طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

ننه قمر چینی !

یکی از رموز موفقیت انسان های فرهیخته و موفق مطالعه فراوان و داشتن اشراف روی موضوع مورد فعالیت می باشد. متاسفانه در سال های اخیر هر ننه قمری! ، بدون توجه به سابقه و قدمت برخی امور اقدام به اظهار نظر های غیر کارشناسی و آبکی در حوزه اقتصاد می کند که باعث خدشه دار شدن وجهه سایر همکارانشان و اهالی اقتصاد می شوند. چند روزی است که دوباره عده ای نا آگاه به امورات تاریخی و فرهنگی و اصالت و قدمت واردات کالا های چینی ، به واردات کالا از کشور چین گیر داده اند و از ورود عروسک های ننه قمر و اسکندر ( شخصیت های انیمشن شکرستان) از کشور چین خبر داده اند و آن را تقبیح کرده اند. غافل از اینکه که واردات کالا از کشور چین مربوط به امسال و پارسال و چند سال قبل نیست ، بلکه این رویه ، قدمت طولانی دارد و ریشه آن به ته تاریخ و حکومت ممالک گذشته بر می گردد و این به وضوح در آثار هنرمندان و شعرای ایرانی به چشم می خورد. واردات دیبا ، سپر ، کلاه خود ، اشربه ، و حتی می چینی در گذشته مرسوم بوده است: فردوسی خدا بیامرز در این خصوص چنین اشارت کرده «بفرمود تا تخت شاهنشهی /  به دیبای چینی بیاراستند» و یا «سپرهای چینی و ژوپین جنگ / کمانهای چاچی وتیر خدنگ» همچنین خیام فرموده «یک جرعه میِ مملکت چین ارزد» و قس علی هذا القیاس... که نشان از قدمت واردات کالا از چین دارد.
در ضمن وقتی مردم با اجناس چینی عهد اخوت بسته اند و اگر یک روز جنس چینی نخرند ، روزشان شب نمی شود و مسئولین هم با گذشت شش ماه از سال تولید ملی هنوز حاضر به توقف تبلیغات کالاهای خارجی نیستند و پیش خودمان بماند ، نمی توانند از تراژدی « هین بستان از من و تبلیغ کن!» چشم پوشی کنند ، آن وقت حرف حساب شما چیست؟ در ضمن نگران تولید کنندگان ایرانی نباشید ؛ آنها هم می توانند به جای تولید ، کالای چینی وارد کنند و یا می توانند دانشگاه بروند و ادامه تحصیل بدهند و برای خودشان یک شغل درست و حسابی دست و پا کنند و یا حتی می توانند وارد بازار ارز شوند و در این تلاطم بازار بار خوشان را ببندند چرا که « ارز و مال از در میخانه نشاید اندوخت!» و باید دل را به دریا زد. دلتان دریایی!

نظرات 1 + ارسال نظر
یار مهربان یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:00 ب.ظ http://yaremehraban11.blogfa.com

سلام
بوی مهر،باز بوی دفترپاک کن های سفیدته مداد قرمزباز هم مهر رسیدباز هم رج زدن حرف الف باز هم دخترکی سر به هوادختری نازکه نامش کبراست و د ه ها سال است قول ها داده به خود و گرفته تصمیم که دگربار، کتاب خود راباز جا نگذارد.شب به زیر باران آن کتاب کهنه هچنان خیس و چروکیده و باران زده است باز هم سال دگرباز پاییز دگرباز تصمیم دگرباز کوکب خانم چند مهمان داردباز هم سفره رنگین پهن است و کدام از ماهادر پس این همه سال …حسرت خوردن از آن سفره کوکب خانم همچنان با او نیست؟خوش به حال عباس!خوش به حال کبری!خوش به حال حسنک!که همه دغدغه شان سفره و دفتر خیس است و صدای یک بزخوش به حال همه شان!که ز ما جا ماندندهمه کودک ماندندو رسیدیم ما به سرابی که هم اکنون هستیم و غم غربت ایام گذشته است که دایم با ماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد