طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

چارتر کردن قطار!

باسمه تعالی 
چارتر کردن قطار!
با وجود عالم گیر شده گستره علم و حل بسیاری از معادلات و مجهولات در جامعه کنونی، کماکان بشر در حل برخی مسائل پیش رو در مانده است. حتی جناب خودمان نیز با وجود تبحر در بسیاری از علوم و صناعات و به قولی با «دو صد رساله ی فرسوده اندر انبانم» باز در تفسیر برخی عقاید و رفتار های اجتماعی عاجز هستیم. 
همواره به یاد داشته باشیم که بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند: باد... باران... دریا... کوه و دشت... لبخند ... دوستی ... خانواده ... محبت ... عشق ... و ... اما با وجود این همه اقلام رایگان که بدون نیاز به وام 25 میلیونی خودرو یا وام 10 میلیونی کالا به صورت رایگان در اختیار همه قرار گرفته است، باز عده ای از دو ریال بالا و پائین شدن قیمت ها نالان می شوند و به زمین و زمان گیر می دهند. 
این همه چیز رایگان حالا چند هزار تومان به قیمت بلیط قطار اضافه شدن، که این همه جار و جنجال ندارد. در ضمن طبق اسناد متقن پا روی دم قطار گذاشتن و ور رفتن با قطار اصلاً شگون ندارد. چون قطار با احدالناسی شوخی ندارد و ممکن است این غول آهنی همان بلایی که سر شاعر و ایستگاه شهرشان آورد سر شما هم بیاورد: تو می روی ، قطار می رود ؛ تمام ایستگاه می رود و الی آخر .... آن وقت مجبور می شوید مثل خدابیامرز قیصر امین پور سالهای سال کنار قطار رفته بایستید و به نرده های ایستگاه رفته تکیه دهید! خدا وکیلی شما حاضرید در این فصل سرما که همه جاده های کشور سُرسُری شده اند، این همه مسافر با کلی ذوق و شوق به ایستگاه قطار بیایند و بعد ببینند نه قطاری هست نه ایستگاهی و نه سوزنبان .... در ضمن بلیط همه مسیر ها 15 درصد افزایش پیدا نکرده است : «براساس تصمیم دولت، قیمت بلیت قطار مسافری از ۲۵ آذرماه به طور متوسط ۸ درصد افزایش می‌یابد، ضمن اینکه حداکثر افزایش قیمت ۲۰ درصد و حداقل افزایش قیمت کمتر از ۸ درصد گزارش شده است. در همین حال، سید محمد راشدی معاون مسافری شرکت راه آهن با بیان اینکه قیمت بلیت قطار مسافری از ۲۵ آذرماه به طور متوسط ۸ درصد افزایش می‌یابد، گفت: از ۱۳۷ قطاری که در شبکه ریلی تردد می کند، ۹۱ قطار با ۱۰ درصد و کمتر از آن افزایش و ۴۶ قطار نیز حدود ۱۵ درصد افزایش قیمت خواهند داشت.» به نقل از جراید 
البته اینکه چرا بلیط همه قطار ها 15 درصد افزایش پیدا نکرده است بر ما پوشیده است ولی تا جایی که ما خبر داریم هیچ گرانی و ارزانی بی حکمت نیست. همین امر موجبات نارضایتی را در بین برخی قطار ها ایجاد کرده است و حکیمی از یکسان شدن قیمت ها در مهر ماه سال آینده خبر داد. « گفتمش: ای بی‌وفا، عهد همین بود و مهر؟ . . . گفت که: افزون شود قیمت آن ماه مهر!» 
با این وجود به نظر می رسد هنوز تا قیمت های واقعی راه درازی در پیش داریم چرا که همین ارزانی بلیط قطار باعث شده تا برخی دوستان قطار مسافربری را با قطار شهر بازی و آسانسور اشتباه بگیرند و فکر می کنند چون قطار ایمن و ارزان است باید شب و روز قطار سواری کنند. البته این موضوع مسبوق به سابقه است و بزرگان هم گاهاً چنین عادت هایی داشتند. همین مولوی خودمان که به این موضوع در اشعارش اقرار کرده که : «در میان این قطارم روز و شب!» در خاتمه به عرض می رساند اگر قرار باشد شرکت های ترابری، خودور سازی و هواپیمایی، تمام گرفتاری ها، بدهکاری ها، اجاره عقب افتاده و سایر زیان های مالی شان را از جیب خلق الله جبران کنند، سنگ روی سنگ بند نمی شود و باید چاره ای اساسی بیاندیشند. اما با این وجود همین که سوار شدن به قطار برای ما کارمندان بسان رویای پرواز آنهم با نرخ شناور و آزاد نیست و یا اینکه هنوز قطار چارتری ابداع نشده است، باز هم پرچم رجا و شرکت های تابعه بالاست! سوت قطار هایتان پر صدا...


پیشگویی زلزله با پیامک!

کسانی که فکر می کنند بعد از تماس با مخابرات و درخواست لغو پیامک های تبلیغاتی از شر آنها در امان هستند مطمئن باشند چنین اتفاقی نمی افتد چرا که اساساً « بباید فرستاد و دادن پیام» و این داستان در دوره مولوی و حافظ و سعدی بوده و چیز غریبی نیست. در واقع پَیام یا پـِیغام حجم کران‌دار (دارای آغاز و پایان)ی از اطلاعات است که از یک فرستنده به یک گیرنده فرستاده می‌شود. اما ما در کشورمان بیشتر با نوعی از پیام ها به نام «پیامک» سر و کار داریم که روزمان بدون آنها شب نمی شود. 

هر چند ابداع پیامک فی نفسه چیزی بدی نبود و انصافاً کار راه انداز هم بود. اما بعد از اختراع گوشی های هوشمند و راه افتادن شبکه های اجتماعی خلق الله دور ارسال پیامک را قلم گرفتند و کشتی درآمدزایی  چند میلیاردی این اپراتورها به گل نشست.  تا اینکه دوستان فکر هایشان را روی هم گذاشتند و قایق شکسته پیامک ها را مرمت کردند و دوباره به آب انداختند. البته در رویکرد جدید دوستان به انواع و اقسام جنگولک بازی و صناعات ماوراء الطبیعه، علوم متا فیزیک و سایر علوم غریبه روی آوردند و از دعا نویسی، کف بینی و رمالی شروع کردند تا معرفی کد خوشبختی و کد خوشمزگی و کد موفقیت و قس علی هذا القیاس... 

بماند که اخیراً نائب الزیاره ما هم شده اند. زیارت به نیابت با ارسال عدد چهل به فلان شماره!!!....

اما جالب تر اینکه عزیزان در این روزهای سرد زمستانی وارد عرصه خطیر پیشگویی نیز شده اند و قرار است تنها با دریافت صد تومان ناقابل زلزله تهران را پیش بینی کنند! «اعلام فوری زمین‌لرزه‌های تهران، با ارسال عدد 1 به فلان شماره» و این توضیح که به ازای هر پیامک صد تومان از شما کم می‌شود. البته داستان این طور نیست که دوستان دو سه ساعت قبل از زلزله به شما خبر دهند تا بتوانید با فراغ بال از در و همسایه خدا حافظی کنید و از یکدیگر حلالیت بطلبید و یا تکلیف ارث و میراث تان را مشخص کنید. زهی خیال باطل... چون ما خیر صد تومان را خوردیم و عدد یک را برای تنویر افکار عمومی و خصوصی به شماره مورد نظر ارسال کردیم و جوب هم گرفتیم: «در صورت حادث شدن زمین‌لرزه‌های بیشتر از 5/3 ریشتر در استان محل سکونت شما و شهرهای مجاور، سریعاً به شما مشترکین اطلاع داده خواهد شد!»

حقیقتاً دست مَمَلی ... نه اینکه رسانه ها، سایت ها و خبرگزاری ها هیچکدام زلزله های بزرگتر از 5/3 ریشتر را اعلام نمی کنند، دانستن این موضوع در آن برهه زمانی قطعاً حکم کیمیا را دارد! علی ای حال همین که دوستان در کنار پرداختن به امور دنیوی و اخروی به فکر سلامت جسم و روان ما هستند و با ارسال یک عدد، ما را در چاقی و لاغری تضمینی، رهایی از طاسی سر، درمان قطعی سرطان، پیشگیری از سکته، یافتن همسر مورد علاقه، دریافت وام بدون سود، گرم کردن کانون خانواده، پیشگیری از طلاق، هواداری از تیم های مورد علاقه، زیارت به نیابت، درمان افسردگی، استفاده بهینه از انرژی، کاهش آلودگی هوا و پیدا کردن نیمه گمشده مان رهنمون هستند، پرچم شان بالاست. صد تومن هم که این دوره و زمانه پولی نیست و ارزش فکر کردن ندارد! 


