طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

خلاقیت پسا مدرن در هنر!

اینکه تصور کنیم فقط انسان های نئاندرتال خلاق بالفطره بودند، از پایه بی اساس است چرا که در جامعه مدرن امروزی خودمان هم کرور کرور خلاقیت از تفکرات عده ای می تراود!
یکی از لایه های خلاقیت - آن هم در جامعه امروزی - ساختار شکنی است که مصادیق آن در هنر، ادبیات، اقتصاد، سیاست و ... اظهر من الشمس است ولی عجالتاً با توجه به برگزاری انواع همایش های هنری و ادبی، جشنواره و شب شعر و... به دور نمای این دست مراسمات نیم نگاهی می اندازیم. هر چند ساختار شکنی یکی از دلایل پیشرفت هنر است و ظهور گونه های مختلف هنری نیز ماحصل همین ساختار شکنی است اما برخی در تمیز دادن شیرین کاری از ساختار شکنی دچار تضاد شده اند و عرصه هنر را با گرمابه عمومی گذر پیر مست اشتباه گرفته اند. اخیراً مد شده عده ای که خودشان را شاعر می نامند و از قضا شعر هم می سرایند(!) هنگام شعر خوانی در جشنواره ها، گاهی اوقات نعره می زنند، اشک های خود را با آستین پاک می کنند، صدایشان را می لرزانند، پایشان را به زمین می کوبند و قس علی هذالقیاس... این شاعران-که استاد اکبر اکسیر منتقد آستارایی آنها را «شاعران دم اسبی و پیژامه پوش» نامیده است- با ظاهری پسامدرن و شعرهایی نخراشیده و نتراشیده، تن شاعران برزگ پارسی گوی را در گور می لرزانند و به قول مولوی « سزد ار کفش جفا بر دهن او بزنی» جالب اینکه بعد از این حرکات محیر العقول و  این شاعر نما ها شهره خاص و عام نیز می شوند و گاهاً روی جلد مجلات زرد یا حتی برخی برنامه های رسانه ملی رصد می شوند! در موسیقی هم چنین شیرین کاری هایی باب شده و متاسفانه این عجایب صنعت از استودیو های زیر زمینی به کنسرت های دارای مجوز هم تسری پیدا کرده است. ما گاهی اوقات با خودمان فکر می کنیم که چرا «آسمان کشتی ارباب هنر می شکند.» مگر خدای ناکرده آسمان مرض دارد! اما با دیدن این قبیل تفکرات و حرکات حق را به آسمان می دهیم. هنری که به ضربِ زور و نعره کشیدن و گاز گرفتن زمین مخاطب پیدا کند، همان باد شُرطه برخیزد و کشتی شکسته اش را به جزیره گمشدگان ببرد، بهتر است!

ستاد مطلوب سازی قیمت ها!

ما همواره در عرایض مان و افاضاتمان بر تمرکز روی مسئله به جای تمرکز روی راه حل تاکید داشته و داریم و بر این باوریم که در حل انواع مشکلات باید نگاه اپیستمولوژیک(بیرونی) داشت و نگاه آنتولوژیک(درونی) به مسائل، چاره ساز نیست. چرا که بعد از حسینقلی خانی شدن بازار ارز و دلار و تولد انواع و اقسام مافیا و سلطان از مافیای علف و یونجه گرفته تا سلطان زرنیخ و سود سوز آور، حتی «پیر مغان» هم در حل مشکلات وا مانده است چه برسد به من و شمای کارمند. به قول شاعر جوان لر با پیر مغان مشکل خودم بردم دوش / گفتا خودم از تو مشکلم بیشتر است!
بنابراین در حل مشکلات – علی الخصوص از نوع اقتصادی- یافتن راهکارهایی که کمترین هزینه را داشته باشد و قابلیت تعمیم در سایر مسائل هم داشته باشد، از نان شب واجب تر است. در همین راستا بر و بچه های شرکت پیشتیبانی امور دام پیشقدم شده اند و به جای کَل کَل کردن با سایر نهاد ها و ستاد تعزیرات و سازمان حمایت از مصرف کنندگان و سفت کن شل کن و چانه زدن بر سر قیمت مرغ،  با کلی حساب و کتاب و چرتکه انداختن، موفق شدند در نهایت دقت «قیمت مطلوب» مرغ را محاسبه و آن را رسانه ای کنند. عضو هیات مدیره شرکت پشتیبانی امور دام در خصوص قیمت مرغ گفته «توزیع گوشت مرغ گرم با قیمت هر کیلو ۵۸۰۰ تا ۶۰۰۰ تومان قیمت برای تولیدکننده و مصرف کننده مطلوب است!» ( روزنامه جوان)
ملاحظه فرمودید. البته در این که اگر قیمت از 6000 تومان هم بالاتر برود، برای تولید کننده مطلوب است هیچ شکی نیست و بر هفت جد و آبا منکر آن لعنت؛ و چیزی هم که مطلوب تولید کننده است، قطعاً برای مصرف کننده منشاء خیر است. اصلاً به قولی از دست دوست، هرچه ستانی شکر بود!
علی ایحال با توجه به اینکه چراغ اول را دوستان مرغ پرور روشن کردند، پیشنهاد می شود سایر نهاد ها و ادارات هم زود تر دست به کار شوند و در اولین «ستاد مطلوب سازی قیمت ها» را تشکیل دهند.
چون هنوز تا عید چند روزی باقی مانده است هر چه سریعتر قیمت مطلوب کالا ها و خدمات را رسانه ای کنند تا خلق الله تکلیف خود را شب عیدی بدانند و اینقدر بابت افزایش قیمت کالاها- که قیمت برخی از آنها انصافاً مطلوب است- گله و شکایت نکنند! 

رانندگی زیر پوست شهر!

یکی از مشکلات عدیده جوامع صنعتی شیوه رانندگی نا مناسب برخی رانندگان و تبعات ناشی از تصادفات و تخلفات رانندگی است. داشتن خودروی ارزان نیز یکی از دلایل افزایش تخلفات رانندگی است چرا که مالک خودرو نگران خسارت به خودرو نیست و در صورت بروز تصادف، یک خودروی جدید خریداری خواهد کرد! هر چند افزایش قیمت خودرو های تولید داخل در ماه های اخیر باعث شد مردم بالاخره قدر وسایل نقلیه خودشان را بیشتر بدانند و از آن استفاده بهینه کنند ولی هنوز راه درازی در پیش داریم! افزایش مصرف بنزین سوپر! و کاهش آمار تصادفات در سه ماه گذشته از تبعات مثبت اجتماعی و فرهنگی این ماجرا است که علاوه بر کاهش آلودگی باعث رانندگی محتاطانه نیز شده است. البته هنوز عده ای به عمق اهمیت این طرح پی نبرده اند و جا دارد دوستان خودروساز در قیمت گذاری های جدید، به رویکرد فرهنگی و اجتماعی داشتن خودروی گرانقیمت بیشتر توجه کنند.در خصوص جرایم رانندگی هم باید به عرض برسانیم که درست است بعد از چهل سال تغییرات اساسی حاصل شد ولی با توجه به نزدیکی ایام نوروز و افزایش سفر های نوروزی عجالتاً چند راهکار عملیاتی و کم هزینه در خصوص کاهش تخلفات رانندگی ارائه می شود: الف) رانندگی با کاور: رانندگانی را که نمره منفی شان از حد مجاز می گذرد، مجبور به پوشیدن کاور قرمز در هنگام رانندگی کنیم تا سایر رانندگان متوجه شوند که این راننده پر خطر است! و همانطور که در گواهینامه برخی هموطنان عبارت «رانندگی با عینک» درج شده، در گواهینامه این رانندگان عبارت «رانندگی با کاور» قید شود!  ب) نقاشی خودرو: رانندگان متخلف را مجبور کنیم کاپوت جلو و عقب و در های خودرو هایشان را به رنگ قرمز نقاشی کنند تا درس عبرتی برای سایرین شود. ج) کتابخوانی اجباری: گواهینامه رانندگان پر خطر را ضبط کنیم و آنها مجبور کنیم کتابهایی در خصوص رعایت حقوق اجتماعی دیگران و نحوه صحیح رانندگی بخوانند و بعد از آنها امتحان بگیریم. در صورت قبولی در امتحان گواهینامه شان را پس بدهیم.
د) گرانی خودرو: هنگام خرید خودرو، به ازای هر نمره منفی چند میلیون تومان به قیمت خودرو اضافه شود تا دیگر کسی هوس رانندگی پر خطر نکند. ایام به کام...

صادرات یارانه و بزبز قندی!

من فکر می کنم اگر همین طوری و با همین فرمان پیش برویم، عمو سیفی به زودی فرهنگ اصطلاحات اقتصادی خودش را منتشر کند! بعد از اختراع عبارت «مالیات تورمی» که هفته قبل از آن رونمایی کردیم، حالا نوبت به اصطلاح «صادرات یارانه» رسیده است.عمو سیفی می گوید: اگر تجار قدیمی در عصر حاضر می زیستند، بی شک زیره کرمان را صادر می کردند و از چین به کرمان زیره می بردند! کاری که عده ای در عصر کنونی با افتخار انجام می دهند؛ بارشان را می بندند؛ کشاورزی و صنعت مملکت با خاک سیاه آشنا می کنند؛ تازه جایزه صادرات هم می گیرند!
الان پسته و عسل و زعفران کشور صادر می شود و از چین پسته بی کیفیت، عسل مصنوعی و رنگ خوراکی وارد کشور می شود. گوشت و دام از کشور خارج می شوند و گوشت یخ زده به کشور وارد می شود. ایشان معتقد است در این نوع صادرات و واردات باز هم یارانه نقدی که قرار بود به دست دهک های آسیب پذیر برسد، از کشور خارج می شود. چرا که محصول یا کالایی که با مواد اولیه یارانه ای و ارز مرجع تولید می شود، به جای مصرف در کشور – به بهانه تقویت صادرات- به خارج صادر می شود و ارز حاصله نیز باعث چاق تر شدن جیب عده ای می شود. از طرف دیگر دولت مجبور می شود به منظور کنترل قیمت محصولات تولید داخل – که گاهی کفاف مصرف داخلی را هم نمی دهند ولی صادر می شوند- مجوز واردات بیشتری را بدهد که باز هم منجر به خروج ارز از کشور می شود. در واقع دولت مجبور می شود دو بار یارانه پرداخت کند: یک بار برای واردات مواد اولیه و کود و سم و ... جهت تولید و یک بار هم برای واردات کالایی های که در کشور تولید می شوند ولی باز هم کمبود داریم. در حالی که در اقتصاد سالم و رقابتی در دنیا، صادرات زمانی رخ می دهد که اولاً نیاز کشور مرتفع شده باشد در ثانی استفاده از تمام توان تولیدی و ارتقای ظرفیت واحد های تولیدی باعث افزایش تولید و صادرات محصولات شده باشند. اما در شرایط کنونی کشور هدف از صادرات کسب ارز بیشتر است چرا که در داخل کشور ارز گران است و صادرات، به صرفه تر از فروش محصول در داخل است. ما که از تحلیل های اقتصادی عمو سیفی زیاد سر در نمی آوریم و معتقدیم عبارت های من در آوردی عمو سیفی مثل همان کشف ایشان در خصوص اولین بز دیابتی کشور است که می گفت بزبز قندی اولین بز دیابتی کشور است!

رصد قیمت لحظه ای اجناس!

یادش به خیر... زمانی قیمت اجناس و کالاها در سال یک یا دو بار گران می شد آن در حد معقول و منطقی و شرکت های دولتی هم بیشتر ده در صد حق افزایش قیمت خدمت را در سال نداشتند. اما الان زمانه عوض شده و با پیشرفت لحظه ای تکنولوژی، افزایش قیمت ها هم به روز و در برخی مواقع لحظه ای شده است! در خبر ها آمده بود سایت شبکه تلویزیونی بازار به صورت آزمایشی راه اندازی شد. مخاطبان این شبکه می توانند مهمترین اطلاعات درباره برنامه های شبکه بازار، رخدادها، وقایع اقتصادی و قیمت لحظه اى اجناس(!) را علاوه بر دریافت از طریق گیرنده های تلویزیون، در فضای مجازی و از طریق اینترنت نگاه کنند.( جام جم – 14 اسفند 91)
اینکه علم پیشرفت کرده است و از این به بعد قادر هستیم وقایع اقتصادی و حتی قیمت لحظه ای اجناس را به صورت برخط ( همان آنلاین سابق) رصد کنیم، باعث خرسندی و مسرت است ولی دوستان رسانه ای قبل از راه اندازی چنین شبکه هایی بهتر است به فکر دیگر نهاد ها و ادارات و اقشار مختلف هم جامعه هم باشند و اگر به نکات زیر توجه داشته باشند، عین صواب است:
الف) طبق اخبار واصله و مشاهدات عینی، قیمت ها بعد از صعود تمایل چندانی به سقوط ندارند. بنابراین پخش لحظه ای افزایش قیمت ها باعث افزایش شکایات مردمی به سازمان تعزیرات می شود که دم عیدی انصاف نیست این بندگان خدا را شبانه روز راهی کوچه و بازار کنیم تا متخلفان را نقره داغ کنند.
ب) این نوع اطلاع رسانی دقیق و شفاف ممکن نوعی رقابت زیر پوستی در بین صنوف مختلف ایجاد کند و برای این که از کورس رقابت با یکدیگر عقب نمانند، قیمت ها را دَم به ساعت بالا ببرند. مثلاً صنف محترم پوشاک با دیدن افزایش قیمت سیمان قیمت پوشاک را بالا ببرند. با این توجیه که کسی که در این شرایط می تواند ساختمان سازی کند، توان خرید پبراهن و کت و شلوار گرانتر را نیز دارد. یا صنف محترم آجیل و خشکبار با افزایش بلیط هواپیما قیمت آجیل را افزایش دهند، چرا که کسی که در این اوضاع توان پریدن دارد، می تواند آجیل را به دو برابر قیمت بخرد و قس علی هذالقیاس...
ج) نکته آخر هم اینکه تا جایی که ما کارمندان یادمان می آید حقوق ما یک بار درسال افزایش می یابد آن هم برمبنای وجه رایج مملکت... بنابراین تماشای افزایش لحظه ای قیمت ها چندان با مزاج ما سازگار نیست! با ما به روز باشید!

ادب مرد به ز مجلس اوست!

راستش را بخواهید این چند وقت از بس که از پسته و سکه و ارز و هوای آلوده و موش های پایتخت و شل کن سفت کن های بانک مرکزی و گرانی های فلک فرسای خودرو سازان شنیدیم و دیدیم و خواندیم و نوشتیم خسته شدیم. عجالتاً امروز قصد داریم درباره جایگاه والای «ادب و شئونات اخلاقی» افاضات کنیم. قرار نیست همیشه ادب را از بی ادبان بیاموزیم ، یک بار هم از طنز نویسان ادب یاد بگیریم! و اما اصل ماجرا ... از نظر ما هیچ فرقی بین مجلس و دولت نیست و هر دو خدمتگزار مردم هستند. بنابراین می توان گفت «ادب مرد به ز مجلس اوست» ظاهراً چند روز قبل یکی از نمایندگان محترم مجلس عنان از کف داده و الفاظی را در خصوص خبرنگاران بر زبان آورده که در شان یک نماینده مجلس از هم از نوع محترم نیست. ایشان فرموده اند: « درست است که همه کسانی که اینجا – صحن علنی مجلس هستند – خبر نگار هستند اما مثل اقشار مختلف که درون شان فاسد نیز وجود دارد برخی از آنها هرزه نگارند!» هر چند ما خبر نگار نیستیم ولی خدا وکیلی از سال 85 دنبال کارت خبرنگاری هستیم و خودمان را در رکاب دوستان خبر نگار و از ملازمان ایشان می بینیم و مراتب حمایت و جانبداری خودمان را از این قشر خدوم اعلام می داریم. علی ایحال با عنایت به اینکه از قدیم گفته اند « ادب آب حیات زندگانی است.» چند توصیه دوستانه به دوستان مجلسی و خبر نگار ارائه می کنیم: الف) اول اینکه بشر با تمام پیشرفتی که در علوم مختلف حاصل کرده ، قادر به شناسایی فساد افراد آن هم از روی ظاهرشان نیست. اینکه چطور این استاد بدون تجهیزات و با چشم غیر مسلح اقدام به شناسائی خبرنگاران فاسد کرده است، جای تامل است. بنابراین توصیه می شود در به کار بردن نوع ادبیات گفتاری و تعمیم آن دقت بیشتری صورت گیرد.
ب) توصیه بعدی به برخی خبرنگاران و همکاران آینده خودم است.برادر من قرار نیست شما هم هر چیزی که را هر جا دیدید رسانه ای کنید. گیریم چهار نفر در مجلس خمیازه کشیدند یا چهار تا پیامک و بلوتوث رد و بدل کردند. شما باید آن را در بوق و کرنا کنید؟ از قدیم گفته اند مجلس خانه ملت است. آدم در خانه اش هم نباید از دست خبرنگاران آرامش داشته باشد؟!

قبض ها را باید دید!؟

یک ضرب المثل تازی می گوید: قبل از ازدواج چشم هایتان را کاملاً باز کنید ولی بعد از ازدواج چشمهایتان را کمی ببندید. هر چند پیروی از سخنان بزرگان و توجه به مفاد و محتوی ضرب المثل ها و به کار بستن آنها، منشاء خیرات و برکات فراوانی برای نوع بشر است و انسان از بسیاری حوادث ارضی و سماوی می رهاند ولی این نکته را نیز باید متذکر شویم که هر جایی هم نباید چشم ها بست علی الخصوص در مواجهه با قبض های برق!
یعنی اگر تا دیروز باید قبض جریمه خود رو را با دقت نگاه می کردید که چطور ممکن است خودرویی در طی یک ساعت هم در بندر عباس جریمه شود هم در تهران! الان باید قبض های برق را نیز با دقت کنترل کنید. اینکه تصور کنید تمام سیستم های صدور قبض آب و برق و گاز و ... هوشمند شده اند و مو لای درز آنها نمی رود ، چندان درست نیست و گاهی اوقات «قبض ها را باید دید» آن هم با چشمان کاملاً باز و شسته...
چرا که در ماه های اخیر قبض برخی مشترکان طوری صادر شده که مشترک با دیدن قبض برق نزدیک بود قبض روح شوند و به قولی «برق ز رخسار تو جستن گرفت!»
اما ماجرا چیست؟ جناب آقای مجید نامجو وزیر محترم نیرو در گفتگو با ایسنا درباره چرایی افزایش هزینه برق بخشی از مشترکان گفت:« قیمت برق افزایش نیافته است و افزایش هزینه برق به دلیل افزایش مصرف است. در غیر این صورت مردم باید موضوع را پیگیری کنند!( به نقل از جراید)
ذکر این نکته ضروی است که در گذشته هم بسیاری از افراد با دیدن قبوض مختلف به سازمان ها و نهادهای مرتبط خرده می گرفتند و عصبانی می شدند و این موضوع مسبوق به سابقه است چنانکه مولوی علیه الرحمه خطاب به این افراد می فرماید: «چونکه قبضی آیدت ای راه‌رو / آن صلاح تست آتش دل مشو» از طرف دیگر پیگیری هم حق مسلم مردم است و ملت حق دارند در صورتی که در قبض های صادره ایرادی مشاهده کردند ، پیگیر باشند. ولی عجالتاً باید به عرض وزیر محترم برسانیم که در مملکت بیش از 26 میلیون مشترک برق وجود دارد که اگر هر خانواده بخواهد خودش شخصاً پیگیر افزایش هزینه برق یا رصد سایر قبض های صادره ، قرارداد های منعقده ، گرانی های حاصله ، قبض های جریمه و ... باشند، مردم باید کار و زندگی خودشان را رها کنند و شب و روز پیگیری کنند.علی ایحال توصیه می شود اگر کارمندان محترم ادارات برق در صدور قبوض دقت بیشتری کنند، جای دوری نمی رود. از قدیم هم گفته اند: چو دولت یار باشد غم نباشد... سربلند باشید...

ارز مرجع برای واردات تلفن همراه!

در اینکه هیچ کس جلودار شتاب پیشرفت تکنولوژی نیست شکی نیست، علی الخصوص در مورد فن آوری های دیجیتالی. شما هنوز در حال آشنایی و خبر احوال با منو های گوشی جدیدتان هستید که نسخه جدید همان گوشی به بازار عرضه می شود آن هم با قابلیت فعال سازی چهار سیم کارت همزمان! عده ای هم عشق گوشی و هنوز عیدانه و یارانه واریز نشده چاله اش را کنده و بلافاصله گوشی نو خریداری می کنند. هر چند در گذشته نیز عاشقان گوشی کم نبودند که ظاهراً سعدی علیه الرحمه هم جزو ایشان بود و جایی فرموده: مرا هوشی نماند از عشق گوشی / که پند هوشمندان کار بندم! البته در این بین بیشترین فشار و آسیب روی جماعت قاچاقچی می باشد که هر قدر تلاش می کنند محصولات را به موقع و به روز به دست مشتریان برسانند باز هم به گرد شتاب تکنولوژی نمی رسند. اما دولت هم در خصوص جلوگیری از قاچاق گوشی همراه اقداماتی انجام داده است که شامل دو بند است: اول جمع آوری گوشی های فاقد بر چسب شبنم، دوم اختصاص ارز دولتی برای واردات گوشی همراه! البته مصادره اموال فروشندگان گوشی همراه قاچاق ، نظارت نا محسوس و و برخورد تعزیراتی نیز در دستور کار دولت قرار گرفته است( نشریه شما- 22 بهمن 91) هر چند تهیه برچسب تقلبی شبنم در بازار غیر ممکن است(!) ولی با توجه به حسینقلی بودن نرخ دلار، اختصاص ارز مرجع به تلفن همراه کمی عجیب است و می توان از راهکار های دیگری بهره جست که اگر ریا نباشد چند راهکار هرمنوتیک به استحضار می رسانیم:
الف) جدی گرفتن طرح تبلت دانش آموزی: چندی قبل مسئولین آموزش و پرورش از طرحی با عنوان « هر دانش آموز یک تبلت» رونمایی کردند. به نظر ما اگر هر دانش آموز یک تبلت داشته باشد، تازه مجاز باشد آن را سر کلاس ببرد، دیگری نیازی به استفاده از گوشی های جدید و مدرن نخواهد داشت و برای مکالمه به همان گوشی قدیمی اکتفا خواهند کرد.
ب) معرفی دقیق ویژگی های گوشی همراه داخلی: الان به سلامتی گوشی هایی در داخل کشور تولید می شوند که به راحتی داخل جیب جا می شوند و خارج می شوند! تبلیغاتش هم موجود است. اگر مردم بیشتر با قابلیت های گوشی داخلی آشنا شوند، کمتر به سمت گوشی های قاچاق تمایل پیدا می کنند!

تمام ایستگاه می رود!

همواره به یاد داشته باشیم که بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند: لبخند ... دوستی ... خانواده ... محبت ... خنده ... و ... بنابراین دلیل نمی شود اگر قیمت برخی خدمات نظیر قیمت بلیط قطار، بالا برود، شما هم فشار خونت بالا برود و به زمین و زمان گیر بدهید. این همه چیز رایگان حالا چند هزار تومان به قیمت بلیط قطار اضافه شدن، که این همه جار و جنجال ندارد. در ضمن طبق اسناد متقن پا روی دم قطار گذاشتن – آن هم شب عیدی – شگون ندارد. چون قطار با احدالناسی شوخی ندارد و ممکن است این غول آهنی همان بلایی که سر شاعر و ایستگاه شهرشان آورد سر شما هم بیاورد: تو می روی ، قطار می رود ؛ تمام ایستگاه می رود و الی آخر .... آن وقت مجبور می شوید مثل خدابیامرز قیصر امین پور سالهای سال کنار قطار رفته بایستید و به نرده های ایستگاه رفته تکیه دهید! خدا وکیلی شما حاضری دم عیدی این همه مسافر با کلی ذوق و شوق به ایستگاه قطار بیایند و بعد ببینند نه قطاری هست نه ایستگاهی و نه سوزنبان .... وزیر راه و شهر سازی هم در این خصوص گفته است: «قیمت بلیط قطار افزایش پیدا نکرده و تنها شرکت قطارهای مسافر بری رجا قیمت بلیط های خود را 31 درصد افزایش داده است.» چندی قبل هم مدیر عامل شرکت قطار‌های ‌رجا از زیان انباشته 170 میلیارد تومانی این شرکت ریلی و زیان ماهانه 10 میلیارد تومانی آن خبر داد و گفت:« اگر در برخی مسیر‌ها نرخ‌های بلیت قطار رجاء بین 70 تا 100 درصد اصلاح شود تازه به قیمت‌های واقعی نزدیک می‌شوند!» البته اینکه بقیه شرکت های مسافر بری چرا قیمت بلیط ها را افزایش نداده اند بر ما پوشیده است ولی تا جایی که ما خبر داریم هیچ گرانی و ارزانی بی حکمت نیست. هر چند همین ارزانی باعث شده تا بعضی ها قطار مسافربری را با قطار شهر بازی و آسانسور اشتباه بگیرند و فکر می کنند چون قطار ایمن و ارزان است باید شب و روز قطار سواری کنند. البته این موضوع مسبوق به سابقه است و بزرگان هم گاهاً چنین عادت هایی داشتند. همین مولوی خودمان که به این موضوع در اشعارش اقرار کرده که : «در میان این قطارم روز و شب!» در خاتمه به عرض می رساند اگر قرار باشد خلق الله تمام بدهکاری ها و زیان های مالی شرکت های ترابری، خودور سازی و هواپیمایی را جبران کنند و همه شرکت ها هم به دنبال قیمت های واقعی باشند ، سنگ روی سنگ بند نمی شود. چون می ترسیم از این بعد «رجا» هم به قول قدیمی ها خرش را دو سره کرایه دهد!

