خط ملی مشاوره اختلاس!

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ، ما هر وقت که حقوق غیر نجومی مان در اوایل ماه واریز می شود به جای سر فرو بردن در فیش حقوقی مان، سر در جیب تفکر فرو می بریم و با خودمان می گوئیم این دوستانی که به جای سر فرو بردن در جیب تفکر، سرشان را در صندوق بیت المال فرو می کنند و چند هزار میلیارد ناقابل پول فرهنگیان و غیر فرهنگیان را هاپولی می کنند، با این مبالغ چه می کنند!؟ مگر یک نفر و خاندانش در طول حیات به چه مقدار نقدینگی نیاز دارد و اساساً با این نقدینگی چکار نمی توان کرد؟! هر چند وقتی درآمد خودمان را با میزان اختلاس های نجومی مقایسه می کنیم یاد ماجرای آن دو درویش می افتم که یکی از دیگری پرسید: به نظر تو شاه چه می خورد؟ دومی گفت: فکر کنم شاه هر روز خالص دنبه می خورد!

علی ای حال با وجود اینکه هنوز روزنامه های زنجیره ای رابطه ای بین اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان و دولت قبل پیدا نکرده اند تا آن را رسانه ای کنند، ولی ما از وظیفه ذاتی مان که همانا سیراب کردن ذهن جستجوگر مخاطبان است غافل نمی شویم و کما فی السابق ضمن پرداختن به این مقوله اقتصادی بزرگ سعی می کنیم ابعاد آن را از منظر دیگری آچار کشی کنیم و نظرات سوفسطایی خودمان را ارائه کنیم.

به عقیده حقیر اختلاس فی نفسه پدیده بدی نیست. البته خود اختلاس که نه ، تبعات اختلاس... نه خیر سرمان به جایی نخورده و دچار زوال عقل یا دمانس عروقی هم نشده ایم. الحمد الله چار ستون بدن مان هم سالم سالم است. حقیقت ماجرا این است که برخی دوستان در پست ها و مناصب مختلف به هیچ عنوان نمی توانند با حقوق دریافتی و یارانه چهل و پنج هزار تومانی دولت، امورات شان را بگذرانند. فلذا به منظور کسب درآمد بیشتر و شرمنده نشدن نزد زن و بچه و حفظ آبرو جلوی در و همسایه، اقدام به مختصری زمین خواری، دریا خواری ، جنگل خواری، کویر خواری، ساحل خواری، بیابان خواری، کوه خواری، معدن خواری، موقوفه خواری، رانت خواری، ویژه خواری، ( نفسم گرفت) واردات کالاهای تاریخ گذشته، تولید محصولات تقلبی و بی کیفیت، قاچاق کالا و مواد مخدر و هزار و یک فساد اقتصادی دیگر می کنند که هر کدام از آنها تبعات منفی و جبران ناپذیری برای آحاد جامعه دارد. از ورشکستگی و تعطیلی واحد های تجاری و بیکاری کارگران گرفته تا بیماری و خطرات جانی برای شهروندان با مصرف محصولات تقلبی و تاریخ گذشته. افزایش اعتیاد، رشد طلاق، دزدی و سایر تبعات حاصله هم که جای خود دارند. اما عده ای هم این لابلا به حقوق شهروندی افراد جامعه احترام می گذارند و از حطام بی ارزش دنیا، یک نموره اختلاس می کنند که قطعاً در بحث اختلاس هیچ کدام از تبعات منفی صدر الاشاره وجود ندارند. فی المثل در آخرین ورژن اختلاس به مبلغ 8000 میلیارد تومان، آب از آب تکان نخورد و دیناری از مبلغ سپرده فرهنگیان جابجا نشد و کماکان فرهنگیان محترم می توانند سود ماهیانه و وام های 2 میلیون تومانی را دریافت کنند و برای پراید قسطی 36 میلیونی لیزینگی ثبت نام کنند تا در قرعه کشی شرکت داده شوند! در واقع از برآیند گفتار فوق چنین بر می آید که هیچ کدام از عوارض آشکار و خطرناک سایر معضلات و مفاسد اقتصادی در پدیده اختلاس حتی در مقیاس وسیع دیده نمی شود.

فلذا به منظور گسترش فرهنگ اختلاس سازگار با حقوق شهروندی که در مقایسه با سایر گرفتاری های اقتصادی از عوارض و تبعات کمتری برخوردار است، به شیوه معهود و رسم مألوف چند پیشنهاد مدبرانه و منطق محور ارائه می شود:

الف) ایجاد صندوق های ذخیره در همه ادارات : بدون شک یکی از محسنات صندوق های ذخیره گرد آوری منابع مالی کلان بدون دردسرهای رایج شبکه بانکی می باشد. وقتی با کسر چند ده هزار تومان از حقوق فرهنگیان در ماه و راه اندازی صندوق ذخیره می توان یک بستر مناسب برای اختلاس چند هزار میلیاردی فراهم کرد، پیشنهاد می شود این صندوق های ذخیره در همه ادارات و نهاد ها تاسیس شوند تا دوستانی که علاقه مند به اختلاس در مقادیر معتنا به و تپل هستند، دچار سردرگمی و اتلاف وقت نشوند. در ضمن به منظور ایجاد عدالت اقتصادی می توان مدیران مخلس(!) و توانمند در این عرصه را به صورت ادواری جابجا کرد تا در حق کسی اجحاف نشود و زمینه برای بروز تخلفات اقتصادی مشابه فراهم نشود. 

ب) علم بهتر است یا اختلاس: به منظور آشنایی با پدیده اختلاس و جلوگیری از اظهار نظرات غیر اقتصادی و کژتابی های رایج در جامعه در مواجهه با پدیده اختلاس ، پیشنهاد می شود موضوع انشاء با عنوان « علم بهتر است یا اختلاس» از سوی دبیران محترم ادبیات در مقاطع مختلف تحصیلی مطرح شود تا دانش آموزان از همان اوان کودکی با ابعاد مختلف پدیده های اقتصادی کلان آشنا شوند.

پ) خط ملی مشاوره اختلاس: دوستان در ستاد مبارزه با مواد مخدر خطی را با عنوان خط ملی مشاوره اعتیاد راه اندازی نموده اند که همه روزه آماده پاسخگوئی و مشاوره به افرادی است که درباره اعتیاد، داروها و نحوه استفاده از آن و نشانی مراکز درمانی ترک اعتیاد و سایر موارد مربوط به اعتیاد، اطلاعات تخصصی می خواهند. در همین راستا می توان به منظور جلوگیری از چندگانگی و پراکندگی آراء ، «خط ملی مشاوره اختلاس» را راه اندازی کرد تا دوستانی که در خصوص اختلاس، تبعات، ابعاد و سایر مختصات و مخلفات آن ( به ویژه بعد از دستگیری) نیاز به مشاوره دارند، سردر گم نشوند.

 

ت) تاسیس وزارت اختلاس: چندی قبل به منظور گسترش فرهنگ ورزش در کشور هندوستان «وزرات یوگا» تاسیس شد. پیشنهاد می شود با تاسیس وزارت اختلاس و تخصیص منابعی جهت اختلاس های منطقی و هدفمند، جلوی اختلاس های ریز و پاش گرفته شود تا افراد مجبور نباشند برای دو ریال اختلاس آواره دیار غربت شوند و جوابگوی پلیس اینترپل و ... باشند. مردم آبروی شان را که از جوی آب پیدا نکرده اند!

جیب

نقش جیب در اقتصاد پسا برجامی!

امروزه واژه ها در دنیای اقتصاد نقشی بسیار حیاتی و کلیدی ایفا می کنند و بسیاری از مناسبت های اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار داده اند. قدیم تر ها که اوضاع مملکت هنوز کشمشی نبوده و هر چیزی سر جای خودش بود، در حوزه اقتصاد فقط گرانی بود و احتکار و ... آخر داستان هم چهارنفر را در ملاء عام شلاق می زدند بقیه ماست ها را کیسه می کردند و تمام. اما امروزه علم اقتصاد آن هم در این دوره پسابرجامی با گذشته تومنی 8 صنار تفاوت دارد و واژه ها برای خودشان امپراتوری باز کرده اند، دلالان و قاچاقچیان و مفسدان اقتصادی که جای خود دارند! واژه هایی نظیر تورم نقطه به نقطه، تورم شهری و روستایی، تورم مصنوعی، تورم مطلق و شبه تورم، تورم حاد و خزنده، ضریب جینی، فقر مطلق، خط فقر، خط بقاء، ضریب فلاکت، گرانی منطقی، گرانی حبابی و ...

