طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

صد زانتیا به گرد پرایدت نمی رسد!


حقیقتاً باید اذعان کرد صنعت خودرو سازی در کشور ما یکی از شاهکار ها و شگفتانه های نظام اقتصادی در سراسر دنیا محسوب می شود و به قولی« یَل خودرو سازان و شیران تویی» و باقی ماجرا...
حالا در این بین چطور عده ای شهامت به خرج داده و از این صنعت پر طمطراق و اسطقس دار گلایه می کنند، والله و اعلم... هر چند جای نگرانی نیست و جوابیه های مستند و علمی دوستان حسابی عرصه را بر کژاندیشان و کارشناس نما ها تنگ کرده است. شاهد این مدعی نیز جوابیه جناب مرتضی شفیعی، معاون مهندسی شرکت خودروسازی سایپا است که به صورت کاملاً مستدل و علمی، منتقدان را پاسخ گفتند.
معاون مهندسی شرکت خودروسازی سایپا در واکنش به منتقدان پراید گفت: « از قدیم گفته اند هر قدر که پول بدهید همان قدر آش می خورید. اما باید بگویم همین پراید در برخی تستها از جمله تست کرش از زانتیا بهتر جواب داده است. در ضمن استاندارد بسیاری از خودروهای داخلی و وارداتی در تصادفات، از خودروی پراید پایین تر است! » ( جام جم آنلاین)
عنایت فرمودید. اینجاست که باید به منتقدان گفت « چه گویی، چه سازی، چه پاسخ دهی ؟!» البته این که تست کرش چیست و چگونه در این تست، پراید خودروی زانتیا را به زانو در آورده بر ما هم پوشیده است. شاید منظور جناب معاون این بوده که آقای کرش( مربی تیم ملی فوتبال) این ماشین ها را تست کرده که این موضوع هم هنوز از سوی فدراسیون فوتبال تائید نشده است؛ ولی این بخش از داستان که «هر قدر بیشتر پول بدهید، همان قدر آش می خورید» کاملاً شفاف و قابل فهم است و بر اساس تحقیقات میدانی ما و مستندات علمی و اقتصادی نیز، بروز چنین پدیده ای امکان پذیر است!
در ضمن پیش خودمان بماند مقایسه زانتیایی که 20 سال قبل خودروی روز اروپا بوده و الان تولیدش متوقف شده است با پرایدی که امروز تولید می شود، چندان جالب نیست چرا که سه چرخه های امروزی هم از نظر برخی آپشن ها نظیر بوق، برچسب و سبد جلو، از بسیاری دوچرخه های کورسی 20 سال قبل پیشرفته ترند! فلذا از دوستان تقاضا داریم شما را به ارواح خاک دایملر( مخترع خودرو)، بابت موفقیت این یک تست، دیگر چیزی روی قیمت پراید نکشند! 
علی ای حال با عنایت به این که صنعت منحصر به فرد خودرو سازی در کشور یک صنعت نو پا محسوب می شود و با چهل سال قدمت هنوز تاتی تاتی می کند و نیاز به حمایت های همه جانبه دارد، ما هم از جانب خودمان حمایت بی دریغ و بدون چشمداشت خودمان را اعلام می کنیم و چند راهکار سوفسطایی و فلک فرسا در خصوص رونق این غول های عظیم خودروسازی افاضه می کنیم:
الف) مقایسه قطعه به قطعه: به منظور توجیه مردم در خصوص عدم تفاوت های ماهوی بین خودرو های داخلی و خارجی و استاندارد بودن محصولات داخلی ، پیشنهاد می شود در یک برنامه زنده تلویزیونی با حضور کارشناسان، تک تک قطعات مختلف این خودرو ها با یک خودروی چند صد میلیونی مثل بی ام و یا بنز، مقایسه شوند و مردم متوجه شوند که خودرو های تولید داخل هیچ چیز کمتر از خودروهای روز دنیا ندارند! از فرمان و بوق و ترمز و کوئل و دلکو گرفته تا صندلی و آینه و قالپاق و لاستیک زاپاس و جک و ... 
ب) شبیه سازی تصادف: در برخی از کشور ها بعد از بروز یک بیماری دامی، علی الاصول خلق الله تا مدتی از خوردن گوشت امتناع می کنند و اقتصاد دامپروری در آن کشور ها به خطر می افتد. ( من و شما هم باشیم همین کار را می کنیم!) فلذا بعد از کنترل بیماری، تعدادی از مسئولین با حضور در برنامه های تلویزیونی یا مکان های عمومی و صرف مقداری گوشت تازه به مردم اطمینان خاطر می دهند که از این پس مصرف گوشت خطری برای سلامت افراد ندارد. پیشنهاد می شود عزیزانی که در خصوص استاندارد پراید مدعی هستند «استاندارد بسیاری از خودروهای داخلی و وارداتی در تصادفات، از خودروی پراید پایین تر است» در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کنند و در حیاط رسانه ملی، با نشستن داخل خودروی پراید، با سرعت 10 کیلومتر در ساعت به صورت نمادین و به قول عادل فردوسی پور خیلی مِلو، با یک میله والیبال یا نهال یک درخت یا چیز مشابهی، تصادف مختصری داشته باشند؛ بعد اگر تمایل داشتند، در بیمارستان راجع به ایمنی خودروی مذکور اظهار نظر کنند! پدرام و تندرست باشید...