به کجا چنین شتابان، یکی از پراید پرسید...

در ماه های اخیر همه سعی داشتند به نحوی قیمت اجناس یا خدمات شان را به دلار ربط دهند و قیمت ها را دو لا پهنا حساب کنند؛ امّا همین که خودرو سازان سعی کردند اندکی قیمت محصولاتشان را به صورت منطقی و متعارف(!) بالا ببرند مورد هجمه های سهمگین و فلک فرسا قرار گرفتند طوری که انگار گرانی خودرو «ذنب لایغفر» است. آقا جان وقتی قدیمی ها می گفتند اول اندیشه کن، آنگاه سخن بگو حتماً یک چیزهایی می دانستند. اولاً «خطا بر بزرگان گرفتن خطاست.» در ثانی شما که از قیمت تمام شده و هزار تا گرفتاری دیگر خودرو سازان اطلاع ندارید، چرا هجمه درست می کنید و از بالا رفتن قیمت خودرو های داخلی شاکی هستید!؟ در خبرها آمده بود که خودرو سازان بدهی سه هزار میلیاردی دارند و در خصوص قیمت تمام شده ، جناب داود خان میرخانی مشاور انجمن خودرو سازان فرموده اند:« قیمت تمام شده خودرویی مثل پراید، 16 تا 17 میلیون تومان است که خودرو ساز باید سود متعارف 10 تا 15 درصدی را نیز در فروش این خودرو لحاظ کند ولی بازار کشش چنین قیمتی را ندارد.(جوان – 18 بهمن) (حالا چطور خودرویی که قیمت تمام شده اش، 17 میلیون است تا همین چند ماه قبل به سایر کشور ها 5 – 6 میلیون به فروش می رسید الله و اعلم... !؟) مهم این است که اگر فکر کنیم مشکل خودرو سازان و بدهی میلیاردی آنها به ما ربطی ندارد آخر نامردی است. بالاخره بنی آدم اعضای یکدیگرند و باید در شرایط سخت به داد همدیگر برسند. درست است افرادی مثل عمو سیفی دل خوشی از خودرو های تولید داخل ندارند ولی ما طبق معمول، وظایف انساندوستانه خود را فراموش نکرده، به ارائه راهکار های هرمنوتیک و منطقی خود می پردازیم: الف) پیشنهاد می شود دوستانی که در این سالها پراید 17 میلیونی و سایر اتومبیل ها را مفت و مجانی و با مبلغی کمتر از قیمت یک موتور سیکلت خریده اند ، به صورت خود جوش بیایند و مابه التفاوت را به حساب خودرو سازان واریز کنند. این پول ها خوردن ندارد. ب) حالا که دست خودرو سازان تنگ است و کلی بدهی معوقه دارند ، افراد سعی کنند یک خودروی اضافی از این شرکت ها خریداری کنند. با این ترفند، فروش کارخانجات مفخم خودرو سازی بالا می رود و علاوه بر رفع گرفتاری مالی آنها ، مشکل زوج و فرد بودن پلاک خودروی خانواده ها در روز های آلودگی هوا نیز بر طرف می شود!

کسب رتبه دوم جشنواره سراسری طنز

در اولین جشنواره طنز مکتوب و تصویری مطبوعات و خبر گزاری های سراسر کشور، «وحید حاج سعیدی»  نویسنده ستون طنز روزنامه حمایت در بخش «طنز مکتوب» رتبه دوم را از آن خود کرد. این جشنواره در بخش های طنز مکتوب ،کاریکارتور و ‌کمیک استریپ برگزار گردید که این طنز نویس گلستانی موفق شد با طنز « تعرفه قبر و مالیات بر ارزش افزوده!» که در روزنامه حمایت به چاپ رسیده بود در بخش طنز مکتوب ، رتبه دوم را از آن خود کند.
در مراسم پایانی این جشنواره که با حضور معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی در سالن شهید آوینی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان لرستان برگزار گردید، از نفرات برگزیده این جشنواره با اهدای جوایز نقدی و لوح تقدیر تجلیل به عمل آمد. 

 

 

 

برگزاری دوره آموزشی توسط استاد جواد علیزاده  

 

 

خفت گیری شبانه!

ما از همان دوران طفولیت فکر می کردیم « شبا که ما می خوابیم ، فقط آقا پلیسه بیداره» و باقی ماجرا... اما ظاهراً طبق مستندات و آمار ارائه شده، علاوه بر دوستان زحمتکش نیروی انتظامی، افراد دیگری نیز شب ها در سطح شهر بیدارند و به خدمت رسانی و خفت گیری مشغول هستند! نه پدر جان، زور گیری کجا بود نصف شب ...  رییس ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران با اشاره به اینکه از نظر شهرداری تهران کشتن سگ با گلوله کار درستی نیست افزود: «هم اکنون شش اکیپ زنده گیر سگ در تهران فعال است و ضمن خفت گیری سگ‌ها آنهایی را که بیماری داشته و یا ولگرد هستند اتلاف کرده و سایر سگهایی که قابل نگهداری هستند در کمپی در کرج نگهداری، پلاک گذاری و پس از آن مورد استفاده قرار می‌گیرند. به گفته رییس ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران از شهریور ماه سال جاری تا کنون که پروژه خفت گیری و زنده گیری سگ‌های ولگرد در پایتخت آغاز شده است 2761 قلاده سگ زنده گیری شده است.»
البته خدا بیامرز دهخدا در باب خفت گیری آن را «کمین کردن پنهان و مترصد شکاری نشستن» معنی نموده است که به نظر می رسد با این تعداد سگ ولگرد، نیازی به کمین کردن و مترصد شکار ماندن نباشد؛ چرا که این سگ های ولگرد در هر کوی و برزن ولو هستند. البته این جانوارن هم بد آورده اند وگرنه در همین تهران سگ هایی وجود دارند که ابعادشان از یک موش طرح ژنریک کوچکتر است ولی شناسنامه دارند، جمعه ها با ماشین های شاسی بلند به تفرج گاه های اطراف تهران برده می شوند، قلاده شان چند میلیون تومان می ارزد و قیمت شامپوی تنشان چند برابر قیمت شامپویی است که عمو سیفی سرش را با آن می شوید. در ضمن به جای پارس کردن بیق بیق می کنند و زورشان به یک جوجه هم نمی رسد. ولی این سگ هایی که به تنهایی حریف چند گرگ گرسنه بودند و از صد ها گوسفند محافظت می کردند، الان باید از ترس خفت گیرها در کوچه پس کوچه های شهر سفیل و سرگردان باشند.البته باز اوضاع سگ ها از موش ها بهتر است، چون لااقل بعد از خفت گیری در یک مرکز جمع آوری می شوند ولی موش هایی که تا دیروز در جوب های پایتخت مهمانی و بزم های شبانه داشتند، سر و کارشان با تک تیر اندازهای شهر داری افتاده است. با این تفاسیر به نظر می رسد برای نابودی گربه ها هم مجبور به استفاده از تله های انفجاری یا مین ضد گربه باشیم!

پر کردن دندان به شیوه دوران نو سنگی!

 در ماه های اخیر که همه به جز کارمندان شریف و کارگران زحمتکش، قیمت اجناس و خدمات را بالا برده اند و با مردم دولا پهنا حساب می کنند ، فروشندگان وسایل و تجهیزات پزشکی نیز از این قافله عقب نمانده اند و با افزایش 250 در صدی برخی محصولات یک سیر صعودی رو به رشدی را تا نزدیکی های ثریا در پیش گرفته اند آن هم پیش چشم شبنم! تا جایی که ماده ای که برای پر کردن دندان به کار می رود تا 15 برابر گران شده است. هر چند در این بین سازمان های نظارتی و مسئولان مبارزه با گرانفروشی نیز بیکار ننشسته اند و با سونامی «جرایم سنگین و سهمگین»، شمشیر را برای گرانفروشان از رو بسته اند ولی ظاهراً این جرایم «برگ کاهند پیش تو ای تند باد» و با افزایش مجدد قیمت ها ، پرداخت جرایم نیز از کیسه خلق الله صورت می گیرد و عده ای ناجوانمردانه علاوه بر درد بیماری، رنج های دیگری را نیز به بیماران و اطرافیان شان تحمیل می کنند! الهی به زمین گرم بخورند و این پول های ناحق را صرف تهیه ملزومات پزشکی گران قیمت کنند! ( البته چون نفرین کردن ما استاندارد نیست، می ترسیم به جای خوردن به زمین گرم، در کشور های اروپایی روی ماسه های ساحل حمام آفتاب بگیرند!) بگذریم... هر چند بعضی از ملزومات پزشکی، مدل داخلی و سنتی ندارند و باید استریل و هموژنیزه و پاستوریزه باشند، ولی استثنائاً در خصوص ماده پر کننده دندان نگرانی خاصی وجود ندارد. همین عمو سیفی خودمان چند سال قبل یکی از دندان هایش را - قبل از خرد شدن اعصاب دندان- با چسب دو قلو پر کرد و دو سال شمسی تمام این دندان برایش ضمانتی و بدون هیچ منتی کار کرد! در گذشته دور هم که چسب دو قلو و ایمپلنت های چینی وجود نداشت مردم از مواد گیاهی و غیر گیاهی برای پر کردن دندان استفاده می کردند. «کشف نشانه های پر شدن دندان یک مرد 6500 ساله با «موم» نشان می دهد مردمان دوران نو سنگی احتمالاً از دانش دندان پزشکی خوبی برخور دار بوده اند.»( مجله نظام پزشکی – شهریور 91)
فقط ما نگرانیم چند وقت دیگر که جا ماندگان کاروان گرانفروشی، از اهمیت و قدمت کاربرد کالاهایی نظیر موم، سریش، کتیرا، سنگ پا، حنا، رو شور، گِل سر، لُنگ، افسنطین، شیر خِشت و ... مطلع شوند ، قیمت آنها را نیز افزایش دهند و با مردم جهانی حساب کنند!

سازمان مذکور!

هنوز خستگی کشف معمای «اول مرغ بود یا تخم مرغ» از تن دانشمندان خارج نشده بود که باز عده ای بیکار مسئله جدیدی را رو کردند. با یافتن یک تکه زغال سنگ شبیه چرخ دنده در معدن خاکاژیا شهر ولادیوستک روسیه این فرضیه قوت گرفت که که چرخ دنده میلیون ها سال قبل از چرخ اختراع شده بود ولی عده ای معتقدند اول چرخ اختراع شد بعد چرخ دنده و باقی ماجرا... البته اینکه چرخ زود تر اختراع شد یا چرخ دنده زیاد مهم نیست ، مهم این است که این روز ها چرخ ماشین قیمت گذاری خودرو های وطنی خوب می چرخد و پیوندی نا میمون بین قیمت ها و خودرو های داخلی منعقد شده که ساقدوش این وصلت «سازمان حمایت مصرف کننده و تولید کننده» است و قرار است این سازمان به جای جلوگیری از افزاش لجام گسیخته قیمت ها ، بر واریز ۹۵ درصد از مابه‌التفاوت فروش خودرو با قیمت تجاری یا - همان طمع خودرو سازان به سود دلالان - به حسابی در خزانه نظارت داشته باشد! معنای این سخن را احمد نعمت بخش، دبیر انجمن خودروسازان به خوبی توضیح داده است: «معنای این بند آن است که به فرض اگر بهای خودروی X با محاسبه با نرخ ارز مبادلاتی برابر با پانزده میلیون تومان و بهای بازار آزاد آن نزدیک بیست میلیون تومان بود، خودروساز می‌تواند مبلغی را بین پانزده تا بیست میلیون تومان برای فروش این خودرو لحاظ کند.» ( به نقل از جراید) البته عمو سیفی ما هم معنای این بند را از عمو احمد شفاف تر توضیح داده است و معتقد است: «از این پس قیمت گذاری خودرو ها بر اساس کف قیمت بازار تعیین می شود و خودرو ساز مجاز است خودرو را با هر هزینه تمام شده ، به قیمت بازار آزاد به فروش برساند!»هر چند این مصوبه آن قدر که فکر می کنید ، نیم پز و عسلی نیست و مقرر شده خودرو سازان افزایش تولید و عرضه خودرو را به گونه‌ای تنظیم کنند که بازار خودرو داخلی به تعادل برسد! البته در اجرای عمل به تعهدات خودرو سازان هیچ شکی نیست ، فقط ما رسماً متوجه نشدیم این «سازمان مذکور » سنگ مصرف کننده را به سینه می زند یا زیر تابوت تولید کننده سینه می زند و اینکه چرا ملت باید 95 در صد ما به التفاوت قیمت رسمی و غیر رسمی خودرو را از جیب شان بپردازند؟ ما پیشنهاد می کنیم بعد از قطع ید دلالان ، این 95 درصد ما به التفاوت یواشکی به حساب خریداران خودرو واریز شود! جای دوری نمی رود....

گاز کشی یا گاز رسانی!

آنهایی که فکر می کنند املا یا تلفظ صحیح کلمات چندان مهم نیست و هر طور که دلشان می خواهد صحبت می کنند ، خودشان بیایند و جواب مدیران مدارس را بدهند. با وجود اعلام آمادگی بر و بچه های وزارت نفت برای راه اندازی بساط بخاری های گازی تا وسط کلاس های درس ، حتی سالن و حیاط مدارس ، یک اشتباه لُپی باعث شد تا باز هم بخاری نفتی عذر تقصیر را متحمل شوند و روسیاهی به بخاری های چکه ای و نفتی و هیزمی بماند. به قول استاد سعید بیابانکی « دانش آموزان ما را بار ها سوزانده اید ای بخاری های نفتی معذرت خواهی کنید!»
و اما اصل ماجرا... رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس فرموده به علت وجود عبارتی در مورد «گازکشی» به مدارس در قانون بودجه 91 ، روند «گازرسانی» به مدارس در مناطق مختلف کشور با مشکل مواجه شده است. وی افزود: طبق قانون اعتباراتی باید از سوی وزارت نفت برای توسعه «گازرسانی» به مناطق مختلف کشور از جمله مدارس انجام شود که به اشتباه در قانون بودجه از واژه «گازکشی» برای مدارس استفاده شده است. وی ادامه داد: این در حالی است که در آیین نامه ها و مقررات، عبارتی به نام «گازکشی» وجود ندارد، به همین علت وزارت نفت با داشتن اعتبارات لازم و آمادگی برای «گازرسانی» به مدارس نمی تواند از لحاظ قانونی این کار را انجام دهد. زاهدی توضیح داد: با توجه به ماههای پایانی سال در صورتی که این بودجه هزینه نشود، به خزانه برمی گردد! ( جام جم – 18 بهمن 91)
البته ما از ادبیات – مثل سایر علوم – اطلاع چندانی نداریم ولی ظاهراً غلط مصطلح به واژه‌ای اطلاق می‌شود که غلط است ولی به دلیل استفاده مکرر در جامعه به عنوان یک واژه صحیح پذیرفته می‌شود. در ضمن جسارتاً ما در اینترنت کلمه «گاز کشی» را جستجو یا به قول با کلاس ها سرچ کردیم! این عبارت 197 میلیون بار در سایت های اینترنتی دولتی ، غیر دولتی ، خبر گزاری ها ، جراید و وبلاگ ها به کار رفته بود! علی ایحال با وجود خطرات استفاده از بخاری نفتی در مدارس ، وجود کلاس هایی به قول مولوی «ای هواشان از زمستان سرد تر » و استفاده مکرر از عبارت گاز کشی به عنوان یک غلط مصطلح توسط ملت ، هیچ کدام از این ها دلیل نمی شود که بودجه ای که برای «گاز رسانی» تصویب شده ، صرف «گاز کشی» مدارس شود! اگر دو روز دیگر خدای ناکرده اتفاقی در مدارس بیفتد ، شما جوابگو هستید؟! سالم باشید...

زوج و فرد کردن قاچاق دام!

وقتی عمو سیفی معتقد است علم اقتصاد هزارلا است و از سیاست پیچیده تر ، شما باور نمی فرمائید و فکر می کنید باز هم ایشان توهم زده است. بابا یه نگاهی به دور و برتون بندازید... ( پسرم صدای تلویزیونو کم کن بابا. دارم مطلب می نویسم!) بله عرض می کردم اقتصاد در همه جای دنیا پیچیده است در مملکت ما پیچیده تر! شرکت های خودرو ساز را از یک طرف جریمه میلیاردی می کنند ، از طرف دیگر به عنوان شرکت تجاری برتر معرفی می کنند! از سویی ثبت سفارش کالاهایی که در مملکت فراوان است ممنوع است ، از یک طرف اعلام می کنند ، واردات سیب زمینی از پاکستان ممنوع است! خلاصه ما که از این هزار لای مخوف چیزی سر در نیاوردیم. الان هم به سلامتی عده ای به قاچاق دام زنده روی آورده اند و اگر در فرانسه و آلمان صحبت از تولید سوسیس و کالباس از گوشت اسب زیاد است، اینجا نقداً «شد از گاو گیتی پر از گفت‌گوی...» یک مقام مسئول از قاچاق روزانه 40 تا 50 کامیون دام زنده به عراق و ترکیه خبر داده و گفته است: افزایش قیمت گوشت قرمز در این کشورهای همسایه، باعث شده تا مرزنشینان، به خارج کردن دام به شکل قاچاق به خارج از کشور اقدام نمایند.( به نقل از جراید) علی ایحال با عنایت به قانون نا ننوشته «گرانی در داخل ، قاچاق از خارج و گرانی در خارج، قاچاق از داخل» توصیه می شود قیمت دام و گوشت را به صورت روزانه یا هفتگی کم و زیاد کنیم. با این شیوه قاچاقچیان در قاچاق دام به خارج از کشور یا قاچاق به داخل کشور دچار سردرگمی شوند و اگر یک ماه با این شیوه کار کنند طرف مقابل در اون ور آب صدایش در می آید که « آقا چون بالاخره چه کاره ای ؟! میخوای صادر کنی یا وارد کنی؟ تکلیف ما رو مشخص کن. چرا اینقدر شل کن سفت کن در می آری؟» راه دیگر مبارزه با قاچاق گاو ، استفاده از سیستم ناو بری فضایی بیدو(Beidou) می باشد. نه پدر جان GPS دیگر از مد افتاده است و جواب نمی دهد. با این شیوه مدرن رد یابی گاو اگر شنزبه هم باشد ( همان گاو معروف کلیله و دمنه) از نقشه ها و جیک و پیکش آگاه می شویم و نمی تواند از آبادی بیرون برود چه برسد به اینکه بتواند از مرز خارج شود!

