طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com
طنز نوشته های اجتماعی

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

وعده های ملی و بین المللی!

از صبح روز پنجشنبه که تبلیغات نامزد های محترم شورا ها شروع شد، سونامی تبلیغات رسمی از در و دیوار شهر ها و روستا ها درنوردیدن گرفت و به قول یکی از همولایتی های ما فدراسیون(!) شهرها از این رو به آن رو شد و اگر مولوی خدا بیامرز معتقد بود « یکایک بدستان رسید آگهی» الان دوره و زمانه عوض شده و آگهی ها به صورت فله ای و پکیج به دست مردم می رسند! هر چند تجمیع انتخابات در کاهش هزینه های دولت در برگزاری انتخابات بی تاثیر نیست ولی جو انتخاباتی ریاست جمهوری و مناظرات تلویزیونی باعث شده تا عده ای از نامزد های شورا ها جو گیر شده و در تبلیغاتشان وعده پروژه های های ملی و بین المللی بدهند! از ساخت سینما، تله کابین، هتل و متل چند ستاره و فروشگاه های زنجیره ای گرفته تا وعده استخدام، تغییر قوانین، برگزاری جشنواره ها و همایش های ملی و بین المللی و قس علی هذا القیاس... البته در اینکه این «خوبان» از سر دلسوزی و حس انسان دوستی و احساس تکلیف چنین وعده هایی می دهند شکی نیست و ملت هم نیک می دانند که هزار وعده «خوبان» یکی وفا نکند، ولی ما بر حسب وظیفه چند پیشنهاد در این راستا ارائه می کنیم:
الف) برگزاری جلسات توجیهی: قبل و بعد از ثبت نام و در طول فرآیند تبلیغات و انتخابات، جلساتی در فرمانداری ها برگزار شود و به دوستان متذکر شوند که این انتخابات مربوط به انتخاب اعضای شورای شهر و روستا است و با انتخابات ریاست جمهوری و مجلس تفاوت دارد و نامزدها سطح وعده های خود را کمی پائین تر بیاورند!
ب) ارسال شرح وظایف شورا ها: دستور العمل و شرح وظایف اعضای شورا از طریق بلوتوث برای نامزد های محترم ارسال شود تا نامزد ها آگهی های تبلیغاتی خود را بر اساس وظایف اعضای شورا تنظیم کنند.
پ) هزینه های بی حساب و کتاب: هر چند قبل از رای دادن به هر نامزد «ازو آگهی جست باید نخست» ولی مردم فقط به آگهی های تبلیغاتی نگاه نکنند و منابع هزینه های نامزد ها را نیز در نظر داشته باشند!
در ضمن یادآور شویم که مردم از اعضای شورا ها انتظار معجزه و شق القمر و ساخت اتوپیا یا همان آرمان شهر، در دو ماه را ندارند و همین که به وظایف قانونی خودشان عمل کنند و آخرت خود را فدای دنیای امروزشان نکنند، برای مردم کفایت است! موفق باشید...

نقش چای در قیمت گذاری خودرو!؟

راستش را بخواهید ما همواره در عرایض مان اعلام کرده ایم که به هیچ عنوان به ضرر کسی راضی نیستیم و اگر بانک ها از این وام های میلیاردی معوقه دار! به ما بدهند حاضریم آن را دو دستی تقدیم شرکت های خودرو سازی کنیم تا به زخم هایشان بزنند. بنابراین به مردم توصیه می کنیم خودرو گرانتر از بازار خریداری کنند و اینقدر ان قلت نیاورند. به هر حال صنعت خودرو سازی یک صنعت پیچیده است و قیمت گذاری خودرو یکی از دشوار ترین فرآیند های اقتصادی! اصلاً  شما می دانید برای تولید هر خودرو چقدر چای و آب مصرف می شود؟ چقدر برنج و گوشت مصرف می شود؟ بالاخره کارگرانی که سه شیفت در این کارخانجات کار می کنند، باد هوا که نمی خوردند! در ثانی شما اگر یک نگاه اساسی به خودرو بیندازید متوجه خواهید شد که برای تولید یک خودرو چه موادی نیاز است. از کاغذ و پلاستیک و چرم گرفته تا فولاد و آهن و آلومینیم و مس و سرب و مواد پتروشیمی و هزار تا کوفت زهر مار دیگر... که قیمت هر کدام از آنها ساعتی در حال بالا رفتن است؛ آن وقت انتظار دارید خودرو را مفت بدهند شما دور دور کنید! انصاف هم خوب چیزی است. در همین راستا رئیس انجمن ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان ایران فرموده اند: «شورای رقابت ابتدا باید فرآیند قیمت گذاری فولاد، مس و آلومینیوم به عنوان مواد اولیه انحصاری تولید خودرو را اصلاح کرده و بعد وارد حوزه قیمت گذاری خودرو می شد. شورای رقابت به جای تلاش برای کاهش قیمت خودرو باید قیمت گذاری مواد اولیه انحصاری را آغاز می کرد. این در حالی است که بر مبنای اصول اولیه علم اقتصاد(!) چنین چیزی امکان نداشته و هیچ تولیدکننده ای نمی تواند مواد اولیه مورد نیاز را گران تر خریداری کرده و محصول نهایی را ارزان تر بفروشد!» ( جام جم 9 خرداد) ما که متوجه نشدیم ایشان از کدام علم اقتصاد صحبت می کنند چون بر اساس همین علم اقتصاد این چند سال هر چهار چرخی به اسم خودرو به ملت فروخته شد و برای هر آپشن مبلغ جدا گانه ای دریافت شد ولی با این وجود ما پیشنهاد می کنیم حالا که شورای رقابت قرار است فرآیند قیمت گذاری فلزات را اصلاح کند، سر راه قیمت گذاری گوشت و برنج و سایر کالا های اساسی و مایحتاج کارگران را نیز اصلاح کنند، تا دو روز دیگر ملت مجبور نشوند به خاطر گرانی صبحانه و ناهار کارگران، پول بیشتری برای خرید خودرو بدهند! عزت دوستان مستدام...

عذر خواهی نقدی!