سندرم خود خواننده پنداری!



اینکه که خواندن آواز از چه دورانی آغاز شده و اجداد غار نشین ما دقیقاً در چه عصری این هنر را پایه گذاری کردند و آیا اساساً حمام، در پیش تولید این هنر هیچ نقشی داشته یا خیر، اطلاعات و اخبار متقنی در دست نیست و فقط این را می دانیم :« سرآینده‌ای این غزل ساز کرد . . . دف و چنگ و نی را هم آواز کرد!» حالا کی و کجا الله اعلم...

البته در گذشته آواز و موسیقی در ایران پدر مادر دار بودند و جایگاه منیعی داشتند و برای خودشان برندی محسوب می شدند. از خصوصیات آواز در موسیقی ایران، می توان به متد معین تحریر، نحوه ی درآمد و فرود، اوج و حضیض، انتخاب شعر و ادای مفهوم صحیح واژه‌ها و رعایت تناسب اشاره کرد آوازها نیز در موسیقی ایرانی دارای کیفیات گوناگونی هستند مانند آهستگی، بلندی، نرمی، سختی، جنبش، نشاط و… 

اما این دوره زمانه هر کس که نیم دانگ صدا دارد و آن را در حمام منزل ول کرده دچار «سندرم خود خواننده پنداری» می شود و ادعای خوانندگی می کند و مترصد فرصتی می شود تا « ز گیتی برافرازد آواز خویش» فلذا ادامه ماجرا را از حمام به زیرزمین منتقل می کند و باقی داستان! امروزه به سلامتی از فوتبالیست و هنرپیشه گرفته تا مجری و کارگردان، همه و همه در حال تلاش جهت ورود به عرصه خوانندگی هستند. از آنجایی که ما هم نمی توانیم روی هیچ کس را زمین بیاندازیم و بعید نیست دو روز ما هم هوس کنیم ناخنکی به این هنر بزنیم و این یک قاشق استعداد خوانندگی مان را به مدد فیس بوک جهانی کنیم، چند پیشنهاد موسیقیایی ارائه می کنیم:

الف) برگزاری کنسرت بین دو نیمه: چه بخواهیم چه نخواهیم و آقای فوتبال خوشش بیاید یا نه، فوتبال در چند سال اخیر مشتریان و تماشاگران خود را در ورزشگاه ها از دست داده است. پیشنهاد می شود به منظور رونق رویکرد سندرم «خود خواننده پنداری» و بررسی اقبال عمومی نسبت به این خوانندگان در بین دو نیمه مسابقات فوتبال این دوستان برای دقایقی از زیر زمین محل تمرین بیرون بیایند و برای خلق الله کنسرت اجرا کنند. شاید تنها مزیت کنسرت در فضای باز این باشد که هنگام خروج از ورزشگاه کسی زیر دست و پا نمی ماند!

ب) عرضه از طریق شبکه جعبه های شانسی: امروزه بسیاری از فیلم ها دو هفته ای ساخته می شوند که بیشتر در قالب طنز هستند و به فیلم های زیر شانه تخم مرغی معروفند. شما می توانید هنگام خرید ماست و کره و پنیر و دوغ، یک حلقه از این فیلم ها را با علم و آگاهی و نگاه به جلد سی دی، تحت عنوان فروش در شبکه خانگی، خریداری کنید. اما نوعی دیگر از این فیلم ها وجود دارند که مشتری قطع به یقین با دیدن اسم فیلم و عوامل سازنده و مختصری از قصه فیلم به هیچ عنوان، حاضر به پرداخت حتی یک پاپاسی برای خرید آن نمی شود؛ فلذا دوستان این فیلم ها را از طریق جعبه های شانسی به خلق الله قالب می کنند. پیشنهاد می شود سی دی آهنگ های این عزیرانی که هنوز با مبانی موسیقی آشنایی ندارند ولی به مدد تجهیزات مدرن و استودیو های غیر مجاز خواننده شده اند و خودشان را صاحب سبک و اسلوب می دانند، نیز در قالب همین طرح جعبه های شانسی عرضه شود!