پر کردن دندان به شیوه دوران نو سنگی!
در ماه های اخیر که همه به جز کارمندان شریف و کارگران زحمتکش، قیمت اجناس و خدمات را بالا برده اند و با مردم دولا پهنا حساب می کنند ، فروشندگان وسایل و تجهیزات پزشکی نیز از این قافله عقب نمانده اند و با افزایش 250 در صدی برخی محصولات یک سیر صعودی رو به رشدی را تا نزدیکی های ثریا در پیش گرفته اند آن هم پیش چشم شبنم! تا جایی که ماده ای که برای پر کردن دندان به کار می رود تا 15 برابر گران شده است. هر چند در این بین سازمان های نظارتی و مسئولان مبارزه با گرانفروشی نیز بیکار ننشسته اند و با سونامی «جرایم سنگین و سهمگین»، شمشیر را برای گرانفروشان از رو بسته اند ولی ظاهراً این جرایم «برگ کاهند پیش تو ای تند باد» و با افزایش مجدد قیمت ها ، پرداخت جرایم نیز از کیسه خلق الله صورت می گیرد و عده ای ناجوانمردانه علاوه بر درد بیماری، رنج های دیگری را نیز به بیماران و اطرافیان شان تحمیل می کنند! الهی به زمین گرم بخورند و این پول های ناحق را صرف تهیه ملزومات پزشکی گران قیمت کنند! ( البته چون نفرین کردن ما استاندارد نیست، می ترسیم به جای خوردن به زمین گرم، در کشور های اروپایی روی ماسه های ساحل حمام آفتاب بگیرند!) بگذریم... هر چند بعضی از ملزومات پزشکی، مدل داخلی و سنتی ندارند و باید استریل و هموژنیزه و پاستوریزه باشند، ولی استثنائاً در خصوص ماده پر کننده دندان نگرانی خاصی وجود ندارد. همین عمو سیفی خودمان چند سال قبل یکی از دندان هایش را - قبل از خرد شدن اعصاب دندان- با چسب دو قلو پر کرد و دو سال شمسی تمام این دندان برایش ضمانتی و بدون هیچ منتی کار کرد! در گذشته دور هم که چسب دو قلو و ایمپلنت های چینی وجود نداشت مردم از مواد گیاهی و غیر گیاهی برای پر کردن دندان استفاده می کردند. «کشف نشانه های پر شدن دندان یک مرد 6500 ساله با «موم» نشان می دهد مردمان دوران نو سنگی احتمالاً از دانش دندان پزشکی خوبی برخور دار بوده اند.»( مجله نظام پزشکی – شهریور 91)
فقط ما نگرانیم چند وقت دیگر که جا ماندگان کاروان گرانفروشی، از اهمیت و قدمت کاربرد کالاهایی نظیر موم، سریش، کتیرا، سنگ پا، حنا، رو شور، گِل سر، لُنگ، افسنطین، شیر خِشت و ... مطلع شوند ، قیمت آنها را نیز افزایش دهند و با مردم جهانی حساب کنند!

وزارت فوتبال و ازدواج!

اصولاً ادغام وزارتخانه ها در راستای لاغر شدن دولت امری صواب و پسندیده است و دولت بدون گرفتن رژیم و استفاده از گن لاغری و قرص و آمپول لاغر می شود. در این مورد به خصوص استثنائاً دولت و مردم همگام و هم عقیده هستند و مثل اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها نیست و هر دو از لاغری استقبال می کنند و به قول مولوی همه « در ریاضت کردن و لاغر شدن» هر چند در این وادی هر از گاهی دولت ناپرهیزی می کند. مثلاً اخیراً دولت تقاضای در اختیار گرفتن دادسراها و بخشی از زیر مجموعه از زیر مجموعه های قوه قضائیه مانند سازمان زندان ها و پزشکی قانونی را دارد که چندان با لاغری بدنه دولت همخوانی ندارد.
بگذریم ... در همین راستا و با همین فرمان بعد از ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان، وزارتخانه ای جدید متولد شد که به نظر می رسد دارای آنومالی و ناهنجاری است. در این وزاتخانه که مسائل ورزشی و امورات جوانان رتق و فتق می شوند متاسفانه ورزش یعنی فوتبال و فوتبال هم یعنی استقلال و پرسپولیس! بخش جوانان آن هم به فقط به ازدواج خلاصه شده ؛ از وام های ازدواج و بسته های حمایتی گرفته تا ثبت ازدواج و طلاق از خانه! هر بار هم که از وزیر درباره اقدامات انجام شده در خصوص جوانان سوال می شود بلافاصله یک بسته یا طرح جدید در خصوص ازدواج جوانان رو نمایی می کند!
یک نفر نیست به این همشهری ما بگوید که همه مجرد ها جوان نیستند و همه جوان ها هم مجرد نیستند!
جوانان به جز ازدواج دغدغه های دیگری هم دارند. باز هم گلی به جمال جناب بذرباش که در سازمان ملی جوانان چهار تا همایش برگزار می کرد و از قدیم هم گفته اند: « کار جوانان به جوانان گذار...» علی ایحال باید خدمت بزرگان وزارتخانه فخیمه ورزش و جوانان گفت که جوانان این مملکت به جز ازدواج ، نیاز های دیگری هم دارند. اشتغال ، تفریح ، فرهنگ سازی ، نمایاندن الگوی مناسب، مسکن مناسب ، نیاز های معنوی و ...نیز بخشی از دغدغه های آنان است که اگر فرصت شد لابلای بخشنامه های ازدواج به آنها بپردازید! موفق باشید...

مالیات تورّمی!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به کجا چنین شتابان، یکی از پراید پرسید...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.