گرو گذاشتن ریش مصنوعی!

گرو گذاشتن ریش مصنوعی!

حتما شما هم این جمله را شنیده اید که در فضای مجازی نه تنها «باطن» آدم ها با ظاهرشان فرق می کند؛ بلکه «ظاهر» آدم ها هم با ظاهرشان فرق می کند!» در حقیقت بعد از فله ای شدن مواد آرایشی و تغییر کاربری برخی آرایشگاه های مردانه، تشخیص «مرد رویاها» از «زن زندگی» کمی دشوار شده است و به سادگی گذشته نیست. نور به قبر مولوی ببارد. چند قرن بعد از فوت این بابا ما تازه فهمیدیم « من نه منم، نه من منم» یعنی چه؟! 

هر چند در خصوص رشد بی رویه مصرف لوازم آرایشی نیاز به ارائه مدرک و آمار نیست با این وجود آمار شش ماهه گمرک نشان می‌دهد که «در مدت یاد شده علاوه بر واردات مقادیر زیادی لوازم آرایشی از مبادی قانونی و غیر قانونی،  244 کیلو کلاه گیس، ریش، ابرو، مژه مصنوعی از الیاف به ارزش 1302 دلار و همچنین سنگ پا(pumice stone)  به وزن 9 هزار و 722 کیلوگرم به ارزش 19هزار و 463 دلار یا ارزش 563 میلیون ریال وارد کشور شده است!» 

فلذا دوستان عنایت داشته باشند که اگر چند صباح دیگر در کوی و برزن به چشم خواهری «مژگان سیاهی»، «چشمان شهلایی»، «کمان ابروانی به غایت نکو»، «پریشان گیسوانی توی در توی» و امثالهم مشاهده نمودند فی الفور قرار و عنان از کف ندهند و به قول حافظ رخنه در دینشان ایجاد نشود که بلاشک مقادیر معتنابهی از این زیبائی ها و دلربایی جات، بدلی و ساخته دست بشر علی الخصوص برادران چشم بادامی چینی است! فی الواقع از این دست «تیر مژگان» ها و «کمان ابرو» ها چیزی جز اگزما و حساسیت های پوستی بر نمی آید و یقین بدانید از فرآیند «که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان» و یا «خم ابروی تو در صنعت تیراندازی . . . برده از دست هر آن کس که کمانی دارد» و ... خبری نیست. خیالتان تخت تخت... علی ای حال با عنایت به اینکه مصرف این مصنوعات و انجام برخی اعمال جراحی زیبایی عین دوره های پیام نور در جامعه فراگیر شده است، چند پیشنهاد مدبرانه ارائه می گردد: 

الف) نقش عمه خانم در خواستگاری: یافتن نیمه گمشده در عصر حاضر همانند سال های گذشته نیست. در این وادی عده ای سر رشته و آدرس کاخ آرزو هایشان را در فضای مجازی می جویند. تا اینجای داستان هم به ظاهر مشکلی نیست؛ ولی در شب خواستگاری وقتی مخاطب خاص که در تمام تصاویر پروفایلش با عینک دودی بوده، رخسار می نماید کاخ آرزوهای جوان مردم تبدیل می شود به یک واحد 40 متری همکف و به قولی «حجاب چهره جان را بذار سر جاش؛ جان مادرت!»  بنابراین توصیه می شود در این مورد خاص از شیوه های سنتی غافل نشوید و خود را بی نیاز از درایت و دور اندیشی عمه خانم و خاله خانباجی ندانید.

ب) ریش گرو گذاشتن: هر چند بخش اعظم این وسایل مربوط به جماعت نسوان است ولی دوستانی که قرار است ماشین قسطی با وام 25 میلیونی به خلق الله تحویل دهند، مراقب باشند تا کسی ریش مصنوعی گرو بانک ها نگذارد! چرا در این دوره زمانه تیغِ چک و سفته چیزی را نمی برد؛ ریش مصنوعی که جای خود دارد!


سامانه پیشگیری از طلاق!

سامانه پیشگیری از طلاق! 

یکی از موضوعاتی  که چکش خور ملسی دارد و همه ادارات و سازمان ها و نهادها دوست دارند در این موضوع دخیل شوند و نخودی در این آش بیاندازند، معضل لاینحل طلاق است که متاسفانه روز به روز هم بر آمار آن افزوده می شود. تا جایی که عزیزان آمار گیر از رویکرد ارائه آمار طلاق سالیانه به به رویکرد ماهانه، هفتگی، روزانه و عجالتاً ساعتی روی آورده اند و آخرین آمار ثبت 19 طلاق در هر ساعت می باشد! 

البته طلاق در گذشته هم مسبوق به سابقه بوده ولی دلایل طلاق و نگاه بزرگان به طلاق در آن دوره متفاوت بود. هر چند ما نمی توانیم گناه کسی را شستشو دهیم ولی ظاهراً مولوی در مقاطعی چیزی مصرف می کرد که در جایی گفته: « مژده کسی را که زرش دزد برد . . . مژده کسی را که دهد زن طلاق!» 

بگذریم... بعد از روند رو به رشد و تصاعدی میزان طلاق در جامعه، سازمان‌ها و نهادهای مختلف آستین ها را بالا زدند تا برنامه‌هایی را در راستای کنترل و کاهش این آسیب اجتماعی اجرا کنند. در این میان آنچه کارشناسان بر آن تکیه دارند استفاده از روش‌هایی برای مقابله با طلاق است که با تغییرات زندگی هماهنگ باشند. بالاخره قرار نیست همیشه از ایمیل و پیامک و تلگرام و سایر ابزار نوین ارتباطی برای سرگرمی استفاده کنیم. این وسایل به درد کار جدی هم می خورند. 

به گزارش آرمان، به تازگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نیز به سازمان‌هایی اضافه شده است که قصد دارند در زمینه کنترل و کاهش طلاق فعالیت کنند. آنطور که یک مقام مسئول در این معاونت اعلام کرده است سامانه تلفنی 101 که پیش از این به بررسی مطالبات زنان می‌پرداخت به زودی مشاوره طلاق خواهد داد. ملاحظه فرمودید. بالاخره این سامانه یک جا به درد خلق الله خورد و مردم می توانند منبعد به جای طلاق گرفتن با یک تماس تلفنی کم هزینه مشکل خود را حل کنند و به کانون ولرم خانواده برگردند و دیگر نیازی به منت کشی از خاله خانباجی و سایر بزرگان فامیل نیست. هر چند ما به از هم پاشیده شدن زندگی هیچ کس راضی نیستیم و امیدواریم روزی آمار طلاق سیر نزولی در پیش گیرد و رویکرد مردم به این سمت تغییر کند « ناکسم گر به شکایت سوی سامانه روم . . . بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار» و باقی داستان...

منتهی فعلاً این واقعیت تلخ در جامعه وجود دارد و هر نهاد یک گوشه کار را گرفته است و این نهاد با سامانه در صدد حل معضل برآمده است. در ضمن از آنجایی که به منظور خدمترسانی بیشتر مکالمات این سامانه ضبط می شوند شاید در آینده شاهد چنین مکالماتی هم در سامانه باشیم: 

- سلام خانم کارشناس. من می خوام از شوهرم طلاق بگیرم.

- سلام دخترم... واسه چی ؟

- شوهرم دست بزن داره...

- چه وقت هایی شما رو کتک می زنه؟

- هر وقت سیگار می کشه...

- چه وقتایی سیگار میکشه؟

- هر وقت مواد گیرش نمی آد...

- مگه مواد هم مصرف می کنه؟

- بله وقتی می خواد بره دزدی، میزنه تا سرحال بشه!؟

- مگه دزدی هم می کنه؟

- نه همیشه، وقتی طرح اراذل و اوباش اجرا می شه و نمی تونه خفت گیری کنه، شبا می ره دزدی!

- مگه خفت گیری هم می کنه؟

- آره وقتی اوضاع قاچاق مواد بی ریخت می شه، خفت گیری می کنه!

- دخترم این آدرسو یاداشت کن. خودم با سر دفتر هماهنگ می کنم!


امروز سیب زمینی زدم!

بدون تردید داشتن یک زندگی مرفه و سالم، شاد و مفرح، با درآمد مکفی، بدون دغدغه، بدون لک و پیس، بدون چاقی و لاغری و مفرط و داشتن تناسب اندام و موهای پرپشت و خلاصه هر آنچه که داشتنش عین صواب است و نداشتنش عین صلاح، آرزوی هر انسان سالم اندیش و ژرف نگر است. 

از سوی دیگر شاید با خودتان فکر کنید رسیدن به موارد فوق یا حتی گذشتن از حوالی موقعیت های ذکر شده به همین سادگی هم نیست و گلاب به رویتان برای رسیدن به آنها باید تلاش کنید، مطالعه کنید، درس بخوانید، ادامه تحصیل بدهید، پس انداز کنید، رژیم بگیرید، بهداشت فردی و عمومی را رعایت کنید، قند و چربی به اندازه بخورید، سوسیس و کالباس نخورید، دور فست فود ها را قلم بکشید، ورزش کنید و هزار و یک راه رفته و نرفته را طی کنید. اما زهی خیال باطل... ماجرا آنقدر هم که فکر می کنید پیچیده و تو در تو نیست. اصلاً هم نیاز به چارچوب شکنی و خرق عادت نیست. در واقع برای رسیدن به اتوپیای خدا بیامرز افلاطون و آرمان شهر سعدی علیه الرحمه کافی است بر اساس هَباء منثورا و و خُزعبلات برنامه های تبلیغاتی تلویزیون پیش بروید. باور کنید اگر درست عمل کنید راحت 200 سال عمر می کنید چرا که کد خوشبختی، کد خوشمزگی، کد سلامتی، کد آرامش، کد طول عمر، کد خوش تیپی، کد تناسب اندام، کد لاغری و چاقی، کد موفقیت و سایر کد های مربوط به زندگی ایده آل و آرمانی همه به صورت یکجا و فله ای بدون برچسب و هلو گرام در اختیار این شرکت ها است و کافی است از محصولات این شرکت های رنگارنگ خرید کنید تا دنیایتان متحول شود!

در این برنامه های تبلیغاتی روغن هایی به شما معرفی می شوند که علاوه بر تناسب اندام بعد از مصرف آنها، احساس سبکی و نشاط می کنید! پودر ها و کرم هایی تبلیغ می شوند که خود حلزون نگون بخت هم یادش نمی آید همچین خاصیتی داشته باشد! 

بر همین اساس کفش هایی اختراع شده اند که درمان همه امراض محسوب می شوند و روی هر چه رمال و کف بین را سفید کرده اند و می توان با آنها راه رفتن بدون خستگی را تجربه کرد!

یاد باب اسفنجی به خیر که می گفت: «ما دیگه پولدار شدیم پاتریک؛ قوانین فیزیک روی ما تاثیر ندارن! »

دنیای شامپو ها در این تیزر های تبلیغاتی  حال و هوای دیگری دارند و آدم را یاد آلیس در سرزمین عجایب می اندازند و اینکه چطور دوستان از هسته انار روغن می کشند، مافیای عصاری و استخوان ترکانده های این صنعت را به حیرت واداشته است! تنوع شامپو تا بدانجا رسیده است که اگر دو روز دیگر شامپو سیب زمینی ویژه موهای بی تفاوت هم تبلیغ شد جای تعجب نیست.

مخلص کلام اینکه تجربه دنیای زیر آب با آفتابه های شرکت ایشون و تجربه سفر به اعماق فضا با نوشابه شرکت اوشون و هزاران تجربه رویایی دیگر تنها با ارسال عدد یک به شماره های این شرکت ها محقق می شود. 

البته در این میان عزیزان صدا و سیما هم اصلاً نیازی به بررسی صلاحیت شرکت ها و صحت ادعاهای آنها در خصوص محصولات شان نمی بینند و همین که این شرکت ها سر کیسه را شل می کنند، جمال شان را عشق است و پرچم شان بالاست. یعنی اگر چند صباح دیگر آگهی تبلیغاتی « روغن مار صد در صد گیاهی » در رسانه ملی پخش شد، اصلاً تعجب نکنید و منتظر پخش مجدد آن نباشید. درست شنیده اید!