حقیقتاً ما شخصاً مانده ایم که از برخی خدمات دولت – علی الخصوص در این روز های پایانی – چگونه قدر دانی کنیم. در تاریخ آمده است فردی وکالت شخصی را به عهده گرفت و از قضا سربلند بیرون آمد. موکل به وکیلش گفت که نمی داند با چه زبانی از وی تشکر کند. وکیل هم در پاسخ گفت: «راستش را بخواهید از زمانی که فنیقی ها پول را اختراع کردند، تشکر کردن چندان دشوار نیست!» اما حالا صحبت سر این است که این خدمات دولت خودشان نقدی هستند و مانده ایم چطور تشکر کنیم! اما اصل داستان... مدیر کل ارتباطات و فناوری اطلاعات بانک مرکزی از ارایه طرح عذر خواهی نقدی به ازای هر تراکنش ناموفق خبر داد. بر اساس این طرح افرادی که سرویس گیری آنها از طریق دستگاه های خودپرداز به مشکل برخورد می کند و از حساب آنها پول برداشت می شود؛ اما خدمتی دریافت نمی کنند، هزینه ای بابت تراکنش ناموفق به آنها پرداخت می شود. در ضمن نرخ جبران به میزانی بالا است که هیچ شائبه ای ایجاد نشود که بانک از پول فرد در همان مدت زمان یک یا دو روزی که پول در حساب های بانک است، استفاده می کند.( روزنامه حمایت- 5 خرداد 92)
ملاحظه فرمودید. بعد از طرح استرداد وجه کسر شده بابت تماس با 118 توسط شرکت مخابرات و پرداخت خسارت تاخیر شرکت های هواپیمایی و سایر شرکت ها و سازمان ها، حالا نوبت به بانک مرکزی رسیده تا حُسن نیت خود را در مشتری مداری و تکریم ارباب رجوع به اثبات برساند.
فقط یک نکته کوچک به عرض دوستان برسانیم که در حدود 6 ماه قبل حقیر با کارت بانکی، کیف پول کارت سوخت خودروی شخصی ام را شارژ نمودم که مبلغ مورد نظر از کارت کسر شد ولی کیف پول شارژ نشد. الان با گذشت 6 ماه و پرکردن فرم پیگیری تراکنش های ناموفق به صورت حضوری در شعبه و تحویل سند مبلغ کسر شده به بانک و پیگیری تلفنی و حضوری هنوز موفق به دریافت اصل وجه کسر شده از حساب نشده ام. جسارتاً خواستم به عرض برسانم اگر امکان دارد همان اصل مبلغ را به ما برگردانید، دعاگوی وجود پر برکت شما و سایر دوستان بانک مرکزی خواهیم بود و نیازی به عذر خواهی نقدی نیست! بالاخره سیستم است. پیش می آید. دیر و زود دارد، بالا و پائین می شود. خط شلوغ است و هزار تا گرفتاری و دنگ و فنگ نرم افزاری و سخت افزاری دیگر... ما هم که به این چیز ها عادت کرده ایم. خودتان را به درد سر نیندازید... دست شما هم درد نکند!

ستاد های تبلیغات اصلی و بدلی!

بعد از آغاز تبلیغات رسمی انتخابات های ریاست جمهوری و شورا ها، ما هر قدر تلاش می کنیم از سایر مسائل مملکت هم چیزی بنویسیم، امکانش حاصل نمی شود چرا که این دو رخداد آنقدر اهمیت دارند که حتی عده ای برای تاسیس ستاد تبلغاتی نامزد ها با هم درگیر شوند! هفته گذشته برای انجام کاری به یک بنگاه معاملات ملکی در ولایت خودمان شرفیاب شدیم و در محضر با کمالات جناب بنگاهی مشغول تلمذ درباره علوم ارضی و سماوی بودیم که بنده خدایی وارد بنگاه شد و به صاحب بنگاه گفت که فلان مغازه را بابت ستاد آقای .... از کاندیداهای ریاست جمهوری به فلانی اجاره ندهید. ما مسئول رسمی ستاد ایشان در شهرستان هستیم و ستاد آنها قلابی است! راستش را بخواهید ما در این چند سال همه چیز تقلبی دیده بودیم الا ستاد انتخاباتی تقلبی! بنابراین همین جا به همشهریان گرامی توصیه می کنیم در کسب اطلاعات و جمع بندی های انتخاباتی حتماً به ستاد های رسمی و مجاز (فاقد رنگدانه و مواد نگهدارنده) مراجعه کنند چرا که مسئولیت عواقب ناشی از این بی احتیاطی به عهده خودشان است. از ما گفتن بود. علی ای حال با عنایت به اینکه اجاره یک مغازه جمع و جور بابت تبلیغات انتخاباتی دو هفته ای در شهرستان ها بیش از 10 میلیون تومان تعیین شده، پیشنهاد می شود دوستان نامزد از شیوه های مدرن در تبلیغات بهره جویند:
الف) هر چند برخی دوستان ستاد های قلبی تشکیل داده اند ولی هنوز جا برای کار ادامه دارد و تشکیل ستاد های ذهنی یا روحی- روانی پیشنهاد می شود. البته مراقبت از دل در همه اوقات واجب است ولی با عنایت به وجود ستاد های مستقر در قلوب برخی همشهریان، دوستان این ایام کمی بیشتر مراقبت کنند و هر چیزی را به دلشان راه ندهند؛ امان از اون ماست کل عباس، چِشَمْ دید و دلم خواست! ب) با توجه به آمد و شد نامزدهای انتخاباتی از تهران به شهرستان ها و بالعکس و شلوغی قابل پیش بینی، پیشنهاد می شود به جای سفر با وسایط حمل و نقل جاده ای یا ریلی از بالن استفاده شود. الان خط هوایی تهران – کرج راه اندازی شده با بالن های 40 تا 65 نفره که نرخ بلیط آن بین 80 تا 120 هزار تومان است. با این شیوه هم آلودگی هوا کمتر می شود، هم صرفه جویی حاصل می شود، هم کلاس دارد و هم از آن بالا می توان برگه های انتخاباتی را به راحتی توزیع کرد! موفق باشید...

حل مشکلات در سه سوت!

از زمانی که تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری شروع شد، ما تازه متوجه شدیم که این چند وقتی بیخود و بی جهت حرص خوردیم و مشکلات مملکت چندان هم که فکر می کردیم، جدی و بغرنج نیستند و به زودی مرتفع خواهند شد. فقط کافی است که به نامزد مورد نظرتان رای دهید تا مشکلات را در سه سوت حل کند و به فرموده خیام «کردم همه مشکلات کلّی را حل!» البته اینکه به کدام نامزد هم رای می دهید چندان مهم نیست چون همگی متفق القول بر این باورند که قادرند مشکلات مملکت را در کمترین زمان ممکن حل کنند و اگر این توانایی را در خود نمی دیدند، اصلاً وارد کارزار انتخابات نمی شدند و به قولی «در حل مشکلات چو خورشید روشنم . . . در قطع معضلات چو شمشیر قاطعم!» اما نکته اساسی و کلیدی در اجرای «طرح حل مشکلات در سه سوت»، این است که هیچ کدام از دوستان نیازی به اعلام برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نمی بینند و همه خود را سلطان بلا منازع مبارزه با مافیا و سایر غول های زمین خوار و ویژه خوار و به طور کلی حلال مشکلات در اسرع وقت می دانند!
بنابراین این طور که از شواهد و قرائن بر می آید بعد از تعیین رئیس جدید دولت، دیگر بابت مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... دغدغه ای نداریم و خیالمان راحت است و بعد از انتخابات به سلامتی، اداراتی نظیر  سازمان نظارت بر قیمت ها، شورای رقابت، ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، سازمان حمایت از مصرف کننده و امثالهم، یا باید تغییر کاربری بدهند یا باید دو سر حیاط اداره آجر بگذارند و یک شوت یک ضرب یا گل کوچک بازی کنند!
با این تفاسیر ابتکار عمل نیز در دست ماست و مردم به خاطر داشته باشند که رئیس جمهوری را انتخاب کنند که دارای سرعت عمل بیشتری باشد و رکورد بزند! البته در این رکورد شکنی مردم هم می توانند با حمایت روانی و ایجاد انگیزه با استفاده از شعار های مهیج نظیر «سریعتر سریعتر ، هر چه سریعتر بهتر»به اجرای این طرح کمک کنند.
فقط ذکر این نکته ضروری است که تا روز انتخابات تقریباً دو هفته ای باقی است و دوستان سعی کنند قبل از شرکت در  سایر برنامه های تبلیغاتی صدا و سیما، سری هم به خیابان ها بزنند یا دست کم یک بار دیگر آمار های مرکز آمار ایران را با دقت نگاه کنند! جای دوری نمی رود؛ اگر هم برود زود بر می گردد!

عکس فتوژنیک و آرایش سیاسی!

ما بالاخره متوجه نشدیم چرا تا اسم آرایش می آید یک عده بلافاصله یاد آینه و قیچی و روم به دیوار آب و خال و خط و سایر مواد مرتبطه می افتند! آقا جان آرایش کردن فقط بزک کردن و سرخاب سفید آب زدن نیست. البته اینکه تصور کنیم آرایش کردن بالکل چیز بدی است، اصلاً صحیح نیست. در گذشته هم آرایش و پیرایش در سطوح مختلفی انجام می شد ولی ملت فقط به آرایش ظاهر بسنده نمی کردند و با پند و گفتار هم، باطن خود را آرایش می کردند و به قول شاعر: «زپند توآرایش جان کنم» اما از موقعی که مواد آرایشی و آلایشی فله ای از کشور چین به سراسر دنیا سرازیر شدند ملت فقط به آرایش ظاهری توجه می کنند و دور بقیه آرایش ها را قلم گرفته اند و ما اگر همین طور پیش برویم در رنکینگ جهانی به زودی جایگاه عربستان را در صدر جدول مصرف مواد آرایشی خواهیم گرفت! الان هم که فصل انتخابات است برخی نامزد ها در «آرایش سیاسی» دنبال زرق و برق هستند. تا جایی که استاد محمد جواد لاریجانی برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما نسبت به این مسئله هشدار داد و گفت: نامزدها دنبال عکس فوتوژنیک نباشند مانکن که نمی‌خواهیم انتخاب کنیم!
البته آرایش سیاسی درجات و مقامات فراوانی دارد که گاهی اوقات به تغییر چهره افراد منجر می شود ولی بحمدالله مردم ما خودشان یک پا تحلیلگر و کارشناس هستند و به قول عمو سیفی دوغ را چشم بسته از دوشاب تشخیص می دهند...
علی ای حال از آنجا که بحث انتخابات یک بحث جدی است و با سرنوشت مردم عجین است، ذکر چند نکته در این خصوص ضروری است: الف) در این شرایط حساس مردم از روی ظاهر کسی را انتخاب نمی کنند و به کسی رای می دهند که برنامه محور و دور اندیش باشد. ب) نامزد های انتخابات عنایت داشته باشند که مردم به پوستر و آگهی رای نمی دهند بلکه به آگاهی رای می دهند. پ) در ضمن از قدیم گفته اند «به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را» بنابراین صرف هزینه های گزاف و تهیه پوستر و بنر و آگهی های پر زرق و برق در تبلیغات جواب نمی دهد و ممکن است نامزدی که به حرف ما گوش نکند تنها بماند و مجبور شود بعداً این شعر را با خود زمزمه کند: من از شهر تو چون نالان می گذرم . . . تنها پوستر من باشد همسفرم!

پیاز داغ و آمار های نمایشگاه کتاب!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رابطه قبض برق با ریاضیات!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

وعده های شاخدار!

این همزمانی انتخابات شورا ها و ریاست جمهوری هم برای ما درد سر شده است و کار ما را در انتخاب افراد اصلح دو چندان کرده است. چرا که علاوه بر مطالعه و تحقیق در خصوص انتخاب اعضای شورای شهر ولایت خودمان،  باید تحقیق و تفحص در خصوص نامزد ریاست جهموری را نیز در دستور کار خودمان قرار دهیم که با توجه به تعدّد کاندیداها در هر دو قسمت، علی رغم تلاش شبانه روزی هنوز به جمع بندی نهایی نرسیده ایم و می ترسیم دچار کمبود وقت شویم! هر چند هنوز اسامی کاندیداها رسماً اعلام نشده و هیچ کاندیدایی حق تبلیغات رسمی ندارد ولی عجالتاً تبلیغات غیر رسمی از چند ماه قبل آغاز شده و با وجود اخطار های شدید اللحن مسئولان مبنی بر برخورد با متخلّفان این داستان کماکان ادامه دارد. از طرفی من و عمو سیفی هم از آن دسته خانواده ها نیستیم که با تبلیغات دهان پر کن و وعده های شاخدار عدّه ای، دست از تحقیق و تفحص برداریم و نامزد خود را فوراً انتخاب کنیم. الان تیم های دسته سوّمی هم برای انتخاب مربی از گزینه های مورد نظرشان برنامه می خواهند چه برسد به انتخابات به این مهمی! ولی با وجود این، هنوز هیچ کدام از نامزد ها برنامه مشخصی برای آینده ارائه نکرده اند و کماکان سیاست اقتصادی ما بر پایه نفت و مشتقات آن می چرخد. باز هم گلی به گوشه جمال تحریم ها که در برخی موارد باعث شد، به دیگر منابع عظیم کشور و صادرات غیر نفتی به چشم دیگری نگاه کنیم. علی ایحال ذکر این نکته ضروری است که شاید دغدغه برخی نامزد ها با دغدغه اکثریت مردم متفاوت باشد ولی مردم از دولت آینده چند خواسته اساسی دارند که امنیت و ثبات اقتصادی، مبارزه با فقر و بیکاری و اعتیاد، ایجاد اشتغال پایدار و امنیت اجتماعی در صدر آنها می باشد. رسیدن به این اهداف هم با وعده و وعید 100 روزه و من آنم که رستم بود پهلوان و قس علی هذالقیاس حاصل نمی شود و نیاز به کار کارشناسی و برنامه ریزی دراز مدت دارد. دوستان هم به جای تخریب یکدیگر، آلبوم ورق زدن و نبش قبر کردن، انگ زدن های بدون دلیل و سایر بد اخلاقی های انتخاباتی دشمن شاد کن سعی کنند با ارائه یک برنامه منسجم و قابل اجرا، رای حداکثری مردم را جذب کنند تا با پشتوانه مردمی بتوانند در بهبود اوضاع جامعه موفق باشند.

کاشکی قیمت آسفالت بدانندی خلق!

کاشکی قیمت آسفالت بدانندی خلق!
تا جایی که بنده ی حقیر کثیر التقصیر اطلاعات دارم، فعل «دیدن» با «نگاه کردن» تفاوت ماهوی دارد. اسنادش هم موجود است! فی واقع در فعل نگاه کردن اراده فردی دخیل است ولی در امر دیدن چنین ماهیتی وجود ندارد. البته همین نگاه کردن هم انواع و اقسام گوناگون در طرح ها و رنگ بندی های مختلف دارد که توضیح جزئیات در این مقال نمی گنجد. در گذشته نیز شاعران بزرگ این مملکت در مورد مقام «نگاه کردن» اشعار مختلفی را سروده اند. شاعر در جایی می فرماید: «تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است» یا  «با نگاهی هرس کن علف های هرز دلتنگی ام را » و قس علی هذالقیاس... در این روز های پایانی دوره سوم شورا ها، خدمت رسانی به مردم - علی الخصوص در شهرستان ها – شدت و قوت بیشتری گرفته و دوستان به صورت شبانه روزی در حال آسفالت معابر اصلی و فرعی هستند. اما متاسفانه با وجود چنین صبغه تاریخی و پشتوانه ادبیاتی که فعل نگاه کردن دارد متاسفانه عده ای از شهر وندان فقط به نیمه خالی لیوان نگاه می کنند و به جای نگاه اپیستمولوژیک(خود انتقادی) با دید آنتولوژیک(دگر انتقادی) به مسائل و اتفاقات درون شهری نگاه می کنند و اصل ماجرا را همانا خدمت به شهروندان است زیر سوال می برند و آن را نوعی تبلیغات زیر پوستی و زود تر از موعد می دانند. نکته بعدی اینکه از قدیم و ندیم گفته اند: «کار امروز را به فردا میفکن. بنداز برای پس فردا، هفته بعد، ماه بعد!» اصلاً شاید شهر داری بخواهد تمام کوچه ها و خیابان ها را در همین ماه آسفالت کند! چه اشکالی دارد. به قول ارسطو در سریال پایتخت « آیا اِسفالت کردن خیابان ها و سنگ فرش کردن پیاده رو ها کار بدی است؟ وَ الله نیست!» تا دیروز هر کس را که می دیدیم از چاله چوله های شهر شاکی بود، حالا که دوستان در حال آسفالت خیابان و کوچه ها هستند باز هم عده ای شکایت دارند! فقط این نکته را در پایان متذکر شویم که با این اوضاع تحریم ها و مشکلات اقتصادی که دولت مجبور است نفت را به صورت سوآپ و سلف و دور زدن تحریم ها و با هزار تا دنگ و فنگ دیگر بفروشد این طور نگاه کردن به مشتقات نفت و آسفالت خیابان ها و زیر سوال بردن خدمات مسئولین صحیح نیست و به قول شاعر کاشکی قیمت آسفالت بدانندی خلق! موفق باشید!

مالیات تا خِرتناق!

اخیراً دانشمندان اسپانیایی کاشف به عمل آورده اند که مصرف هله هوله به مثابه مصرف هروئین است! ( به نقل از جراید) اما اینکه بعد از مصرف هله هوله چرا بخش ارائه پیشنهادات مالیخولیایی در مغز برخی افراد مثل عمو سیفی فعال می شود، بر همگان پوشیده است. البته عیال ایشان تا جایی که بتواند جلوی مصرف این مواد افیونی را می گیرد ولی خودتان که مستحضر هستید که این بلا خانمان سوز است و ... بگذریم... چندی قبل این عمو سیفی ما، بعد از مصرف مقادیر معتابهی از هوله هوله شادمان و شنگول به یکی از بانک های ولایت ما رفت و به رئیس پیشنهاد داد به منظور نهادینه کردن فرهنگ استفاده صحیح از اسکناس و حفظ این ثروت ملی، بانکها بخشی از جوایز شان را به اهدای کیف های پول به دانش آموزان اختصاص دهند تا علاوه بر تبلیغ بانک، فرهنگ استفاده از کیف پول نیز جا بیفتد و به اسکناس ها کمتر آسیب برسد. بماند که رئیس بانک هم مثل مدیر مدرسه ایشان را به تمسخر گرفت ولی بعد از رفتن سیف الله تا مدتی به فکر فرو رفت! البته عمو سیفی یک دفتر چهل برگ پیشنهاد و راهکار در خصوص معضلات و ناهنجاری های اجتماعی نظیر گرانی، بیکاری، اعتیاد، آلودگی هوا، وندالیسم، فرهنگ آپارتمان نشینی و... در سطوح شهرستانی، استانی، ملی و بین المللی دارد که همانند تار استاد محمد رضا لطفی در گاو صندوق مدرسه(!) نگهداری می کند و با توجه به مناسبت های اجتماعی از برخی از این پیشنهاد ها رو نمایی می کند. آخرین پیشنهاد ایشان هم در خصوص حل مشکل مسکن می باشد. ایشان معتقد است دولت باید به منظور کنترل بازار مسکن که از عهد تیر کمان شاه تا کنون این قدر قاراشمیش نشده بود، طرحی را تصویب کند که به موجب آن هر فرد بالای 18 سال فقط بتواند یک منزل مسکونی به نام خودش داشته باشد. و به نام زدن منزل برای افراد زیر 18 سال ممنوع باشد. اگر هم کسی بخواهد دو منزل مسکونی یا بیشتر به نام خودش کند به مثابه کار تجاری محسوب شود و به قول بر و بچه های خنده بازار تا خِرتناق یا دو سوم قیمت ملک از او مالیات بگیرند تا دیگر هوس سرمایه گذاری در بازار مسکن نکند! البته طبق تحقیقات و بررسی ها این طرح در زمان فردوسی هم در مقطعی انجام شد و افراد گردن کلفتی مثل رستم هم مجبور به اطاعت شدند و حتی طبق اسناد موجود «دو منزل همی کرد رستم یکی» که نشان از جدی بودن این طرح در زمان های دور است!

پروژه انتقال تصویر چک!

بعد از پروژه موفقیت آمیز انتقال آب دریای خزر به هر کوی و برزن که باعث تنشیط خاطر هموطنان اقصی نقاط کشور شد و جلوی ترافیک کیلومتری جاده های شمال را گرفت، حالا نوبت به پروژه انتقال تصویر چک رسیده است! دبیر کل بانک مرکزی خبر داد: پروژه انتقال تصویر چک در دست پیاده سازی و طراحی است. سامانه انتقال تصویر چک با نام ( سی ای اس) علاوه بر کاهش مدت زمان تسویه چک های مذکور، امکان کنترل و نظارت بر عملیات مربوط به چک در سطح کشور و ممانعت از به کار گیری رویه و روال های نامناسب موجود در شعب بانک ها را فراهم می آورد و باعث جلوگیری از صدور چک های بلامحل می شود.( به نقل از جراید) ملاحظه فرمودید. این چند وقتی که ما سرمان به انتخابات شورا ها و ریاست جمهوری گرم بوده، اتفاقات ریز و درشتی در مملکت – علی الخصوص بانک مرکزی- رخ داده است. ظاهراً در این بانک همه مشکلات مربوط به معوقات بانکی، تعیین نرخ سود سپرده، حل مشکلات وام با یک  ضامن و ... حل شده، حالا گیر داده اند به این یک تکه کاغذ تا جلوی جعل چک هم گرفته شود و آمار بیکاران بالا بزند! شما اصلاً با مشکلات دم دست و روزمره جاعلین چک آشنایی دارید؟ هیچ می دانید که بعد از نصب دوربین های مدار بسته در هر بقالی و سوپری و صدور چک های رمز دار ، این دوستان مجبورند به هر خفتی تن بدهند تا چهار تا چک دستکاری شده را به زور نقد کنند؛ که تازه از هر چهار تا سه تای آن هم در حساب طرف پول نیست و دست از پا دراز تر باید بانک را ترک کنند! یعنی اگر قرار باشد تصویر چک هم بین بانک ها رد و بدل شود، باید فاتحه این صنعت را نیز مثل قلم زنی و منبت کاری و ... خواند و با چهره های ماندگار این صنعت برای همیشه خداحافظی کرد! علی ای حال ضمن تشکر و قدر دانی از بزرگواران بانک مرکزی، به این دوستان توصیه می شود قبل از طراحی سیستم های گرته برداری شده از بانکداری غربی ابتدا قوانین مربوط به چک و مشکلات حقوقی آن را حل کنند چرا که با وجود چک های موجود در دست مردم می توان یک شبه به اندازه کل سرمایه بیل گیتس چک کشید، در ثانی بهتر است به جای طراحی سیستم انتقال تصویر چک و امثالهم، در ابتدا یک برنامه ای طراحی کنند تا به هر کس که سنوات عمرش از 18 گذشت و قدش به گیشه بانک رسید، دسته چک ندهند! 

کورس پلیس راهور و خودرو سازان !

چند روز قبل که آقای نیروی انتظامی به عدم توجه خودرو سازان در نصب کیسه هوا و ترمز ضد قفل، اعتراض کرد و از آنها درباره قیمت جان یک انسان پرسید ما مجبور شدیم دوباره نقبی به حافظه تاریخی رایانه مان بزنیم و همین طور که اطلاعات موجود در اینترنت را زیر و رو می کردیم و شخم می زدیم دریافتیم که سالهاست که رقابت سنتی بین «التیماتوم پلیس راهور» و «مهلت به خودرو سازان» شروع شده است و این این رالی سرعت هنوز هم ادامه دارد. نتیجه این رقابت هم شماره گذاری مستمر خودرو ها بدون کیسه هوا و ترمز ضد قفل است و ظاهراً حکایت این مهلت دادن ها نیز همچنان باقی... البته اینکه تصور کنیم  هر قرتی بازی که این اروپایی ها در آوردند ما هم باید فی الفور آن را روی خودروهایمان نصب کنیم، تصور درستی نیست. الان خودرو سازان اروپایی سیستم TNO یا همان سیستم کیسه هوای خارجی خودرو را به منظور جلوگیری از صدمه به عابران پیاده در هنگام تصادف طراحی کرده اند که « اگر اجل دهدم مهلت و خدا توفیق» شاید روزی خودروسازان داخلی ما هم روی این داستان فکر کنند و از پلیس راهور برای تولید این کیسه ها هم مهلت بگیرند! علی ایحال فعلاً که صنعت خودرو سازی کشور مثل استقلال و پرسپولیس شده و هزار تا دایه مهربانتر از مادر دارد و در واقع  «کارخانه اگر مالک صاحب نظری داشت ... این ترمز و این کیسه نمود دگری داشت!»
نکته ای دیگری که باعث می شود مردم زیاد به داشتن ترمز ضد قفل و سایر تجهیزات ایمنی اعتقادی نداشته باشند، مقوله اعتماد به نفس و داشتن دل و جگیر می باشد. در واقع مردم معتقدند راننده باید «راننده» باشد و به اصطلاح «دست فرمون» داشته باشد وگرنه مرگ دست خداست!
اگر عنایت داشته باشد در گزارشات پلیس هم بیشترین دلیل تصادفات، عامل انسانی تشخیص داده می شود که به نظر می رسد به جای دعواهای زرگری در خصوص کیسه هوا و ترمز ضد قفل و امثالهم، باید روی « دست فرمون» مردم کار کرد و گرنه هیچکس در خصوص پائین بودن کیفیت خودرو ها شکایتی ندارد و اگر جا داشت برای همین خودرو های کیلویی 20 هزار تومان صف می کشیدند و اصلاً هم به خاطر تلفات جاده ای گسترده نگران نیستند و به قولی: پایه بشکست و بدیدیم و نکردیم هراس  . . .  بام بنشست و نگفتیم به معماری چند!

نامزد در رنگ بندی متنوع رسید!