پ) تغییر ساختار مولکولی جداره دیوار حمام: در آخر نیز پیشنهاد می شوند دوستان محقق هر وقت سرشان خلوت شد، یک نگاهی هم به مولکول های جداره دیوار حمام بیاندازد و اگر شد با کمی تغییرات در ساختار آن، مانع از هنر نمایی عده ای در این مکان شوند. دعای موسیقیدانان و خوانندگان واقعی پشت و پناه تون... 


کارت آب ده هزار لیتری !


این ماجرای کم آبی هم کم کم دارد برای خودش داستانی می شود و اگر با همین فرمان پیش برود مثل ماجرای آلودگی هوا یا صنعت خودرو سازی چکش خور ملسی پیدا می کند و به یک پای ثابت ستون مختلف اخبار و جراید تبدیل می شود. البته بخشی از این بریز و بپاش آب مربوط می شود به شعرا و علمای اعصار گذشته ... نور به قبرشان ببارد هر جا که می خواستند شعری بسرایند یا سخن حکیمانه ای افاضه کنند، به آن آب می بستند البته نه مثل صدا و سیما بلکه بیس یا اساس مطلب را آبکی می گرفتند؛ مثل آب در هاون کوبیدن، آب که از سر گذشت، آب به آب شده، داستان از کجا آب می خوره و قس علی هذا... البته فراوانی آب باعث شده بود تا مردم حتی موقع خوابیدن هم جایی بخوابند که آب زیرشان نرود ولی الان دوره و زمانه حسابی پشت و رو شده و مردم کم کم باید به خشک شویی عادت کنند. یعنی قبلاً اگر از محل کار به خانه تشریف می بردید سر و صورتان را با چند مشت آب خنک و یارانه ای می شستید و جگرتان حال می آمد، الان اوضاع عوض شده و کم کم باید عادت کنید به همان تکاندن لباس ها و خشک کردن عرق صورت با دستمال!

با وجود اینکه در محل سکونت ما (زادگاه عباس معصومی در سریال پایتخت)چندین رودخانه و سد و آب بندان وجود دارد و ما فی الحال هیچ گونه کمبود آبی احساس نمی کنیم ولی این دلیل نمی شود در خصوص معضل جهانی آب بی تفاوت باشیم و به ارائه نظر و رهنمود نپردازیم. (باور بفرمائید ما اگر در هر کشور دیگری ساکن بودیم بابت این پیشنهادات سوفسطایی و فلک فرسا میلیون ها چوق عایدمان می شد ولی چه کنیم که گره کار از کار خلق گشودن را، راسته کار مان قرار داده ایم!) بله عرض می کردم. فلذا در راستای مصرف بهینه آب و راهکارهای عملیاتی پروژه نجات آب نکاتی را یادآور می شویم:

الف) ارزان ساختن آب: بدون شک گران کردن آب نه تنها تاثیری در کاهش مصرف ندارد چه بسا باعث افزایش مصرف نیز می شود؛ مشت نمونه خروار، جهش 16 میلیون لیتری مصرف بنزین در سال جاری... با کاهش قیمت آب مردم نسبت به آن بی تفاوت می شوند و کمتر مصرف می کنند.

ب) کارواش رایگان: بی تعارف 9/99 درصد مردم ماشین خودشان را با آب تصفیه شده می شویند، از جمله حقیر... پیشنهاد می شود در هر شهر 4 تا کارواش رایگان راه اندازی کنند، تا خلق الله برای شستن یک پراید 20 میلیونی 2000 لیتر آب هدر ندهند. 

پ) هوشمند سازی: به منظور استفاده بهینه از آب دولت یک ماه یارانه را نصف کند و با آن کنتورهای و شیر های آب را هوشمند سازی کند. باور کنید چند ماه بعد دو برابر یارانه نصف شده، عایدش می شود. از ما گفتن بود...

 ت) گرانی مسکن: هر چند در برخی شهر های کشور آب به صورت کارتی عرضه می شود ولی خواهشاً این کارتها مثل کارت سوخت با سند خانه جابجا نشود که شر درست می شود. چون همین طوری قیمت خانه ها سیر و سلوک صعودی دارند؛ در ضمن ممکن است در آینده با چنین اطلاعیه هایی در جراید مواجه شویم: «یک واحد مسکونی 400 متری با سوئیت VIP ، 180 متر سالن ، 100 متر تراس ، با 3 پارکینگ و کارت آب ده هزار لیتری در منطقه زعفرانیه ، قیمت توافقی! » 


روغن پالم و شوخی با سلامت مردم!


راستش را بخواهید ما با اینکه در بسیاری از علوم ارضی، سماوی و بحری تبحر داشته و داریم و نزد یکی از بزرگ ترین مکتبخانه داران شمال شرق کشور تلمذ نموده ایم و در اکثر این علوم دارای سبک و نظریه و ایده و فرضیه هستیم، باز در درک و فهم برخی مسائل ساده و پیش پا افتاده در می مانیم.یکی از سوالاتی که در طی این سال ها همواره ذهن مشوش و دلواپس ما را درگیر کرده، این است که چطور می شود که قیمت یک کیلو تخمه آفتابگردان 16 هزار تا 20 هزار تومان است ولی یک لیتر روغن آفتابگردان که به مراتب عصاره بیش از چند کیلو گرم تخمه می باشد، به قیمت 4 تا 5 هزار تومان به فروش می رسد! البته شما ذهن تان را درگیر این موضوع نکنید چون به گفته رئیس سازمان غذا و دارو مصرف روغن پالم مشکل فوری ایجاد نمی کند اما مصرف بیش از اندازه آن توصیه نمی شود!  

و اما شیر ... چند وقتی است شایعه وجود پالم یا همان روغن نباتی در برخی شیر های پر چرب به گوش می رسد. در این رابطه مانند موارد دیگر برخی شرکت های لبنی توپ را در زمین دامداری ها انداختند و برخی هم گردن گرفتند. «دکتر دلاوری رئیس دبیرخانه شورای سیاستگذاری سلامت با اشاره به این که تا سال گذشته میزان واردات روغن پالم 50 درصد روغن های مصرفی را تشکیل می‌داده است، ادامه داد: از آنجایی که روغن پالم فاکتوری به نام "اسید پالمتیک" دارد و این اسید به عنوان یک فاکتور ایجاد کننده تصلب شرایین محسوب می شود و با توجه به این که روغن پالم میزان اسید چرب بالای 50 درصد دارد، روغن مناسبی برای مصرف نیست.» هر چند شرکت های متخلف نیز شناسایی شده اند ولی به گفته معاون وزیر بهداشت اگر بخواهیم بیش از تخلف با آنها برخورد کنیم، از نظر شرعی درست نیست!( به نقل از جراید)

البته با وجود مقادیر معتنابهی سرب در هوا، آرسنیک در برنج، نیترات 5 برابر استاندارد در پیاز، وجود 48ppm نیترات در آب، افزودنی های غیر مجاز در سوسیس و کالباس و ... بدن ما به حد کافی مقاوم و پر زور شده است و چهار تا قاشق روغن پالم در شیر برای ما محلی از اعراب ندارد. اما از آنجایی که اکثر علما و دانشمندان بر این باورند که «شیر تا بخوای مفیده ... مانند برف سفیده» و در هفته های اخیر میزان مصرف شیر چرب در جامعه به طور محسوسی کاهش پیدا کرده است، چند توصیه کاربردی افاضه می کنیم:

الف)  برخورد با شرکت های متخلف در حد مجاز: پیشنهاد می شود به منظور رفع نگرانی مردم از مصرف شیر های پالم دار، علاوه بر معرفی شرکت های متخلف، در یک برنامه زنده تلویزیونی با استفاده از قیف به صورت کاملاً دوستانه و مسالمت آمیز چند شیشه روغن پالم خالص به خورد مدیران عامل این شرکت ها بدهند!

ب) شوخی با سلامت مردم: هر چند ایرانی ها اصولاً انسان های شوخ طبعی هستند و خیلی زود با افراد شوخ ارتباط برقرار می کنند، ولی پیشنهاد می کنیم در صورت صلاحدید دولتمردان جلوی افرادی را که با سلامت مردم شوخی می کنند، بگیرند و نگذارند با آینده و سلامت نسل بعد شوخی کنند. آدم یاد آن ضرب المثل می افتد« شرکت ها شوخی شوخی روغن پالم به شیر اضافه می کردند و مردم جدی جدی مریض می شدند!» پدرام و تندرست باشید!


تولید بنزین معطر!


نور به قبرشان ببرد! الهی عاقبت به خیر شوند! باور کنید اگر بسته خروج از رکود اقتصادی و نوسانات نرخ ارز و طلا اجازه بدهد، جا دارد فرمایشات این بزرگان را با آب طلا روی بنر بنویسند و از بیلبورد های بزرگراه های استان آویزان کنند! کدام بزرگان!؟ مسئولین؟ نه پدر جان... مسئولین که به حمدالله زنده هستند و در حال تلاش از رکود اقتصادی و به خاک مالیدن پوزه تورم هستند. منظور حقیر قدیمی ها و اجداد روی در نقاب خاک کشیده من و شما است که هر جمله شان صد ها معنی داشت. حتماً شما هم این عبارت قدیمی ها زیاد شنیده اید که «فلانی بوی پول به دماغش خورده!»

ما هم مثل شما همیشه فکر می کردیم این عبارت یک ضرب المثل یا یک اصطلاح است. اما نگو در ورای این عبارت، یک نکته علمی و مهم نهفته است که ما از آن غافل بوده ایم و پول واقعاً دارای رایحه و بو است! اما اصل خبر به روایت جراید....

به گزارش خبرآنلاین، دانشمندان دریافته‌اند که اسکناس دلار آمریکا رایحه منحصر به فردی دارد. آنها با استفاده از این ویژگی توانسته‌اند دستگاهی اختراع کنند که می‌تواند چون سگ‌های موادیاب، بوی دلار را استشمام کند و سالانه مانع از قاچاق میلیون‌ها قطعه اسکناس از مرز آمریکا به مکزیک شود. شیمیدانانی که موفق به کشف رایحه دلار آمریکا شده‌اند، یافته‌های خود را در اجلاس انجمن شیمی آمریکا ارایه کرده‌اند. دکتر جوزف استتر از گروه مهندسی کی.وی.جی می‌گوید: «استشمام پول هنری ناشناخته است. هیچ کس تاکنون تلاش نکرده بود این رایحه‌ها را شناسایی کند. ما متوجه شدیم که ضراب خانه آمریکا از مواد طبیعی متنوعی در ساخت اسکناس دلار استفاده می‌کند که در نهایت رایحه منحصر به فردی را متصاعد می‌کند و می‌توان آن را ظرف یک دقیقه شناسایی کرد.» گروه متخصصانی که جوزف استتر آن را رهبری می‌کند موفق شده‌اند دستگاهی بسازند که به ماموران گمرک کمک می‌کند رایحه دلار را ردیابی کنند. ( روزنامه جام جم- 28 مرداد 93)

ملاحظه فرمودید. حالا حق را به ما می دهید که قربان صدقه قدیمی ها برویم. اما از آنجایی که استفاده از تجارب و اکتشافات سایرین در ارائه رهنمود های ارگانیک و مدبرانه، در ذات ما نهفته است، فقط به قربان صدقه رفتن خشک و خالی اکتفا نمی کنیم و  سعی می کنیم با استفاده از این قابلیت، چند پیشنهاد کاربردی افاضه کنیم: 

الف) تولید بنزین معطر: همانگونه که مستحضرید همه ساله چندین هزار لیتر بنزین و گازوئیل از ایران به کشور های دوست، همسایه، پسرخاله، آشنا و ... قاچاق می شود. پیشنهاد می شود با افزودن مواد معطر به محصولات پالایشگاه ها و تولید بنزین و گازوئیل معطر، امکان رد یابی آنها فراهم شود. در ضمن در صورت لزوم دولت های کشور های مقصد هم، می توانند با صاحبان خودروهای معطر به جرم خرید بنزین قاچاق برخورد کنند!

ب) تشکیل ستاد بررسی جملات بزرگان: راستش را بخواهید قدیمی ها از این دست عبارات و فرمایشات ( علی الخصوص در مورد پول) زیاد داشته اند. مثل پول علف خرسه، آدم بی‌پول غالباً تنبور زن می‌شود، بی‌پول مرو به بازار‌/ هرچند سکندر زمانی، پول مثل چرک کف دسته، از روی زمین هم پول پیدا کردی بذار جیبت! ببخشید از روی زمین هم پول پیدا کردی بازم بشمار  و قس علی هذا... فلذا پیشنهاد می شود با تشکیل یک ستاد یا حتی راه اندازی یک رشته دانشگاهی، مفاهیم علمی و کاربردی این جملات استخراج و در حل معضلات کلان جامعه به کار گرفته شوند. شاید این برخی از این مفاهیم به درد تنظیم «سند بسته خروج از رکود اقتصادی» هم خوردند. خدا را چه دیدید!


رابطه پیچاندن گوش و سلامت قلب!


ما هر از گاهی که با خودمان خلوت می کنیم و در خاطر خطیر و افکار منیرمان ]بارعایت اصول زیست محیطی [غوطه ور می شویم و به گذشتگان و درگذشتگان می اندیشیم،( خدا اموات شما را هم بیامرزد) می بینیم این بندگان خدا بدون رایانه و تکنولوژی و کتابخانه و تحصیلات آکادمیک چه خدماتی به بشریت ارائه کردند. البته دَم دانشمندان امروزی هم گرم و 15 درصد اضافه حقوق امسال و سبد کالا نوش جان شان ... از شیر ]بدون پالم[ مادر حلال تر... خدا وکیلی این عزیزان هم در سال های اخیر دست به کار های بزرگی زده اند و اختراعات و اکتشافات زیادی داشته اند، ولی قبول کنیم قدیمی ها با آن امکانات محدود کار سخت تری انجام می دادند. بگذریم...

ما امروز قصد داریم از یک رویکرد قدیمی و مشترک بین دانشمندان قدیمی و جدید و دلایل علمی آن رونمایی کنیم: « رابطه پیچاندن گوش و سلامت قلب!» حتماً با خودتان می گوئید این دو چه ارتباطی با هم دارند؟ الان عرض می کنم. اگر خاطر مبارکتان باشد در گذشته مردم قلب های سالم تری داشتند که صد البته این سلامت قلب به تحرک بیشتر، نبود روغن پالم در لبنیات، وجود سرب در بنزین، نیترات در آب ، آرسنیک در برنج و ... ربطی نداشت. پیچاندن گوش بچه ها توسط معلمان و مکتبخانه داران بزرگوار و والدین شان، راز سلامت قلب در نسل گذشته بود! بله پیچاندن گوش... در تائید و اثبات مطلب فوق هم دانشمندان اخیر زحمت کشیده اند و نتایج تحقیقات شان را نیز منتشر کرده اند. نتایج آنالیز بنزین های وارداتی که نیست، قابل پخش نباشد؛ تحقیق علمی است!

اصل نتایج بدون کم و کاست: «بنابر تحقیقات جدید دانشمندان، تحریک الکتریکی یکی از عصب های موجود در گوش می تواند سلامتی قلب را افزایش دهد. نتایج این تحقیقان نشان داد tens یا همان تحریکات الکتریکی عصب از راه پوست، پتانسیل لازم برای برای ارتقای سلامتی قلب را دارد و حتی می تواند به درمان نارسایی قلبی نیز کمک کند.»( جوان – 6 شهریور 93)

ملاحظه فرمودید. از تجزیه و تحلیل مطالب فوق چنین بر می آید که گوش فقط ابزار شنیدن نیست و کاربرد های دیگری هم دارد. اما متاسفانه در عصر حاضر به دلایل مختلف معلمین گرامی از کارکردهای تربیتی گوش غافلند و حتی در زمینه اشاره به بالای چشم و جایگاه ابرو هم با محدودیت های همراه هستند چه برسد به اینکه بخواهند گوش کسی را بپیچانند! 

علی ای حال با عنایت به اینکه در سال های اخیر نارسایی های قلبی و برخی بیماری های دیگر رو به افزایش  است و روش های سنتی درمان هم مهجور مانده اند، چند راهکار عملی در این خصوص افاضه می گردد: 

الف) نواختن زنگ سلامت قلب در مدارس: با توجه به افت شدید تحصیلی در جامعه پیشنهاد می شود امسال در مدارس در کنار زنگ های مختلف مسواک، شیر، سر شیر، حوله، زلزله، آتش سوزی، سونامی و ... «زنگ سلامت قلب» هم نواخته شود تا در کنار توجه به سلامت قلب دانش آموزان، از سایر کارکرد های جانبی گوش هم استفاده شود تا این لابلا راندمان درسی بچه ها هم یک تکانی بخورد! 

ب) تحقیق در خصوص سایر موارد مشابه: به منظور استفاده بهینه از تجارب گذشتگان، دانشمندان عزیز وطنی دست بجنبانند و راجع به سایر پروسیجر های تربیتی نسل گذشته مثل چشم غره، نیشگون، پس گردنی، اردنگی، کف گرگی و ...  هم یک مختصر تحقیقاتی انجام بدهند؛ شاید در خصوص افزایش سلامت کلیه ، کبد، اثنی عشر، معده و سایر اعضا و جوارح هم مطالب جدیدی کشف شد! پدرام و تندرست باشید...


حذف صفر از پول ملی!


این ماجرای حذف صفر از پول ملی و نامگذاری واحد پولی جدید هم برای خودش داستانی شده است. ای کاش مردی که دوست داشت همه کار ها را یک تنه انجام بدهد و الان هم رفته، این یک کار را هم انجام می داد و می رفت! راستش را بخواهید ما جوان تر که بودیم و فوتبال بازی می کردیم یک همبازی داشتیم که هر وقت از سوی داور ضربه ایستگاهی اعلام می شد، اصلاً جلو نمی آمد و تمایلی برای زدن ضربه نشان نمی داد. اما وقتی حریف دیوار تشکیل می داد و بچه ها توپ را می کاشتند و برای زدن ضربه با هم هماهنگ می شدند، از دور می آمد و یکهو به توپ ضربه می زد. در اکثر موارد هم توپ یکراست می رفت توی لوبیا ها!  الان هم حکایت حذف صفر از پول ملی است. اگر یادتان باشد دولت قبلی برای حذف صفر از پول ملی دور کش کرد، دولت فعلی هم به قول جواد خیابانی در حال مزه مزه کردن برای شوت کردن صفرهای پول ملی است. اما در این بین بر و بچه های بازار به صورت خود جوش و بدون نیاز به نظر سنجی، فراخوان، رفراندم، جلسات کارشناسی، مناظره، مباحثه، مجادله، مبارزه و ... به صورت یکهویی اقدام به حذف صفر ]حتی بیشتر از حد نیاز[، کردند. الان اگر به بنگاه های خودرو سری بزنید قیمت پورشه یک میلیاردی را یک تومان اعلام می کنند و آپارتمان 10 میلیارد تومانی در زعفرانیه، از سوی بنگاه داران محترم 10 تومان بیان می شود! در کف بازار هم حذف صفر در مقیاس کوچکتر صورت گرفته و ساپورت 4 هزار تومانی، 4 تومان و شارژ 2 هزار تومانی 2 تومان فروخته می شود! البته دوستان سهولت در تلفظ یا نوشتن ارقام را علت تامه این حذف صفر عنوان می کنند ولی در هر صورت باید بپذیریم حذف صفر توسط این عزیزان کلید خورده است و باید کار را ادامه داد.

با وجود اینکه حذف صفر از پول ملی مزایایی نیز دارد و باعث افزایش قدرت پول ملی در مقابل ارزهای خارجی و از سوی دیگر باعث بالاتر رفتن کارآیی و تسهیل معاملات تجاری می شود ولی معایبی هم در این امر متصور است که بالاتر رفتن قیمت ها به بهانه گرد کردن و هزینه چاپ مجدد اسکناس و ضرب سکه و منو های تجاری از جمله آن است. فلذا در راستای جلوگیری از افزایش تبعات منفی حذف صفر از پول ملی، چند پیشنهاد سوفسطایی در این خصوص ارائه می شود: 

الف) پرداخت مالیات با صفر: هر چند بر و بچه های بازار صفر ها را پیشاپیش و به صورت خود جوش جارو کردند، ولی دوستان مالیاتی مراقب باشند، پرداخت مالیات این عزیزان با صفر صورت پذیرد.

ب) حقوق کارمندان: از آنجایی که دولت ها همواره در پرداخت حقوق کارکنان، با مشکل مواجه هستند، خدای ناکرده حذف صفر ها را از حقوق کارمندان آغاز نکنند. حتی اگر یکی دو ماه اول، بعد از حذف صفر از پول ملی، حقوق کارکنان دولت را با صفر های قدیمی پرداخت کنند، باز هم جای دوری نمی رود!

پ) توجیه بر و بچه های بازار: با وجود اینکه بچه های بازار در حذف صفر پیش قدم شده اند، پیشنهاد می شود بعد از حذف صفر از پول ملی توسط دولت توجیه شوند که در شرایط جدید از گذاشتن صفر مجدد جلوی قیمت کالا ها خودداری کنند و به همان در آمد و روزی مقدر قانع باشند. خداوند به کسب و کار همه شان رونق دهاد...


شکارچی، بد – شکار کُش، خوب!

هر چند اطلاعات دقیقی از اولین شکارچی غار نشین در اختیار نیست، ولی خدا را شکر اطلاعات مربوط به نحوه شکار توسط اجداد غار نشین ما، به طور کامل به نسل های بعدی منتقل شده است و روز به روز هم این صنعت مفرح و پویا پیشرفته تر شده است تا جایی که امروزه علاوه بر به کار گیری انواع سلاح های مدرن و پیشرفته، استفاده از تور، سیم، جریان الکتریسیته، تله، سَم، تعقیب شکار با موتور و سایر روش های ناجوانمردانه نیز مد شده است. البته ما تا امروز فکر می کردیم شکار چیان به دو دسته «شکارچی» و «شکارچی نما» تقسیم می شوند؛ اما امروز متوجه شدیم که این تقسیم بندی بالکل اشتباه است و تقسیم بندی این عزیزان به دو دسته «شکارچی» و «شکارکش» صحیح است! در ضمن این تقسیم بندی را یکی از روسای ارشد سازمان حفاظت از محیط زیست افاضه فرموده اند. اصل سند به روایت جراید...

«شکارچی ها همه حیوانات را شکار می کنند؛ اما شکار کش ها حیواناتی را که دارای ژن بد و خصلت معیوب هستند می کشند که عیب و نقص ژن آنها به دیگر همنوعان خود منتقل نشود!» (روز نامه جوان – 20 شهریور 93)

ملاحظه فرمودید که در طول این سال ها به دلیل غفلت اهل قلم در شناسایی این بزرگواران، چه تهمت های ناروایی به عزیزان شکار کش تحمیل شد. جا دارد زمین دهان باز کند و حقیر با رعایت اصول زیست محیطی به نمایندگی از تمام کسانی که در طول این سالها گناه «شکار کش ها » را شستشو دادند و آنها را مورد انواع و اقسام هجمه های روانی و فرهنگی دارند، زیر زمین بروم و تبدیل به آب معدنی شوم! علی ای حال با عنایت به اینکه ندانستن عیب نیست و حالا که دوستان متوجه اصل ماجرا شدند جا دارد نگرش خود را تغییر دهند و بابت این خدمت خالصانه و بی منت شکار کش ها از آنان تجلیل شایسته به عمل بیاورند. البته این علم که فردی از راه دور یا حتی از دریچه دوربین، در زمین و هوا قادر به تشخیص ژن معیوب در حیوانات و پرندگان است، لدنی است یا اکتسابی، دانشگاهی است یا تجربی، غریزی است یا محیطی، بر ما هم پوشیده است و شما هم زیاد گیر ندهید. در ضمن این که چرا عزیزان شکار کش فقط قادر به تشخیص ژن معیوب حیوانات و پرندگان حلال گوشت نظیر بزکوهی، کل، میش، قوچ، مارال، غزال، مرغابی و غاز وحشی و چنگر  هستند هم بماند برای بعد...

در ادامه با توجه به لزوم برنامه ریزی در بهره برداری بهینه از غریزه ذاتی تشخیص ژن های معیوب و  ناهنجاری های دام و طیور از فواصل دور، چند پیشنهاد سوفسطائی در این خصوص ارائه می گردد:

الف) ایجاد رشته دانشگاهی: با توجه به گسترش روز افزون شکار در مناطق مختلف پیشنهاد می شود، یک رشته دانشگاهی با عنوان « تشخیص ژن معیوب از راه دور» ایجاد شود تا علاوه بر جلوگیری از گسترش ناهنجاری های ژنتیک در حیوانات، به تکثیر حیوانات تپل و چاق و چله نیز کمک کنیم.

ب) شکار حیوانات نا باب: از آنجایی که تعداد حیوانات نا باب در جنگل ]که به مکر و حیله و پدر سوخته بازی مشهورند و ممکن است زمینه های فساد اخلاقی سایر حیوانات را فراهم کنند،[ کم نیست؛ پیشنهاد می شود این دوستان شکار کش بلا تشبیه کمی تلاش کنند، شاید بتوانند با استفاده از ویژگی های منحصر به فرد خود، حیوات مذکور را نیز شناسایی و شکار کنند! 

وحید حاج سعیدی


تولید برق از چانه!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.