هر چند در طول این سال ها مردم با این عبارت و اثرات و مختصات شان آشنایی کامل پیدا کرده اند و خودشان را با آنها وقف داده اند ولی این لابلا مشکلی که کماکان لاینحل باقی مانده است « عدم هماهنگی جیب مردم با برخی آمارهای اقتصادی منتشره »است! یعنی اگر در گذشته ملاک اوضاع اقتصادی سرخی صورت افراد بود و خلق الله با سیلی صورت خود و زن و بچه را سرخ نگه می داشتند الان شرایط پشت رو شده است و صورت جای خود را به جیب داده است. البته این تحلیل تنها نظر حقیر سراپا تقصیر نیست و حتی بزرگان مملکت نیز چنین نظری دارد. جناب آقای حسن روحانی، رئیس جمهور در آغاز به کار در دولت خود جمله ای گفت که تا به امروز یکی از جملات معروف رئیس جمهور به شمار می رود که البته گاهی اوقات درد سر هایی را نیز برای دولت نیز فراهم کرده است. روحانی در این جمله معروف بیان داشته بود: «ملاک گرانی جیب مردم است نه آمار و ارقام نهادهای دولتی» و بعدها نیز دوباره تأکید کرد که «معیار سنجش تورم باز هم جیب مردم است و بنده همچنان قبول دارم که در زمینه گرانی، ارزانی و زندگی ملاک جیب مردم است.»( به نقل از جراید)

ملاحظه فرمودید اوضاع از چه قرار است. یعنی این وعده ها و آمارهایی که دوستان در خصوص کاهش نرخ تورم و سایر موارد عنوان می کنند چندان با مذاق جیب ملت سازگار نیست و به قولی « جیب اگر جیب من و وعده اگر وعده توست آنچه البته به جایی نرسد آمار است!»

علی ای حال از آنجایی حقیر در ارائه راهکار هایی سوفسطایی و کشیدن نقشه راه ید طولائی دارد، به شیوه مالوف و رسم معهود چند رهنمود ارزنده و مدبرانه در این خصوص ارائه می کنیم:

الف) طراحی جیب واحد: پیشنهاد می گردد با هماهنگی صنف محترم خیاطان و دوستان اداره استاندارد یک جیب واحد به اندازه مکفی، دارای قابلیت سازگاری با آمار های دولتی و غیر دولتی طراحی شود تا منبعد در صورت کاهش تورم یا رشد آمار های مثبت دولت مردم هم اثرات آن را درک کنند. در حقیقت با اجرای این طرح مردم تکلیف خودشان را با جیب شان مشخص می کنند و دولت نیز می تواند بر اساس جیب مردم برنامه ریزی اقتصادی داشته باشد.

ب) درز گرفتن برخی جیب ها: ظاهراً جیب برخی از افراد خاص در جامعه و به عبارتی « از ما بهترون» با چاه ویل یک قرابت و خویشاندی دارد که هر قدر هم اختلاس می کنند باز هم اشتهای مالی دارند و حتی حاضر به انصراف از یارانه 45 هزار تومانی هم نیستند. تا جایی که طرف از کانادا پیام داده است: مرد حسابی من از بزرگترین بانک مملکت فقط سه هزار میلیارد اختلاس کردم شما چطور از یک صندوق 8000 میلیارد بالا کشیدید؟! فلذا پیشنهاد می شود طرح درز گرفتن جیب ها نیز در دستور کار قرار گیرد. خدا را چه دیدید. شاید با درز گرفتن این جیب ها، بتوانیم برخی چاله چوله های مملکت را پر کنیم...