طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

گفتم گوشمالی ، تو که کُشتیش!

بعد از اجرای قوانین جدید راهنمایی و رانندگی که از دهم اردیبهشت سال جاری آغاز شد ما یاد مبصر دوران راهنمایی افتادیم. این شیر پاک خورده قبل از آمدن معلم اسامی دانش آموزانی را که به زعم خودش نظم کلاس را به هم می ریختند ، در ستون بد ها و اسامی دانش آموزان مودب را در ستون خوب ها می نوشت. بعد هم تا می توانست جلوی اسم بی نظم ها ضربدر می زد. اما کافی بود شما چند لحظه ای دست به سینه و ساکت بنشیند ؛ اول ضربدر ها را پاک می کرد بعد هم اسم شما را از ستون بد ها پاک می کرد و در ستون خوب ها می نوشت! در آنونس های تبلیغاتی مربوط به معرفی جرایم رانندگی جدید ، گوینده ، زمانی که تخلفات حادثه ساز را با آب و تاب و هیجان بیان می کند ، مو بر تن انسان سیخ می شود و هر لحظه منتظر شنیدن جریمه ای سنگین و مخوف ( مثل تهدیدات قاضی شریفی در کمیته انضباطی فوتبال! ) هستیم ، اما چند لحظه بعد گوینده میزان جریمه را اعلام می کند : 72 ساعت توقف خودرو در پارکینگ ، 5 نمره منفی و  30 هزار تومان جریمه! و البته نمرات منفی هم بعد از 6 ماه رانندگی دست به سینه پاک می شوند!
من فکر نکنم قیمت یک فرهنگ 6 جلدی خدا بیامرز عمید بیش از 100 هزار تومان باشد لذا خرید این فرهنگ لغت به دوستان کمیته انضباطی ، راهنمایی و رانندگی و ... توصیه می شود. چون این بنده خدا عمرش را در راه روشن ساختن معانی کلمات و عبارات فارسی گذاشت. اما ظاهراً در سال های اخیر معنی برخی کلمات نظیر شدید ، سنگین ، برخورد قاطع و حتی جریمه تغییر کرده که این گونه جرایم پفکی را سنگین و این برخورد های مدرسه ای را ، برخورد شدید می نامند. به عنوان مثال در کشور کوچک کویت جریمه توقف در مقابل تابلوی « توقف مطلقاً ممنوع» توقیف خودرو و بازداشت راننده به مدت 10 شب می باشد. یا در برخی کشور های اروپایی مبلغ برخی از جرایم رانندگی به اندازه یک سوم قیمت خودرو می باشد. اما در کشور ما میزان شدید ترین جریمه رانندگی از خفیف ترین جریمه در برخی کشورهای اروپایی نیز کمتر است.
گویند زوجه ای با شوی تیتیش مامانی خویش در حال گذر از معبری بودند که جوانکی خام ، سخنی نا مربوط بر زبان راند. زوجه برنجید و از شوی خویش خواست جوانک را گوشمال دهد. مرد سمت جوانک رفت و سه بار بر پشتش زد وگفت : « بَد ، بَد ، بَد...» زوجه ندا در داد: « بس است ؛ گفتم گوشمالی تو که کُشتیش! »

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد