طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

شیخ اجل و ساپورت پوشی

چند وقتی است جماعت جلیله نسوان به پوشیدن نوعی پوشش به نام ساپورت روی آورده اند که با توجه به سرعت بالای چشم هم چشمی در مملکت، قیمت ارزان این نوع پوشش، تنوع در رنگ و طرح و ... ضریب نفوذ آن در جامعه به طرز چشمگیری بدون در نظر گرفتن شیب رایج در جامعه، در حال افزایش است.( فقط خدا کند این بار جماعت شبه ذکور حتی هوس تست کردن این نوع پوشش زنانه را در سر نپرورانند که خدایی خیلی ضایع است!) البته ما هر قدر صبر کردیم که این بلیه خود به خود رفع شود و ما مجبور نشویم در باره هر خنزر پنزری افاضه کنیم، چنین نشد و به ناچار دست به قلم شدیم.
از شما چه پنهان، این ماجرای جلف پوشی و بد لباس پوشیدن مسئله جدیدی نیست و بر اساس شواهد و قرائن موجود، «بد پوششی» ریشه در اعصار و قرون گذشته دارد و حتی شیخ اجل خدا بیامرز سعدی [که شخصاً آدم چشم پاکی بود] از این موضوع شاکی بودند و در یکی از مراسمات در تقبیح رفتار بانوان بد پوشش آن عصر چنین فرمودند : « تُنک مپوش که اندام های سیمینت/ درون جامه پدید است چون گلاب از جام» که این نصیحت با استقبال عامه بانوان فخیمه و حرف گوش کن آن عصر مواجه شد و تا مدت ها عین پیامک های امروزی بین افراد رد و بدل می شد!
البته مد گرایی مختص ساپورت تنها نیست و اگر روزی پوشیدن شلوار کردی و پیژامه هم مد شود، چیز غریبی حاصل نشده است و خلق الله با همین پیژامه ]که تا دیروز مثل ژیان فقط تا سر کوچه کاربرد داشت،[ به مجالس عروسی و پاتختی هم خواهند رفت!
علی ای حال با عنایت به اینکه مسئله پوشش و حجاب در کشور مورد توجه عده ای بسیاری قرار گرفته است ما نیز به شیوه مالوف و رسم معهود چند پیشنهاد و رهنمود خرد اندیشانه در این خصوص ارائه می کنیم:
الف) توجه به پوشش اصحاب هنر: نسل جوان در الگو برداری از پوشش هنرمندان و افراد سرشناس جامعه ید طولایی دارند؛ شاید اگر می توانستیم در طی این سال ها 4 تا هنر پیشه و خواننده و فوتبالیست متعهد تربیت کنیم که با 60 سال سن آن طرف آب شلوارک نپوشند و یا با پتوی مسافرتی روی دوش، شال گردن های 11 متری و لباس شنل قرمزی در انظار عمومی و رسانه ملی ظاهر نشوند، امروز ساپورت اینقدر تو چشم نبود!
ب) کاهش تناقضات موجود در جامعه: شاید ]شاید که نه قطعاً[ اگر بین رفتار و گفتار برخی از مسئولین فرهنگی کشور هم تناقاضات کمتر می شد، حرف شنوی نسل جوان بیشتر می شد و دغدغه های مسئولین کمتر...
پ) خروج ساپورت پوشی از مصادیق مجرمانه: در خاتمه از نمایندگان محترم مجلس و عزیزانی که قصد برخورد جدی و اساسی با مقوله ساپورت پوشی را دارند تقاضا داریم خواهشاً ساپورت پوشی را از مصادیق مجرمانه محسوب نکنند و کلاً دور حبس و جریمه و هر گونه برخورد سلبی را قلم بگیرند و به راهکار های اساسی فکر کنند!


قرص ضد اختلاس

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تغییر کاربری کلاه!


راستش را بخواهید ما هر وقت اسم کلاه را می شنویم بلادرنگ یاد خیر ندیده، ویکتور لوستیگ (VictorLustig) سلطان کلاهبرداران تاریخ ] نفر اول رنکینگ جهانی کلاهبرداری، مردی که برج ایفل را فروخت. [ می افتیم. هر چند اگر این بابا زنده بود باید در مقابل برخی از کلاهبرداران وطنی خودمان لُنگ می انداخت؛ ولی چه کنیم که ما فقط به یاد ایشان می افتیم و دست خودمان هم نیست!
اما خوشبختانه دانشمندان در عصر حاضر، مثل ما فکر نمی کنند که فقط نیمه خالی لیوان را ببینند؛ بلکه با فن آوری های نوین، به جای ترس و وحشت از کلاه، کاربرد ها و کارآیی های جدیدی برای کلاه تدارک دیده اند که آدم یاد کلاه شعبده باز ها می افتد. در واقع با انقلابی که در صنعت کلاه به وجود آمده، شاید دیگر وقت آن رسیده که ما هم زاویه نگاه مان را نسبت به کلاه عوض کنیم. بگذریم ...
در همین راستا و در جهت تغییر کاربری کلاه، بر و بچه های محقق دانمارکی عقل شان را روی هم ریخته اند و «کلاه ضد افسردگی» اختراع کرده اند و در سوی دیگر میدان نیز محققان دانشگاه واندربیلت «کلاه حل مسائل ریاضی» ابداع کرده اند! اسناد موجود به روایت جراید ...
«محققان دانمارکی کلاهی طراحی کرده‌اند که با انتقال پالس‌های ضعیف الکتریکی به مغز، به فعال شدن مجدد بخش‌های درگیر در افسردگی و بهبود سریعتر بیماران کمک می‌کند؛ محققان دانشگاه واندربیلت هم «کلاه تفکر» (thinking cap) را طراحی کرده‌اند که به حل سریع‌تر مسائل ریاضی کمک کرده و می‌تواند در آینده بعنوان یک ابزار یادگیری مورد استفاده قرار بگیرد.» به نقل از جراید
ملاحظه فرمودید. قطع به یقین تا چند وقت دیگر اگر دانشمندان با همین فرمان پیش بروند، انواع و اقسام کلاه ضد سرطان، ضد ریزش مو، ضد بارداری، ضد زنگ، ضد زلزله و ... هم تولید خواهند کرد و خیال خلق الله راحت می شود. اما از آنجایی که این کلاه ها با جریان برق کار می کنند، ما توصیه می کنیم قبل از حذف کامل یارانه برق، محققان وطنی دست بجنبانند و این دو سه مدل کلاه پیشنهادی ما را هم ابداع کنند؛ ثواب دارد:
الف) کلاه خلاقیت: پیشنهاد می شود به منظور گسترش نوآوری و خلاقیت در ادارات، نوعی کلاه برای روسای برخی ادارات که در اقتصاد و معیشت مردم نقش اساسی دارند، طراحی شود که صبح به صبح قوه خلاقیت ایشان را قلقلک بدهد تا به قول جناب مدیری از خودشان یک مقدار خلاقیت دَر وَکنند و فقط منتظر بخشنامه های ادارات کل یا وزارت خانه نباشند و یا اوضاع وخیم و رکود اقتصادی را دائم گردن شکسته دولت های قبل نیندازند.
پ) کلاه ضد یارانه: در فاز بعدی حذف یارانه پردرآمد ها یا به عبارتی در «گام جدی دولت برای حذف یارانه پر در آمد ها» ]والله این عبارت هفته ای یک بار تیتر تمام روزنامه ها و سایت ها می شود ولی باز هم از حذف میلیاردر های یارانه بگیر خبری نیست![ نوعی کلاه ضد یارانه ابداع شود که فرد با گذاشتن آن روی سرش مجبور شود اطلاعات صحیح را وارد سایت کند و در صورتی که واقعاً به یارانه نیاز نداشت ولی ثبت نام کرد، کلاه آژیر بکشد و کامپیوتر، صفحه ثبت نام، سایت رفاهی و کافی نت را به هم بریزد!

جیره بندی خودرو!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

قیمت گذاری آلودگی هوا!


یکی از موضوعاتی که سال هاست در عرصه مطبوعات جا خوش کرده و خوشبختانه یا متاسفانه چکش خور ملسی هم دارد، همین مقوله بی شاخ و دم و هفت سر «آلودگی هوا» است. لاکردار مثل موم شیروان می ماند و هر بلایی می توان سرش آورد الا اینکه از شرش خلاص شد. در واقع از چهل سال قبل که نشانه های آلودگی هوا در چهار راه های تهران دیده شد تا همین امروز الان کلی برنامه راجع به آلودگی پیاده شده است. از کاریکاتور، مقاله، طنز، گزارش تحقیقی، یاداشت اجتماعی گرفته ساخت تله فیلم، برنامه تلویزیونی، فیلم داستانی و برگزاری همایش و ... اما سر سوزنی از آلودگی هوا کاسته نشد و انگار نه انگار که مورد هجوم این همه هجمه مطبوعاتی و ژورنالیستی قرار گرفته است. از قزار مسموع مسئولین هم که دیدند حریف این غول بی شاخ و دم نمی شوند، سعی کردند در کنار روش های کار آمد(!) در مبارزه با آلودگی هوا، با قیمت گذاری آلودگی لااقل از میزان خسارت های زیست محیطی آن مطلع شوند!
دکتر سعید متصدی، معاون انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص حل معضل آلودگی گفت: «تاکنون هیچگاه بحث مقدار هزینه‌هایی که آلودگی هوا بر محیط زیست تحمیل می‌کند مطرح نبود و برای نخستین بار در این برنامه اجرایی آلودگی هوا قیمت گذاری شده و مقدار هزینه آن برای کشور به جهت جبران خسارتهای زیست محیطی به صورت ریالی مورد توجه قرار می‌گیرد.» به نقل از جراید
از خدا پنهان نیست، شما چه پنهان، مالکلوم اس فوربس( که خدا وکیلی خودمان هم نمی دانیم چکاره است و جملاتش زیر صفحه سر رسیدمان چاپ شده است) در جایی گفته:«اگر شغلی داری که هیچ سختی در آن نیست، اصلاً شغل نداری». بالاخره مبارزه با آلودگی هوا هم سخت است و اگر سخت نبود که مبارزه نام نداشت. مبارزه با فساد در فوتبال که نیست، فردوسی پور یک شبه ببرد و بدوزد و اطو کند و آویزان کند و خلاص... مبارزه با آلودگی هوا است. دنگ و فنگ دارد.
علی ای حال همین که دوستان به فکر افتادند بعد از 50 سال میزان خسارت های زیست محیطی آلودگی هوا را به صورت ریالی مورد توجه قرار دهند، باز جای بسی خوشحالی و مسرت است. جسارتاً اگر ریا نباشد در راستای فرمایشات تیتانیوم بار و رهنمود های فلک فرسا و مدبرانه امروزمان پیشنهاد می کنیم عزیزان هنگام تشکیل کارگروه و جلسه و هیات کارشناسی و صرف صبحانه و ناهار کاری و ... در جهت تعیین خسارات زیست محیطی آلودگی هوا، این لابلا یک کارگروهی هم تشکیل بدهند و میزان خسارت های مالی، اجتماعی و روحی – روانی خودرو های بی کیفیت که با جان مردم بازی می کنند، قاچاق بی رویه کالا و ارز که همه ساله تعداد زیادی کارخانه را ورشکست می کند و کارگران بی شماری را بیکار می کند، قراردادهای میلیاردی مربیان و بازیکنان فوتبال، شاباش یارانه و نبود اراده برای حذف یارانه بگیران میلیاردر ، واردات بی رویه کالاهای لوکس با ارز دولتی، تغییر مدام سیستم آموزشی و محتوای کتب درسی، رشد قارچ گونه شعبات بانکی و ورود بانکها به دلالی و سفته بازی و ... را  هم سر راه حساب کرده، قیمت گذاری کنند! جای دوری نمی رود؛ اگر هم رفت زود بر می گردد!

کاهش تورم در کمتر از 18 دقیقه!

ما هر از گاهی که با خودمان خلوت می کنیم و به قصد ارائه نظرات و رهنمود های ارگانیک و مدبرانه در خصوص مسائل کلان مملکتی تدبر می کنیم، همواره اقتصاد را یکی از مقولات پیچیده و عین سیر آب شیردان و هزار لا، دارای ابعاد و زوایای فراوان می یابیم. ولی دیروز که جایمان را در اطاق تغییر دادیم و از زاویه دیگری به مقوله اقتصاد نگاه کردیم متوجه شدیم ای دل غافل در طول این سال ها ما چقدر نسبت به اقتصاد بد بین بوده ایم و اقتصاد مملکت ما در این سال ها چقدر بابت این تفکر متضرر شده است! راستش را بخواهید بعد از تغییر نگرش و آشتی کردن با اقتصاد متوجه شدیم اقتصاد بلاتشبیه، گلاب به روتون مثل آهنگری است « پهنش کنی، بیل شود، دمش را بکشی میل شود!» مثلاً در قیمت گذاری خودرو می توان از نرخ تورم بخشی که بالای 50 است استفاده کرد ولی موقع اعلام تورم به مردم، باید از تورم دونه به دونه ببخشید تورم نقطه به نقطه استفاده کرد که زیر 20 است! ملاحظه فرمودید به همین سادگی ...

یا به جای سیاه نمایی و خط خطی کردن مملکت و کشیدن خط فقر، می توان به صورت دیگری به مسئله نگاه کرد. رئیس مرکز آمار درباره نحوه تشخیص فقرا فرموده اند، هر کس در ماه 270 هزار تومان درآمد دارد، فقیر نیست! البته از این دست راهکار ها و آمار ها در اقتصاد به وفور دیده می شود نظیر مقوله بیکاری که بر اساس استاندارد سازمان جهانی کار، هر کس یک ساعت در هفته کار کند، بیکار نیست و قس علی هذا القیاس...

این شد که ما به عنوان یکی از چهره های نا شناخته و فاقد سبک در همه زمینه ها، تصمیم گرفتیم به جای پرداختن به مسائل پیش پا افتاده ای نظیر ساپورت، سارافون، یقه اسکی، استرچ، شلوارک و ... به مقوله اقتصاد ورود کنیم و با ارائه نظرات سوفسطایی و فلک فرسا، از افق های جدیدی در این عرصه رو نمایی کنیم. فلذا به عنوان دستگرمی امروز تصمیم گرفتیم راجع به چاپ چک پول های جدید 100 هزار تومانی مختصری افاضه کنیم.

همانگونه که مستحضرید تورم بالا موجب کاهش ارزش واقعی پول می شود و لزوم چاپ اسکناس های درشت را افزایش می دهد. البته این نظر ما نیست. «نائب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی خنثی کردن اثر روانی تورم، ایجاد امکان مبادلات با ارقام بالاتر و همچنین سهولت در انتقال پول را از اهداف انتشار ایران چک های 100هزار تومانی اعلام کرده اند.» عنایت فرمودید در اقتصاد چقدر دست مسئولین باز است و با یک تیر چند هدف حاصل می شوند.

فقط به خاطر داشته باشید در دنیا میانگین سرانه اسکناس بین 15 تا 25 قطعه برای هر فرد است است که در کشور ما به 150 قطعه اسکناس برای هر فرد رسیده است. در واقع با اتخاذ تاکتیک چاپ ایران چک درشت،  150 قطعه اسکناس به طرفه العینی می شود 75 قطعه و برای رسیدن به استاندارد جهانی می ماند 50 قطعه! البته چاپ ایران چک درشت تر ، دیگر خیلی اثرات روانی تورم را کم می کند و ممکن است ترش یا رو دل کنیم و یک مقدار دغدغه یا نگرانی هم برای صحت مزاج ضروری است. در ضمن از قدیم هم گفته اند هر کس دغدغه نداشته باشد، اصلاً هیچ کاری انجام نداده است! موفق باشید...

انتصابات هیجان انگیز و یهویی!

فرهنگ نکو داشت، قدر دانی و عرض تبریک به مناسبت های مختلف چنان در سویدای ضمیر مردم ما نهادینه شده که گاهی اوقات سیستم های مخابراتی از این همه ابراز محبت و پیام و پیامک تبریک متعجب می شوند و در پاره ای موارد حتی داغ هم می کنند! البته این عرض تبریک ها فقط به ارسال پیامک های گوناگون، چاپ پیام تبریک در جراید، تبریکات شفاهی و تلفنی، اهدا دسته گل و تاج گل، پذیرایی در منزل، اهدای وام کم بهره و ... خلاصه نمی شوند و محققان تاکنون گونه های مختلفی از آنها کشف و شناسایی کرده اند. اما نوعی جدیدی از پیام تبریک که در سال های به سرعت نیز فراگیر شده است، «نصب بنر در ابعاد و سایز های مختلف» می باشد.
در همین راستا و با همین فرمون، دانشمندان علوم سپاسگزاری در آخرین تحقیقات شان از نسخه جدیدی از مراتب قدردانی و عرض تبریک با عنوان نصب بنر در ابعاد «سه متر در هر مقدار که دلت بخواد»، رونمایی کردند که به نوعی انقلابی در عرض تبریک به مناسبت های مختلف محسوب می شود! این مدل جدید عرض تبریک در شمایل مختلف تولید می شوند و قابل نصب روی سر در ادارات، دیوار های خیابان ها و کوچه های اطراف ادارات و سازمان ها و دارای قابلیت آویزان از اشجار ( البته با کسب اجازت از محضر بانوی محیط زیست)می باشند.
هر چند ما از فرهنگ عرض تبریک در سایر بلاد و ممالک دور و نزدیک اطلاع چندانی نداریم ولی به ضرس قاطع اعلام می کنیم که در برخی کلان شهرها، شهرها، شهرستان ها، روستاها، دهات، قبصات و ....  فرهنگ تبریک و تهنیت به مسئولان جدید الانتصاب بیداد می کند تا جایی که در برخی موارد بعضاً نصف آبادی زیر بنر های تبریک به این عزیزان مخفی می شود. علی ای حال از آنجایی که مالکیت فکری طرح ها و ایده ها هم به زودی در فرابورس ساماندهی می شوند و امکان دخل و تصرف در ایده های سوفسطایی حقیر میسر نخواهد بود، فی المجلس و بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی، جناحی و شخصی به منظور ایجاد فرصت های مناسب و استفاده بهینه از این رویکرد خودجوش، چند پیشنهاد فراجناحی و سازمان یافته در این خصوص ارائه می کنیم: 
الف) تشکیل ستاد نظارت بر تبریکات مردمی: هر چند اکثر این بنر های تبریک، شخصی هستند و از جیب مبارک اشخاص به منظور حمایت از شایسته سالاری هزینه می شوند ولی پیشنهاد می شود یک «ستاد نظارت بر تبریکات مردمی» تشکیل شود تا میزان خود جوش بودن این تبریکات را اندازه گیری کند که خدای ناکرده  این جوشش از بودجه بیت المال هزینه نشود!
ب) به کارگیری کلمات و عبارات جدید: سال هاست عبارت «انتصاب بجا و شایسته» در این نوشته ها جا خوش کرده است و تکراری شده؛ در واقع نیاز به یک نوع دگردیسی و ساختار شکنی در این زمینه احساس می شود. فلذا توصیه می شود به کمک اساتید ادبیات و دوستان اهل فن یا حتی بر و بچه های فرهنگستان زبان عبارت های مشابه اختراع و به کارگیری شود. مثل عبارات مشعشع و مطنطن « انتصاب میمون و خجسته» یا «انتصاب هیجان انگیز و یهویی» و قس علی هذا ...
پ) حل معضل بیکاری: با توجه به تعداد زیاد بنر ها و پارچه نوشته ها در دو طرف معابر و خیابان ها در موعد انتصاب های بجا و شایسته و گردش مالی حاصل از چاپ نوشته های مذکور،  پیشنهاد می شود دولت روی این امر حساب ویژه باز کند و در جهت اشتغال زایی بیشتر و ریشه کن کردن معضل بیکاری، میزان انتصابات هیجان انگیز و یهویی( همان انتصاب بجا و شایسته قبلی) افراد را تا حد ممکن و تا دنده آخر بالا ببرد! اصلاً هم نگران اتوبوس و بولدوزر و داس و این قبیل وسایل نباشید. آدم بد بین همه جا هست!

آتش در گلستان و تورم نقطه به نقطه!


بعد از کشف آتش توسط اجداد غار نشین ما که اتفاقاً در جراید آن دوران حسابی سر و صدا به پا کرد، یک بار دیگر آتش در استان گلستان بی خطی کرد و تعداد زیادی از درختان پارک ملی گلستان طعمه حریق شدند. هر چند عده ای از بزرگواران و دلواپسان طبیعت در استان گلستان و عده ای هم کمی آن سوتر در استان سمنان، فقط جنگل و درختان محدوه جاده ابر را از مصادیق طبیعت و محیط زیست بر می شمردند و باقی درختان را نی(!) هم حساب نمی کنند ولی این دلیل نمی شود ما هم نسبت به وظیفه ذاتی خود که همانا ارائه راهکار های سوفسطایی و نازک بینانه است غافل شویم. فلذا اگر ریا نباشد در خصوص جلوگیری از حوادث این چنینی و نحوه برخورد با آنها، مختصر رهنمود هایی افاضه می کنیم:
الف) تعطیلی کامل پروژه جاده ابر: از آنجایی که هر حادثه ای در خصوص درختان این مرز و بوم رخ می دهد عده ای فریاد وا اَبرا، وامصیبتا، واجنگلا و ... سر می دهند و برای درختان «محدوده جاده ابر» دایه دلسوز می شوند ، پیشنهاد می شود در وهله اول، این پروژه به طور کامل تعطیل شود.
ب) جلوگیری از بزرگنمایی حادثه: از آنجا که بسیاری از مردم این منطقه کشاورز بوده و از نزدیک با متراژ کشاورزی آشنا هستند، با اعلام مثلاً 50 هکتار آتش سوزی، ملت تصور می کنند 4 میلیون درخته سوخته است. از این رو پیشنهاد می شود به جای ترساندن مردم و اعلام مساحت سوختگی به هکتار، تعداد درختان آتش گرفته اعلام شود! الان برخی دوستان هم هنگام قیمت گذاری خودرو از نرخ تورم بخشی که بالای 50 است استفاده می کنند ولی موقع اعلام تورم به مردم، از تورم دونه به دونه ببخشید تورم نقطه به نقطه استفاده می کنند که زیر 20 است!
پ) مدیریت بحران: در ضمن دوستان عنایت داشته باشند سیل و زلزله و آتش سوزی همه جایی است و مهم نحوه برخورد با داستان است و اینکه یک مقام مسئول گستره حریق را 20 هکتار و دیگری 50 هکتار اعلام می کند زیاد جای نگرانی نیست! به قول شاعر: آتش همه جا فت و فراوان داریم . . .  از شوش گرفته تا گلستان داریم  / اما دلمان محکم و قرص است همه . . . زیرا که مدیریت بحران داریم!

شبکه نسیم و فضاپیمای شاتل!

چندی قبل بالاخره بعد از کلی و مانور تبلیغاتی و بگیر و ببند و آزمایشات مختلف، به خیر و خوشی «شبکه نسیم» هم افتتاح رسمی شد. یعنی این قدری که صدا و سیما شبکه ی نسیم را به صورت آزمایشی پخش کرد، ناسا روی فضا پیمای شاتل آزمایش نکرد! ما که کم کم داشتیم نگران می شدیم که آیا این شبکه از زیر این همه آزمایش سالم بیرون خواهد آمد یا نه!؟ 
هر چند در طی این سال ها برنامه های طنز فراوانی در صدا و سیما تولید شده، ولی مردم بعد از افتتاح رسمی این شبکه منتظر یک قاشق خلاقیت و دو پیاله ساختار شکنی در محتوای برنامه های طنز این شبکه هم هستند چرا که اگر برنامه های شبکه رسمی نسیم هم مثل برنامه های شبکه آزمایشی آن آبکی و مقوایی باشد، کار بیخ پیدا می کند. باور بفرمائید در پخش آزمایشی برخی شبکه های استانی داستان هایی را تبدیل به طنز و فکاهی کرده بودند که مربوط دوره شِپِل میرزا و یا همان عهد ماشین دودی و شهر فرنگ بودند و در حد برنامه های ساعت خوش و عیدانه های شصت. آخر برادر من یک خلاقیتی، یک مطالعه ای؛ یک تحقیقی... حال و حوصله مطالعه ندارید، لااقل یک چرخی در اینترنت بزنید کلی سوژه و داستان طنز جور واجور پیدا می شود.
از سوی دیگر هر چند شبکه نسیم در این مدت چیز جدید و تازه ای، یا به قول بر و بچه های فرهنگستان شگفتانه ی( همان سوپرایز سابق)  چمشگیری ارائه نکرد، ولی برای افرادی مثل عمو سیفی (سرایدار مفخم مدرسه ما ) سرگرمی خوبی فراهم کرد. چرا که ایشان از صبح علی الطلوع تا بوق سگ با موبایل در حال فیلم گرفتن از شیرین کاریها و ادا و اصول درآوردن بچه هایش است به امید اینکه روزی از این شبکه پخش جهانی شود و مردم سراسر جهان با این خانواده منحصر به فرد و رویایی آشنا شوند. بماند که هر از گاهی نیز خودش صدای بهائم و جانوران پستاندار را تقلید می کند و جوک های بی مزه تعریف می کند و پس از ضبط به صورت سِلفی ( خود اجرا) آنها برای این شبکه ارسال می کند! اصلاً ما در راستای رهنمود های سوفسطایی و فلک فرسایمان پیشنهاد می کنیم مسئولان این شبکه یک تک پا به مدرسه ما تشریف بیاورند و بدون نیاز به آبگیری، یک سریال چند صد قسمتی از شاهکار ها، ماجراها و رویداد های زندگی این زن و شوهر منحصر به فرد و بچه هایشان بسازند. باور کنید از این سریال های درپیت و آبکی کره ای یا سریال های خاک بر سری مربع و مستطیلی عشقی شبکه های آن طرف جوب ، بیشتر طرفدار پیدا می کند.
در خاتمه به دوستان صدا و سیما توصیه می کنیم که سعی کنند لااقل در ساخت برنامه های این شبکه « خشت نو از قالب دیگر بزنند» و یک بار هم که شده به ذائقه مشتری احترام بگذارند. ما نیز در همین راستا طبق شیوه مالوف و رسم معهود، چند پیشنهاد نازک اندیشانه و مدبرانه هم به تنگ نوشته اضافه می کنیم تا نخودی در این هلیم انداخته باشیم:
الف) بی خیال تبلیغات: عزیزان تهیه کننده و سایر دست اندرکاران این شبکه مفخم اعم از تدارکات، نوادل، اکسسوار، سینه موبیل، خانواده محترم رجبی و ... عنایت داشته باشند این شبکه فقط و فقط برای سرگرم کردن مردم راه اندازی شده و قرار است روز هایی که ملت بابت طوفان پیش بینی نشده، و تورم پیش بینی شده، آلودگی هوا، گرانی و ... حال و حوصله و اعصاب ندارند، با پخش برنامه های متنوع در آرامش مردم سهیم باشند. فلذا شما را به ارواح خاک اخوان لومیر، پخش آگهی تبلیغاتی را در این شبکه بی خیال شوید و بساط تبلیغات را در سایر شبکه ها پهن کنید.
ب) رعایت مراتب ساختار شکنی: هر چند ساختار شکنی و خلق آثار فاخر و خنداندن مردم عین صواب و صلاح است و مردم با آغوش باز از این مقوله ]عین یارانه 45 هزار تومانی[، استقبال میلیونی می کنند ولی این کار آداب و مرابتی هم دارد و با ادا در آوردن و لوده بازی و پخش چند باره جوک های دهه شصت و خانه تکانی صدا و سیما و گرد گیری حلقه های فیلم های قدیمی به بهانه پخش یادگاری ها، تومنی هشت صنار تفاوت دارد! موفق باشید...

انتصاب بجا و شایسته!

فرهنگ قدر دانی و عرض تبریک به مناسبت های مختلف چنان در سویدای ضمیر مردم ما نهادینه شده که گاهی اوقات سیستم های مخابراتی از این همه ابراز محبت و پیام و پیامک تبریک متعجب می شوند و در پاره ای موارد حتی هم داغ می کنند! البته این عرض تبریک ها فقط به ارسال پیامک های الکترونیک، چاپ پیام تبریک در جراید، تبریکات شفاهی و تلفنی، اهدا دست و تاج گل، پذیرایی در منزل و ... خلاصه نمی شوند و محققان تاکنون گونه های مختلفی از آنها کشف و شناسایی کرده اند. اما نوعی جدیدی از پیام تبریک که به سرعت نیز فراگیر شده است، «نصب بنر در ابعاد مختلف» می باشد. به گزارش خبر گزاری چی چی نیوز دانشمندان علوم سپاسگزاری در آخرین تحقیقات شان از نسخه جدیدی از مراتب قدردانی و عرض تبریک با عنوان نصب بنر در ابعاد «سه متر در هر مقدار که دلت بخواد»، رونمایی کردند که به نوعی انقلابی در عرض تبریک به مناسبت های مختلف محسوب می شود! این مدل جدید عرض تبریک در شمایل مختلف تولید می شوند و قابل نصب روی سر در ادارات، دیوار های خیابان ها و کوچه های اطراف اداره و سازمان ها و قابل آویزان کردن از اشجار می باشند. به نقل از جراید
راستش را بخواهید ما از فرهنگ عرض تبریک در تهران و خیابان های آن اطلاع چندانی نداریم چون در 420 کیلومتری آن ساکن هستیم ولی به ضرس قاطع اعلام می کنیم که در شهرستان ها فرهنگ تبریک و تهنیت به مسئولان جدید الانتصاب بیداد می کند تا جایی که در برخی موارد بعضاً نصف شهر زیر بنر های تبریک به این عزیزان مخفی می شود. علی ای حال از آنجایی که مالکیت فکری طرح ها و ایده ها هم به زودی در فرابورس ساماندهی می شوند و امکان دخل و تصرف در ایده های سوفسطایی حقیر و عمو سیفی میسر نخواهد بود، فی المجلس و بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی و مادی به منظور ایجاد فرصت های مناسب و استفاده بهینه از این رویکرد خودجوش، چند پیشنهاد در این خصوص ارائه می کنیم: 
الف) تشکیل ستاد نظارت بر تبریکات مردمی: هر چند اکثر این بنر های تبریک، شخصی هستند و از جیب مبارک اشخاص هزینه می شود ولی پیشنهاد می شود ستاد نظارت بر تبریکات مردمی تشکیل شود تا میزان خود جوش بودن این تبریکات را اندازه گیری کند که خدای ناکرده زبان عمو سیفی لال، این جوشش از بودجه بیت المال هزینه نشود!
ب) به کارگیری کلمات و عبارات جدید: سال هاست عبارت «انتصاب بجا و شایسته» در این نوشته ها جا خوش کرده است و تکراری شده؛ در واقع نیاز به یک نوع دگردیسی و ساختار شکنی در این زمینه احساس می شود. فلذا توصیه می شود به کمک اساتید ادبیات و دوستان اهل فن یا حتی بر و بچه های فرهنگستان زبان عبارت های مشابه اختراع و به کارگیری شود. مثل عبارت های مشعشع و خاطره انگیز « انتصاب میمون و خجسته» یا «انتصاب هیجان انگیز و غیر قابل تصور» و قس علی هذا ...
پ) اشتغال زایی: با توجه به تعداد زیاد بنر ها و پارچه نوشته ها در در دو طرف معابر و خیابان ها در موعد انتصاب بجا و شایسته برخی افراد و گردش مالی حاصل از چاپ بنر و پارچه نوشته های مذکور،  پیشنهاد می شود دولت روی این امر حساب ویژه باز کند و در جهت اشتغال زایی بیشتر افراد میزان انتصابات بجا و شایسته را زیاد کند تا اشتغال زایی در امر چاپ و تکثیر باعث کاهش آمار بیکاران شود!

«بَنزن» خونم رفته بالا!

هر چند دولت تدبیر و امید با اجرای طرح «تحول در نظام سلامت» خیال مردم را راحت کرده و مردم با آسودگی خیال می توانند مریض شوند و فقط با پرداخت 10 در صد از هزینه های بیمارستانی، حالش را ببرند، ولی این دلیل نمی شود ما همه کارها را روی دوش دولت بیندازیم و در راستای توسعه سلامت همگانی گام برنداریم. فلذا امروز اگر ریا نباشد قصد داریم اندکی درباره سلامت مردم و رابطه آن با «بَنزن» موجود در هوا افاضه کنیم و با رهنمود های سوفسطایی و نازک اندیشانه مان راه را برای توسعه سلامت عمومی اتوبان کنیم. و اما «بَنزن»...
اینکه بنزن چیست و در کجای صنعت مورد استفاده قرار می گیرد ما بی اطلاعیم ولی جناب آقای دکتر سعید متصدی، معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست در نشست خبری فرمودند: «… از اواسط سال ۸۹ بحث اضافه کردن بنزین پتروشیمی به سوخت کشور مطرح شد، در حالی که در هیچ جای دنیا موضوعی به اسم بنزین پتروشیمی نداریم.» معاون محیط زیست در همین مصاحبه به تحقیقات علمی در این سازمان و دانشگاه شهید بهشتی درباره آلودگی‌های بنزین پتروشیمی اشاره کرد و گفت: «در حالی که استاندارد بَنزن موجود در هوا] گلاب به روتون[، 5/1 پی‌پی‌بی است، اندازه‌گیری‌ها و مدارک مستند نشان می‌دهد که میزان بَنزن موجود در هوا در سال های اولیه ورود بنزین پتروشیمی یعنی سال ۸۹، ۹۰۰ پی‌پی‌بی، و طی سالهای ۹۰ و ۹۱ یعنی زمانی که بنزین پتروشیمی‌ها از پیرولیز به ریفورمیت تبدیل شد به ۳۰۰ تا ۳۶۰ پی‌پی‌بی و در اسفند ۹۲ به ۱۱۹ پی‌پی‌بی رسید.» ایشان همچنین اعلام کرد: «بَنزن، آلاینده سرطان زای قطعی است و سبب سرطان خون در بزرگسالان و کودکان می‌شود.» ( اطلاعات – 26 خرداد 93)

راستش را بخواهید حقیقت ماجرا این است که چند وقتی است عده ای که به هیچ عنوان دوست ندارند پایتخت کشور جابجا شود و این عزیزان الاخون والاخون شوند، دوره افتاده اند و قصد دارند با مطرح کردن مسائل پیش پا افتاده ای نظیر سرطان زا بودن بَنزن و مسائلی از این دست، ته دل ملت را خالی کنند تا ملت مثلاً کمتر از خودرو استفاده کنند یا فقط برای کار ضروری از خانه خارج شوند یا اینکه زبانم لال از تهران مهاجرت کنند. غافل از اینکه چنین روش هایی دیگر قدیمی و به اصطلاح عقلای روشنفکر قوم، دِمُده شده و گنده تر از بَنزن هم توان جلوگیری از دور دور کردن با خودرو و سوزاندن بنزین یارانه ای و زیر قیمت فوب را ندارد!  البته پراکندن چنین شایعاتی پدیده نوظهوری نیست و مسبوق به سابقه است. از شایعه وجود نیترات در آب و کادمیم در برنج گرفته تا سرطان زا بودن پارازیت های مخابرات و آغشته بودن سیگار های وارداتی به ماده رادیو اکتیویته پلونیوم و ... که همگی به سلامتی و خیر و خوشی به طرفه العینی تکذیب شدند و مشکل حل شد!
هر چند برای حقیر اظهر من الشمس است که تا چند وقت دیگر ]روم به دیوار ، عصاره افسنطین به روتون[ وجود این همه پی پی بی بَنزن در هوای تهران تکذیب می شود ولی از آنجایی که موضوع سلامت هموطنان در میان است و ما هم همانطور که مستحضرید «خامه ی رد بر سر هر بد کشیم»، به شیوه مالوف و رسم معهود، تا تکذیب شدن ماجرا از بیخ، چند رهنمود و راهکار مدبرانه و اساسی ارائه می کنیم:
الف) آگاهی بخشی از طریق رسانه ملی: با توجه به اهمیت موضوع، می توان از پتانسیل صدا و سیما در آگاهی بخشی و اعلام خطرات و مضرات این ماده ]علی الخصوص برای کودکان[ استفاده کرد. مثلاً می توان در مسابقه تلفنی مُروا در کنار سوالات «آیا ماست سفید است؟» و «آیا بستنی داغ است؟»، سوال « آیا بَنزن خطرناک است؟» را نیز اضافه کرد!
ب) اندازه گیری میزان بَنزن در آزمایشگاه ها: پیشنهاد می شود به جای سیاه نمایی و ترساندن مردم و دم به دقیقه اعلام میزان مواد شیمیایی موجود در هوا، میزان آلاینده ها را در خون افراد بررسی کنیم. مثلاً هنگام آزمایش خون افراد برای تعیین میزان قند، اوره، کلسترول و ... میزان بنزن، کادمیم یا نیترات خون افراد هم مشخص شود. در صورت اجرای این طرح از این به بعد مردم به صورت خود جوش در کنار بررسی میزان کلسترول، قند، اوره و ... حواس شان به بَنزن و کادمیم و سایر مشتقات شیمیایی موجود در بدن شان نیز خواهند بود و با خود مراقبتی  مقدار آن را بالانس می کنند! با این اوضاع ممکن در آینده شاهد چنین مکالماتی نیز باشیم.
- رضا بیا بریم با ماشین دور دور کنیم.
- ممنون. یک مقدار بَنزن خونم رفته بالا، نمی تونم بیام!