اینکه انسان ها اساساً موجوات تنوع طلب و زیبایی پسندی هستند و همواره رنگ را به عنوان یک عنصر حیاتی در زیبایی شناسی قلمداد می کنند، یک امر بدیهی و اظهر من الشمس است و نیازی به شهادت تاریخ و جغرافی و ... ندارد. این موضوع علی الخصوص در هنگام خرید اجناس توسط جمعیت نسوان در بازار بیشتر نمود پیدا می کند و عبارت « رنگ بندی هم داره؟» با 6/89 درصد ضریب نفوذ، بیشترین استفاده را در کف بازار دارد! اما این رنگ بندی به مرور در سیاست هم رخنه کرده و داشتن رنگ یا نماد در سالهای اخیر برای کاندیداهای ریاست جمهوری از نان شب هم واجب تر شده و امسال هم با وجود بازار داغ تعدّد کاندیداها، رنگ بندی ها شکل و شمایل جدید تری به خودش گرفته است. تاجایی که اگر سیر صعودی ثبت نام ها همین طوری ادامه داشته باشد قطع به یقین کاندیداها با کمبود رنگ مواجه خواهند شد و ممکن است برخی کاندیداها مجبور شوند از رنگ های طبیعی نظیر حنا، پوست گردو و انار یا رنگ های ترکیبی و شماره دار و یا حتی رنگ های کوره ای و متالیک استفاده کنند! تا الان هم رنگ های سبز، بنفش، فیروزه ای و قرمز توسط برخی کاندیداها انتخاب شده است. هر چند عمو سیفی ما هنوز برای ثبت نام مردد است ولی ایشان رنگ نخودی زرد یا آبگوشتی را به عنوان رنگ ستاد انتخاباتی اش برگزیده است! علی ایحال از آنجا که حنای خدمت به مردم و احساس تکلیف در این سالها دیگر رنگ و بوی سابق را ندارد و ظاهراً چینی ها بازار حنا را نیز قبضه کرده اند، ذکر این نکته باریکتر از طناب لازم است که در کوران تبلیغات انتخابات به قول فردوسی « همش رنگ و بوی و همش قد و شاخ» تنها هم فایده ندارد و دوستان عنایت داشته باشند لابلای شعار های تبلیغاتی مختلف و انتخاب رنگ و بوی بساتین، چهار تا برنامه و طرح اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی اُسطُقس دار و همچین مَشتی هم آماده کنند تا اگر خدای ناکرده بعد از رنگ، از آنها در باره برنامه هایشان سوال پرسیدند درنگ نکنند! البته در طی این سالها شعور سیاسی مردم به اندازه کافی ارتقاء پیدا کرده و فرق بین رنگ طبیعی و رنگ و لعاب مصنوعی را تشخیص می دهند و مسلماً به کسی رای می دهند که پی رنگ طرح ها و برنامه هایش از قوام و دوام مناسبی برخوردار باشد! آسمانی باشید...

معافیت فوری!

چند سال قبل که هنوز دوستان سازمان ملی جوانان در وزارت ورزش ذوب نشده بودند و این سازمان برای خودش برو بیایی داشت؛ رئیس وقت سازمان طرحی با عنوان « ازدواج نیمه مستقل » مطرح کرده بود با این ساختار که زوجین تا زمان یافتن شغل مناسب تحت تکفل والدین باشند! اما این دوستان مشخص نکرده بودند که اگر زوجین شغل مناسبی پیدا نکردند چه گِلی به سرشان بگیرند یا اگر شغل نامناسب پیدا کردند می توانند ازدواج مستقل کنند یا خیر؟
البته ماحصل چنین ازدواج های نصفه نیمه و 2/1 چربی، افزایش طلاق بود تا جایی که هم اکنون در کلان شهر ها از هر چهار ازدواج یکی منجر به طلاق می شود. البته دوران این پیشنهاد های محیر العقول و قَزن قورتکی هنوز به پایان نرسیده است و بعد از تغییر سیاست های وزارت بهداشت در خصوص تعداد فرزندان خانوارها و تاکید بر داشتن 5 الی 6 فرزند و آموزش خانه به خانه! در این خصوص، حالا نوبت به جلوگیری از پدیده مذموم طلاق رسیده است. معاون امور فرهنگی و تربیتی وزارت ورزش و جوانان از پیشنهاد این وزارتخانه برای انتخاب «روز بدون طلاق» خبر داده است که در صورت تصویب، در روز مورد نظر دفاتر ثبت اسناد هیچ گونه طلاقی را ثبت نخواهند کرد. در همین راستا یکی از نمایندگان مجلس نیز کاهش تمایل به ازدواج بین جوانان را یکی از مشکلات جامعه کنونی خوانده و بر لزوم وجود مشوق هایی برای ازدواج همچون معافیت متاهلان از سربازی تاکید کرده است! گل بود به سبزه نیز آراسته شد...
البته اینکه تصور کنید ممکن است بعد از اجرای این طرح که نوعی «معافیت فوری» می باشد، آمار ازدواج های زوری و صوری بالا برود و پسران برای فرار از تراشیدن کلّه و صرف ساچمه پلو و دمپایی ابری، برای ازدواج از سر و کول هم بالا بروند، سخت در اشتباهید چرا که با این هزینه ها و مخارج زندگی جوانان حاضرند به جای دو سال، چهار سال خدمت کنند ولی زیر بار مخارج کمر شکن زندگی نروند. علی ایحال با عنایت به اینکه اجرای برخی طرح ها برای دولت هزینه ندارد بلکه باری هم از روی دوش پرتوان دولت بر می دارد، پیشنهاد می شود علاوه بر معافیت از سربازی،  یک فقره مدرک معادل دانشگاهی، چند برگ سهام کارخانجات در دست احداث، سند محضری یک قواره زمین از اراضی کلات حسن دَم دَر و پکیچ کامل موسیقی ازدواج ( ویژه شب حنابندان، عروسی و پاتختی) به دوستان اهدا شود تا حسابی قوت قلب بگیرند و در اجرای این امر خیر لحظه ای درنگ نکنند...

بخش های جانبی نمایشگاه کتاب!

بعد از ظهور وسایلی مثل تلفن همراه، آی پد، لپ تاپ، نوت بوک و امثالهم دیگر کتاب چاپی در سبد خانوار ها چندان جایگاهی ندارد و کار خرید کتاب به «اگر اجل دهدم مهلت و خدا توفیق» کشیده شده است. چرا که کتابخوانی در عصر حاضر با زمان قدیم تومنی 8 زار توفیر دارد. امروز دیگر برای خواندن کتاب نیاز نیست چشمان خود را خسته کنید و هی تند تند ورق بزنید. الان کتاب صوتی در بازار با آپشن های مختلف و صدای انواع و اقسام هنر مندان و صدا پیشگان از مرحوم خسرو شکیبایی و جناب پرویز پرستویی گرفته تا احمد پور مخبر و امثالهم! اموجود است  

اما با وجود چنین تنوعی در دنیای کتب دیجیتالی همین که نمایشگاه کتاب افتتاح می شود خلق الله با چنان شور و حالی به سمت نمایشگاه کتاب روان می شوند که گویی قیامت کبری به پا شده است و در این بین چنان گوی سبقت از هم می ربایند که نگو و نپرس... البته شما هم اگر سری به این نمایشگاه بزنید همان عند الورود دلیل تمایل مردم به چنین نمایشگاهی را، در خواهید یافت که این تنها یک نمایشگاه فرهنگی صرف نیست! و باید عنوان تجاری، تفریحی نیز به آن افزوده شود. فروش انواع و اقسام اطعمه و اشربه، برپایی بساط دستفروشی های زنجیره ای به منظور فروش لوازم آرایشی و آلایشی فله ای، فرفره و عروسک، خیار پوست کن و ... از دیگر بخش های جانبی این نمایشگاه می باشد تا جایی که گاهی اوقات از مهربانی این یار مهربان سوء استفاده می شود و عده ای فقط برای سرزدن به بخش های جانبی به این نمایشگاه تشریف می برند! اما از آنجا که کتاب همواره در توسعه علم و بالا بردن سواد اطلاعاتی مردم نقش بسزایی داشته چند پیشنهاد برای بازگشت موفقیت آمیز و سرفرازانه کتاب به سبد خانوار مردم ارائه می شود: الف) بانکها به جای 25 میلیون تومان وجه نقد به برندگان، 24 میلیون و پانصد بدهند و مابقی را کتاب بدهند. یا در کنار تحویل یک ماشین پر از پول یک فرغون هم کتاب بدهند. ب) دولت به جای ستاره دار کردن یا ممنوع الخروج کردن بدهکاران بانکی، آنها را مجبور به خرید کتاب و تحویل به کتابخانه های عمومی و مدارس کند. پ) خیرین مدرسه ساز یا خانه ساز لابلای کار های خیر، دست چهار تا نویسنده جوان را بگیرند تا آنها هم کتابشان را چاپ کنند؛ جای دوری نمی رود...

احیای شیر ایرانی!

بعد از انتقال ببر سیبری به میانکاله و انتقال پلنگ مازندران به روسیه که از سرنوشت هیچ کدامشان اطلاع دقیقی نداریم؛  حالا این بار نوبت به واردات «شیر ایرانی» از هند رسیده است! ما که چیزی یادمان نمی آید ولی ظاهراً شیر ایرانی که روزگاری در یونان، ترکیه، آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و هند بوده، هم‌اکنون فقط در کشور هند یافت می‌شود. محمدجواد محمدی‌زاده، رئیس سازمان محیط زیست که بر ضرورت احیای شیر ایرانی تاکید ویژه‌ای دارد، گفته است در این زمینه توافق‌هایی نیز با کشور هند برای واردات این شیر صورت گرفته است و بر همین اساس امیدواریم شیر ایرانی در کشور احیا شود.( به نقل از روزنامه ایران)
خدمت شما عرض شود که اصولاً احیا چیزی خوبی است و ما شخصاً با احیا مشکل نداریم ولی چیزی که مهم است این است دوره فردوسی، ملت کلی تلاش کرده اند با قتل عام جک و جانوارنی از این دست مانع از ویرانی کشور شوند و بر این باور بودند: «دریغ‌ است ایران که ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود» بعد هم با تفنگ شکاری و چهار پاره و ساچمه ای افتاده اند به جان شیر و ببر و پلنگ ایرانی تا کشاورزان و روستا نشینان از حمله این جانوارن در امان باشند، حالا بعد از چند صد سال دوباره به فکر احیای شیر ایرانی افتاده ایم! برادر من اگر دلتان برای دیدن شیر تنگ شده، دست زن و بچه تان را بگیرید و یک تُک پا به باغ وحش وکیل آباد یا ارم هر باغ وحش دیگری که آدرسش را بلدید تشریف ببرید، از نزدیک شیر هایی را که از مشمشه رنج می برند و مثل بزغاله رام و بی سر و صدا شده اند، بازدید بفرمائید. در ضمن این شیرهایی که سال های سال در هندوستان تشریف داشته اند، قطع به یقین خلق و خوی این هندی ها را گرفته اند و دو روز دیگر گوشت نمی خورند، دم به دم قهر می کنند و فیلم هندی بازی در می آورند و هزار تا دنگ و فنگ دیگر... فقط یک نکته کوچک هم خدمت عزیزان سازمان محیط زیست عرض کنم که آقا جان شما مواظب همین جانورانی که توسط شکارچیان غیر مجاز قلع و قمع می شوند و فیلمشان هم در اینترنت منتشر می شود ، باشید تا نسلشان منقرض نشود، احیای ببر و شیر پیشکش...


غیر قابل عزل!

عربها ضرب المثلی دارند با این مضمون« اَلغَریقُ یَتَشَبِثُ بِه کُل حَشیش» ما همیشه فکر می کردیم معنی این ضرب المثل این است: کسی که دارد غرق می شود به حشیش روی می آورد! اما بعد ها فهمیدیم کسی که دارد غرق می شود به هر دست آویزی چنگ می اندازد. مثل افرادی که قرار است پست و منصبی را از آنها بگیرند و یک هیات را بسیج می کنند تا خدای ناکرده این پست را از دستشان نگیرند! .فقط کم مانده که مبصران کلاس ها یا آبدارچی های محترم بابت عزل و نصب شان به مقامات پناه بیاورند. البته چنین فیلم و سریال هایی بیشتر در شهرستان ها رخ می دهد که گاهی اوقات مسئول قبلی درب دفترش را نیز قفل می کند و از تحویل کلید نیز خود داری می کند! علی ایحال با توجه به نزدیکی انتخابات و تغییر کابینه و اعضای شورای شهر و اذناب ایشان، چند پیشنهاد سازنده و کم هزینه ارائه می شود تا اندکی از دغدغه های این جماعت کاسته شود:
الف) درج عبارت «غیر قابل عزل» : حتماً شما هم مشاهده فرموده اید روی بعضی محصولات ویژه ( نظیر دوغ، شیر یا دهانشویه مدارس) عبارت غیر قابل فروش درج می شود. پیشنهاد می شود روی میز کار این عزیزان در کنار نامشان عبارت «غیر قابل عزل» نصب شود تا رئیس جدید در مصرف انرژی صرفه جویی کرده و جای تلاش برای عزل این بزرگواران به سایر امورات بپردازد!
ب) خط ویژه:  به روسای ادارات یک خط ویژه یا تلفن ماهواره ای اعطا شود تا آن هیاتی که برای جلوگیری از عزل فرد مورد نظر بسیج می شوند؛ در هر زمان و مکانی قادر باشند با آقای رئیس تماس حاصل کنند.
ج) پست های مادام العمر: در برخی سازمان ها نظیر فیفا یا انجمن نویسندگان جهانی به برخی از افراد که - عمری را در آن رشته سپری کرده اند- پست های «افتخاری و مادام العمر»  اعطا می شود. پیشنهاد می شود در حکم برخی افراد نیز که قرار است - عمری را در این سمت سپری کنند-  عبارت مادام العمر قید شود تا خیالشان از بابت جابجایی راحت باشد. در خاتمه به عرض می رساند رئیس جمهور یک مملکت بعد از چهار سال – حتی اگر با 50 میلیون رای انتخاب شده باشد و دور مردم را طلا گرفته باشد- باز هم باید عوض شود و مثل سایرین در انتخابات شرکت کند. حالا چطور عده ای خودشان را تافته جدا بافته تصور می کنند الله و اعلم...

تعبیر خواب بازار خودرو!

در این شرایط حسینقلی خانی بازار که برخی سودجویان هر روز خواب تازه ای برای ملت می بیننند تا آنها را سرکیسه نمایند، توجه به نصایح و تجارب بزرگان عین صواب است و استفاده از تعبیرات معبران معروف در تجارت و تصمیم گیری ها به ویژه در بازار خودرو مثمر ثمر خواهد بود. در کتاب الَرموز الخُروف بَعدِ هی بُف (راز های خر و پف) نوشته ابو نصر سامقانیان از معبران بنام سده های نه چندان دور ، در باب نوسانات قیمت خودرو و قیمت گذاری آن چنین آمده است: اگر کسی به خواب بیند که مرکبی به غایت جوان ابتیاع کرده و آن چهار پا فی الفور کره ای بزاید، تاویل آن باشد خودرویی که خریده خرج فراوان روی دستش بگذارد و آفتابه خرج لحیم باشد و گارانتی و کارت طلایی نیز به کار نیاید. اگر در خواب مرکبی بیند که از آن چیزی کم باشد مثل زین، نمد زین، دهنه یا لگام دلیل آن باشد خودروی ایشان فقط یک کیسه هوا دارد و از سایر ملزومات جانبی نیز خبری نیست. اگر کسی به خواب چندین مرکب مُرَصّع با زیور آلات و یراق استاندارد در معابر عمومی بیند دلیل شود بر واردات تعدادی خودرو با ارز مرجع، که در بازار با ارز آزاد به فروش رفته اند.( هر چند برخی معبران در این خصوص با ابو نصر اختلاف نظر داشته، واردات این خودرو ها را با ارز مبادله ای می دانند!) بالا رفتن مرکب از کوه نیز نشان از گرانی خودرو و سقوط مرکب از بالای کوه به دره، حاکی از ارزانی خودرو است که غرض خودروی اسقاطی و تصادفی است. در ضمن اگر کسی در خواب بیند که تعداد کثیری چهار پا با چشم های بادامی در طرح ها و رنگ های الوان، برج و بارویی را ویران کنند و به سمت پائین دست روان شوند، دلیل آن باشد که تعرفه واردات خودرو صفر شده و چینی ها بساط صادرات خودرو به داخل کشور را پهن کرده اند که اکثر معبران چنین خوابی را جزو خوابهای پریشان و «ماعندک اعتبار» می دانند! علی ایحال ناگفته نماند که تعبیر هر کدام از خواب های بالا بر اساس نظریه دِماغی ابونصر، در شرایط سه گانه بروج و صورت فلکی عقرب متفاوت باشند و در ده روز آخر برج که قوای مزاجی بر قوای جسمانی (علی الخصوص نزد کارمندان) غالب شوند تعبیر ها تغییر کنند و در تاویل آنها بین معبران اختلاف نظر باشد و برخی معبران آن خواب ها را پریشان و غیر طبیعی می خوانند.

بنزین یورو دوازده!

ما گاهی اوقات که در مسائل کلان مملکت نظیر آلودگی هوا، انتخابات، گرانی، قیمت خودرو، ارز و ... اظهار نظر می کنیم و راهکار ارائه می دهیم، برخی دوستان به ما خرده می گیرند و راهکار های ما را غیر عملی و غیر کارشناسی می دانند. غافل از اینکه پیشنهادات ما عمدتاً بر اساس تحقیقات و مستندات علمی استوار است و حتی اگر توسط این دولت انجام نشود توسط دولت های بعدی حتماً اجرا می شود! چندی قبل در خصوص سوخت یورو 2 و یورو 4 و توقف شماره گذاری خودرو ها مشغول تحقیق و تفحص بودیم. البته برای ما اظهر من الشمس بود که شماره گذاری به زودی آغاز خواهد شد چرا که به قول شاعر « یورو 2 تاب مستوری ندارد / گرش در بندی، از باک سر در آرد » و به سلامتی از دیروز دوباره شماره گذاری آغاز شد و دوستان تا تیر ماه برای تولید خودروی یورو 4 مهلت گرفتند. راستش را بخواهید دنیای امروز دنیای فرمول و حساب کتاب و دو دو چهار تا است. این مشکل سوخت هم یک بار برای همیشه باید به صورت علمی و مدرسه ای حل شود. الان حقوق کارگران و کارمندان، قیمت خودرو، قیمت ارز و سکه هم طبق فرمول محاسبه می شود. حتی روان شناسان انگلیسی فرمول محاسبه خوشبختی را کشف کرده اند! در همین راستا ما نیز به کمک عمو سیفی فرمول تولید بنزین یورو 12 را کشف کردیم که بدون هیچگونه چشمداشتی در همین ستون از آن رو نمایی می کنیم. فرمول محرمانه همبرگر باب اسفنجی که نیست؛ ما هم الحمدالله بخل علم نداریم. و اما فرمول سوخت جدید: NewB=B(U2+U4+U6) + 1p (M3&E5)  یعنی کافی است بنزین های یورو 2 با یورو 4 و یورو 6 ترکیب شوند و یک پیاله هم متانول و اتانول دو و پنج در صد به تنگش بزنند تا بنزین یورو 12 حاصل شود! به همین سادگی ... حالا «آینده در باک خودروی شماست!» البته کسانی که به تولید این نوع بنزین ترکیبی جدید اعتقادی ندارند و ترکیب انواع بنزین را عملی نمی دانند، به این بخش از مصاحبه مدیر عامل شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی توجه نمایند: «هم اکنون بنزین یورو4 و یورو 2 باهم ترکیب شده و در سراسر کشور عرضه می شود، اما به محض آنکه این آمادگی از سوی خودروسازها در خصوص دریافت بنزین یورو 4 اعلام شود شرکت ملی پخش نیز بنزین یورو 4 را در سطح تهران عرضه خواهد کرد!» سالم باشید...