طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

مشکل ترافیک در پابان سال!خدا رو شکر ، کاندیدای ما رای آورد! اعلا

تحقیق کبری!
این که از قدیم گفته اند کار را باید به دست کاردان سپرد ( البته منظور داریوش کاردان نیست) ، سخن گزافه ای نیست و قطع به یقین در ورای این جمله حکیمانه ، کلی مطالعات اولیه و دقت نظر نهفته است! سالهاست که طلاق یکی از معضلات بزرگ اجتماعی جامعه ما محسوب می شود و به قولی این بلا را صد بلا اندر پی است. برای حل این مشکل خانمان برانداز و دلایل بروز آن نیز ، بی شمار کارشناس و محقق و روان شناس سخن ها به میان آوردند و راهکارهای سوفسطائی و غیر سوفسطایی ارائه کردند. عده ای نیز با صرف بودجه های میلیاردی دولتی ، همایش و سمینار و سمیناهار برگزار کردند و گروهی نیز بر حسب تکلیف و وظیفه ، فیلم و سریال و هزار راه رفته و نرفته را تولید و باز تولید کردند ؛ ولی آمار طلاق پائین که نیامد بالاتر هم رفت و اگر قرار بود نرخ رشد طلاق هم حبابی حساب شود ، با سوزن که چه عرض کنم این حباب با جوالدوز هم ترکیدنی نبود. طبق آخرین آمار ها هم فعلاً میزان طلاق شش به یک به نفع سر دفتر داران می باشد تا ببینیم در نیمه مربیان چه گلی به سر ملت می زنند!
علی ابحال اگر از همان ابتدا برنامه ریزی اصولی صورت می گرفت ، کار بیخ پیدا نمی کرد و نیاز به صرف هزینه های نجومی هم نبود. دلیل این مدعا نیز اظهارات «رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان» سرکار خانم کبری خزعلی است که در این خصوص فرموده اند: مستندات 300 تحقیق دانشگاهی نشان می‌دهد که «تهاجم فرهنگی» و «جنگ نرم» مهم ترین عوامل افزایش «طلاق» هستند.
ملاحظه فرمودید. به همین سادگی ؛ به قول شاعر « آب در پیش ما و ما چنین تشنه...»  وقتی با انجام 300 تحقیق تمام رمز و رموز طلاق روی دایره است ، چرا لقمه را از پشت سر حیف و میل کنیم. هزینه تهیه هر تحقیق از دفاتر فنی – مهندسی! را با نرخ رسمی دلار ، به علاوه هزینه تایپ و جلد گالینگور می شود به عبارت 500 هزار تومان که سر جمع 300 تحقیق چیزی کمتر از دستمزد یک فوتبالیست لیگ دو است که قابل قیاس با هزینه های میلیاردی گذشتگان و درگذشتگان نیست.
حالا این کارشناسانی که بیکاری ، فقر ، نا امنی اقتصادی ، سوء زن و بدبینی ، رفیق ناباب ، برند ذغال ، فندک منبت کاری شده ، چشم و هم چشمی ، عدم تفاهم ، دخالت های نابجای والدین و اطرافیان در زندگی زوج های جوان ، داشتن دست بزن ، دو تا شدن پیژامه ،عدم توافق در انتخاب محل زندگی و ... را از عوامل اصلی بروز طلاق عنوان می کردند بیایند و جواب نادر و سیمین را بدهند! در ضمن از قدیم گفته اند : « آدم باید جایی جیک‌جیک بکند که بلبل نباشد.» شما که هنوز ... اصلاً ولش کن. بر گذشته حسرت آوردن خطاست. خواهشاً تکرار نشود.

کمیته مُزد !
بعد از شروع جنبش یک در صدی های آمریکا در اطراف وال استریت ، ژن جنبش پذیری خارجی ها به جای جهش ، حسابی جفتک چار کش می اندازد و جنبش های مختلف سرتاسر دنیا را فرا گرفته است و به فرموده فردوسی « جهان شد پر از جنبش و گفت و گوی »
این جنبش ها دارای اشکال ، اهداف و مضامین متفاوتی هستند. مثلاً « جنبش تسخیر دستشویی مردانه» در چین که توسط دختران 20 ساله چینی راه اندازی شد و خواستار تفکیک سرویس های بهداشتی مردان از زنان در چین هستند ؛ زیرا معتقدند زنان و دختران در حال نمی توانند به راحتی از سرویس های بهداشتی موجود که مختلط هستند استفاده کنند! یا « جنبش سبیل در آمریکا» ! که گردانندگان این جنبش بر این باورند که مردان سبیل دار در آمریکا همواره زیر فشار روحی -  روانی بوده اند؛ چرا که از سال 1913 ، پس از اتمام ریاست جمهوری «ولیام تافت» هیچ رییس جمهور سبیل داری در آمریکا به قدرت نرسیده است. این شهروندان در بیانیه خود از «باراک اوباما» رییس جمهور آمریکا نیز خواستند که سبیل بگذارد! تا این کار فشار علیه شهروندان سبیل دار را کم کند.( سایت تابناک)
اما در کشور ما جنبش چندان به مذاق جناح های سیاسی خوش نمی آید مخصوصاً اگر موزون باشد ، البته مولوی هم این داستان را پیش بینی کرده بود : چپ و راست جنبش نداند همی!
در عوض ما در کشورمان تا دلتان بخواهد کمیته داریم. از کمیته انضباطی و استیناف گرفته تا کمیته شیر و سر شیر!  این کمیته ها در عمدتاً در سه ژانر « بررسی» ، « تعیین» و « نظارت » مشغول فعالیت هستند که مطالعات اولیه و دقت نظر ، دو مولفه مهم و اصلی در ساختار این کمیته ها می باشند.  مثلاً « کمیته مُزد » که همین دیروز خط فقر شدید را 575 هزار و 400 تومان اعلام کرد! ( مردم سالاری – 15 اسفند) خدا وکیلی شما تا بحال از وجود این کمیته خبر داشتید؟ اصلاً زیر نظر کدام وزراتخانه یا سازمان فعالیت می کند و برای چه کسانی مزد یا دستمزد تعیین می کند؟ تازه این مشتی از خروار است ، چرا که علاوه بر این کمیته های موجود ، کمیته های پیگیری فعالیت های کمیته های صدر الارشاره نیز وجود دارد که مثل عقاب ، فعالیت های آنها را رصد می کنند و ماحصل این پیگیری و نظارت ، ارائه اعداد و ارقام دقیق در باب موضوعات مختلف است که موی لای درزش نمی رود!
اعلام عدد دقیق رشد اقتصادی سال 87!
بانک مرکزی رقم دقیق رشد اقتصادی سال 87 را اعلام کرد. پیشتر بانک مرکزی از اعلام عدد دقیق رشد اقتصادی خودداری کرده و فقط به کلمه « اندک » بسنده کرده بود. ولی در گزارش تحولات اقتصادی ایران در بخش واقعی! عدد دقیق رشد تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه برای سال 87 معادل 8/0 درصد و رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت 2/1 درصد اعلام شد.( اطلاعات- 16 اسفند90)
بابا دست مریزاد. انصافاً ما را خجالت زده کردید. خجالت دادن هم حدی دارد. ما که خدا وکیلی راضی به این همه زحمت و دقت نظر نبودیم و به اعلام رشد اقتصادی با واژه « اندک » راضی بودیم ولی دوستان زحمت کشیده و با اعلام عدد دقیق رشد اقتصادی ، خیال ملت را راحت کردند. حقیقتاً دم عیدی ملت را خوشحال کردید. اعلام این خبر که قدر مسلم حاصل تلاش و کوشش طاقت فرسای عزیزان بانک مرکزی می باشد آن هم در این روز های پایانی سال که گرفتاری و مشغله دوستان دو صد چندان است ، نشان دهنده پشتکار دوستان و توجه به رسالت اطلاع رسانی شفاف دقیق است که جای بسی مسرت و خوشنودی است.
شاید دوستانی که کار بانکی انجام نمی دهند از میزان و حجم کار بانکها در پایان سال مطلع نباشند ولی ذکر این نکته ضروری است که کار بانک در روز های پایانی سال به اوج سختی خود می رسد. تازه در خبر ها آمده بود که اختیارات جدیدی نیز به آقای بهمنی تفویض شده و از این به بعد نظارت روی سایر بانکها و موسسات مالی ، تعیین میزان سود و نرخ باز پرداخت سود ، صدور مجوز جهت تاسیس بانک خصوصی ، و ... مستقیماً توسط بانک مرکزی انجام می شود! به قول عمو سیف ا...( سرایدار مدرسه مان ) مگه تا بحال اداره حمل و نقل و پایانه های کشور این کار را انجام می داده که حالا به بانک مرکزی محول شده است. بگذریم. به هر حال یکبار دیگر ضمن تشکر از اعضای کمیسیون در تعیین عدد دقیق رشد اقتصادی و سایر دوستان ، آرزوی توفیق برای کلیه بچه های سختکوش بانک مرکزی داریم.
فقط یک نکته مبهم ( البته برای من سراپا تقصیر ) هنوز لاینحل باقی مانده که آن هم عبارت « در بخش واقعی » می باشد که در اصل خبر دیده می شود. مگر خدای ناکرده بقیه قسمت های گزارش مشقی یا پلاستیکی هستند و فقط این بخش واقعی است. اگر این ابهام هم برطرف شود ، ما این آخر سالی با خیال راحت به تعطیلات فکر می کنیم. عزت زیاد...


خدا رو شکر ، کاندیدای ما رای آورد!
در سال های اخیر سیستم انجام برخی امور دچار تحولات اساسی شده و مثل سابق نیست و افراط و تفریط در حال کورس گذاشتن با هم هستند. مثلاً در گذشته  اگر کارگردان یک سریال سعی داشت سریالش اندکی حزن انگیز و غمبار باشد از هنر پیشه می خواست ، سرجمع به اندازه یک قاشق غذا خوری سر پر گریه کند نه مثل خانم ستایش که در دو سریال اخیر فکر کنم به اندازه سد کبود وال در استان گلستان گریه کرد!
انتخابات ما هم در سال های اخیر از این ماجرا عقب نمانده و خودش را به روز نگه داشته است. از وعده های خارق العاده تعدادی از کاندیدا ها گرفته تا ترفند های برخی اطرافیان به منظور رسیدن به اهداف و منافع شخصی.
راستش را بخواهید چند سال قبل که ما در اداره مان  یک دربان به نام مش صادق داشتیم که خیلی ناقلا بود. مش صادق صبح روز بعد از اعلام نتایج انتخابات شورا ها ، مجلس و یا ریاست جمهوری ، وارد اداره که می شد با صدای بلند می گفت: « خدا رو شکر ، کاندیدای ما هم که رای آورد!» حتی گاهی اوقات شاید اسم کاندیدا یا کاندیدا های پیروز را هم نمی دانست ولی باز هم خود را به جناح ایشان منتسب می دانست و از پیروزی بزرگ سخن می گفت. بعد از هر داربی هم ، فارغ از نتیجه که کدام تیم برنده شده ، یک آفتابه آبی یا قرمز ، عقب موتور یاماهای قراضه اش می بست و دنبال کاروان شادی طرفداران تیم پیروز ، گاز می داد و شادی می کرد. البته هنر مندی های مش صادق به اینجا ختم نمی شد چرا که اوج هنر ایشان در مراسمات ختم و عزا به منصه ظهور می رسید. هر وقت که یکی از اقوام یا آشنایان ایشان فوت می کرد ، شیر خام خورده ساعت 11 از درب پشتی وارد مسجد می شد. سپس آستین ها را بالا می زد ، دست وصورتش را می شست ، موها و لباس هایش را نا مرتب می کرد و مستقیم نزد صاحب عزا می رفت و با چهره ای خسته به صاحب عزا می گفت: « آقا برنامه ناهار ردیفه ، همه چیز رو آماده کردیم!» صاحب عزا هم در آن وضعیت غمبار ، فرصت استعلام این موضوع را نداشت ، فکر می کرد که مش صادق از صبح در آشپزخانه مشغول کمک رسانی بوده و حسابی شرمنده می شد و کلی از ایشان تشکر می کرد!
در مورد انتخابات اخیر هم باید به عرض برسانیم که هر چند کاندیداهای پیروز در انتخابات این دوره ، به اندازه کافی روی اطرافیان خود شناخت دارند و ان شاء ا... خودشان را کاندیدای همه مردم شهرشان می دانند ، ولی این نکته را نیز فراموش نکنند که «مش صادق های زیادی» دور و بر آنها کمین کرده اند که اگر حواسشان جمع نباشد ، از آب گل آلود کره هلندی می گیرند!




مشکل ترافیک در پابان سال!
راستش را بخواهید ما زیاد دل خوشی از تهران نداریم . چرا که هر وقت هم که به تهران می آئیم چشممان می سوزد و سرفه می کنیم. ظاهراً این چند سالی هم که ما تهران سفر نکردیم ، جمعیت خودروئی تهران چند برابر استاندارد بین المللی شده که باعث اختلال در ترافیک شهر شده است. هر چند معضلات تهران به مثابه کلاف سر در گم شده و به این راحتی قابل حل نیستند ولیکن رضایت مردم برای ما از هر چیزی مهم تر است و مجبوریم در خصوص روان سازی ترافیک آن هم در روز ها و شب های پایانی سال تلاش کنیم.
در ابتدا باید به عرض برسانم ماندن در ترافیک فی نفسه بد نیست. انسان را سحر خیز می کند ؛ انسان هم که سحر خیز شد کامروا می شود.  فرصت مطالعاتی پشت رل ایجاد می کند ،  از بروز سکته جلو گیری می کند (چون اخیرا دانشمندان کشف کرده اند افراد منضبط و عجول که سعی می کنند تمام کار ها را به سرعت و منظم انجام دهند زود تر سکته می کنند!) ،  اقتصاد چراغ قرمزی با فروش گل ، باتری ، جوراب ، اسکاچ ، فال حافظ و ... شکوفا می شود و قس علی هذا القیاس...
با این وجود مردم دل خوشی از ترافیک ندارند و خواستار روان تر شدن عبور و مرور هستند. یکی از اصول روانسازی ترافیک استفاده کمتر از وسیله نقلیه شخصی و استفاده از وسایط نقلیه عمومی است که این کار مستلزم تمهیداتی است: 
الف) افزایش ظرفیت: اگر خاطر مبارکتان باشد چندی قبل یکی از مسئولین شرکت واحد فرموده بودند اگر به جای 30 نفر ، 50 نفر سوار اتوبوس شوند ، مشکل اتوبوس های تهران حل خواهد شد! عنایت داشته باشید همواره برای حل مشکلات نیاز نیست روی مشکل تمرکز کنید ، گاهی اوقات روی راه حل تمرکز کنید!
ب) استفاده از مترو: ظاهراً به دلیل تجملاتی بودن و راحت بودن بیش از حد صندلی های مترو و از طرفی خلوت بودن تونل های زیر زمینی مترو ، مردم تمایلی به استفاده از مترو ندارند و با همان دود افزای های قدیمی بیشتر حال می کنند ! علی ایحال ضرورت ایجاب می کند تا با تغییر ذائقه ترافیکی مردم ، آنها را مجاب به استفاده از مترو کنیم و با ساخت تیزر های تبلیغاتی و نصب بنر در سطح شهر ، مزایای استفاده از مترو اطلاع رسانی شود.
ج) طرح زوج و فرد افراد : همان طور که طرح زوج و فرد در مورد خودرو های شخصی جواب داد و هیچ مقاومتی از سوی صاحبان خودرو دیده نشد ، پیشنهاد می شود مردم هم از روی کد ملی به دو دسته زوج و فرد تقسیم و فقط در روزهای مقرر از منزل خارج شوند.


تاسیس شرکت هواپیمائی با چهار طیاره!
ما بالاخره متوجه نشدیم چرا برخی از منتقدین اقتصادی دائم در باب موضوع کلیشه ای و نخ نمای بیکاری سخن سرایی می کنند و هیچ وقت هم خسته نمی شوند. برادر من اگر وقت برای شما بی اهمیت است ، ملت برای وقت شان ارزش قائل هستند. ما قبلاً هم در مورد کار و ارتباط آن با میزان حال و حوصله مطالبی به عرض رسانده بودیم و در تائید عرایض خودمان و با پا فشاری بر مواضع قبلی اعلام می کنیم کار هست ، حال و حوصله نیست. برخی افراد فکر می کنند تاسیس یک شرکت هواپیمایی دنگ و فنگ دارد و کار هر کس نیست در صورتی که تاسیس یک شرکت هواپیمایی از تاسیس یک آژانس تلفنی آسان تر است.دلیل این مدعا نیز اظهارات وزیر محترم راه و شهر سازی می باشد: « راه اندازی شرکت های هواپیمایی انحصاری نیست و هر کس تمایل داشته باشد می تواند در خواست خود را ارائه کند. به کسانی که بتوانند حداقل چهار فروند هواپیمای مورد تائید فراهم کنند ، مجوز AOC ارائه می شود.» ( روزنامه جوان - شماره 3620)
حالا خودتان یک حساب سر انگشتی بفرمائید که با تاسیس یک شرکت هواپیمایی چند نفر مشغول به کار خواهند شد. از خلبان و مهندس پرواز و مهماندار گرفته تا کارمندان امور دفتری و خدماتی و ... تمام این داستان فقط با داشتن چهار فروند هواپیما به واقعیت خواهد پیوست. هر چند برخی شرکت های هواپیمایی با یک هواپیما هم راه اندازی شده اند مثل شرکت هواپیمایی مال « ملکی ایر لاین» با مدیریت فتحعلی اویسی! در ضمن ممکن است در روز های اول کار نتوانید با شرکت های بزرگ رقابت کنید و به قول مولوی « این عرصه کجا شاید پرواز همایی را » ولی راه هر قدر هم طولانی باشد ، باید قدم اول را برداشت.
در ضمن نگران تهیه و نوع هواپیما هم نباشید ؛ چرا که اولاً به شما وام های کم بهره با اقساط بلند مدت دو سه ساله داده خواهد شد ، در ثانی با بالا رفتن کلاس مردم و افزایش روز افزون علاقه مردم به هوا فضا ، زیاد هم نگران مدل و تاریخ تولید و انقضای هواپیمایی که به هوا می فرستید نباشید چرا در دوره نظامی « عنان خود به مرکب باز دادند /  سرانجام اسب را پرواز دادند » این که  توپولف است و روزگاری برای خودش برو و بیایی داشت. مهم اشتغال زائی و کار آفرینی است و توصیه می شود زیاد به حواشی فکر نکنید!

نظرات 1 + ارسال نظر
سوسن شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:21 ق.ظ http://kammran.blogsky.com

سلام
نمیدانم شناختیم یانه
چند سال از زندگیم را توی چند فصل نوشتم
گفتم سوژه بدم دستتون
بخونشون و نظرت را بهم بگو
سال نویی داشته باشی
همینکه ستال نومون را مثل سال های قبل کهنه نکنیم خودش مبارکه

سلام با همان رمز جواب را در وبلاگ خودم گذاشتم.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد