طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

دریاچه ارومیه اسهال شده است!

دریاچه ارومیه اسهال شده است!

راستش را بخواهید ما با هر طایقه و گروهی که شوخی کنیم با اطباء، دانشمندان، سیاسیون، مسئولین، ورزشکاران، فرهنگیان، کارمندان، تجار، 6 میلیون مولتی میلیاردر یارانه بگیر و ... هیچگونه شوخی و خدای ناکرده مراوده ادبی نداریم؛ اما گاهی اوقات مجبور می شویم دور تعهدمان را به اندازه نوشتن یک ستون قلم بگیریم و چشممان را ببندیم و با رعایت اصول زیست محیطی در شیشه دوات مان را باز کنیم. فلذا امروز قصد داریم وارد حوزه دانشمندان محیط زیست شویم و راجع به یکی از کلان ترین مسائل زیست محیطی نیم قرن اخیر مطالبی افاضه کنیم.

همانگونه که مستحضر هستید چند صباحی است که دریاچه ارومیه از زیر سوراخ شده و هر قدر در حلق این دریاچه آب می ریزند، جای دیگر نم پس می دهد! در طول این مدت هم اساتید و کارشناسان زیادی در این خصوص نظرات، طرح ها و پیشنهادات مشعشعی ارائه نمودند که علی الظاهر کار ساز نشد و با این طرح ها ظاهراً باید دور پر آب شدن دریاچه ارومیه را خط بکشیم و به قولی «گر سوی این طرح ها کردی نظر . . .  بر نگردی جانب دریا دگر!» و باقی ماجرا...

در همین راستا پدر کویر ایران نیز فرموده است: « درست است ۵۰ سانت آب دریاچه ارومیه بالا آمده است اما باید بگویم دریاچه ارومیه احیا نخواهد شد.دریاچه ارومیه اسهال شده است! دکتر کردوانی همچنین بیان کرد: دریاچه اکنون روانی شده است و باید فکر جدی برای آن بکنیم. راهکار برای احیا دریاچه ارومیه این است که ابتدا نمک را جمع‌آوری کنند و بعد ۱۰ سانت شن و ماسه ریخته و پس از آن تخم گیاه ریخته و پوشش گیاهی با حیواناتی از جمله آهو شاهد باشیم.» ( خبر گزاری تسنیم- 25 آبان 93)

البته ما شنیده بودیم گاهی اوقات طبیعت دچار ثقل هاضمه می شود و کلیدش را گم می کند ولی اسهال شدن دریاچه در نوع خودش بی نظیر است. علی ای حال از آنجایی هم که صغیر و کبیر در خصوص این دریاچه اظهار فرموده و انواع و اقسام رهنمود های سوفسطایی و محیر العقول ارائه نموده اند، استثنائاً ما در این مورد به خصوص سکوت اختیار کرده و فعلاً به تماشا می نشینیم. فقط جسارتاً ذکر این نکته ضروری است که مساحت دریاچه ارومیه یک هوا از دریاچه مصنوعی آزادی بزرگتر است و قطعاً نمی توان با چند لودر و کامیون نمک آن را جابجا کرد و به جای آن ماسه ریخت. این دریاچه دارای ده میلیارد تن نمک طبیعی است اگر قرار باشد آنها با کامیون های 10 تنی جابجا کنیم و  هر کامیون 10 بار جابجا کند ، چیزی حدود 100 میلیون کامیون و چند ده میلیون لودر نیاز داریم! بماند که این دانشمند هنوز محلی جهت دپوی این مقدار نمک مشخص نفرموده اند و یا اینکه چندین میلیارد تن ماسه پیشنهادی جهت پوشاندن دریاچه 50 هزار کیلومتر مربعی، از کدام ماسه فروشی قابل تامین است؟!

در خاتمه نیز به این موضوع اشاره کنیم که شاید بر اساس شواهد و دلایل فنی ذکر شده توسط برخی کارشناسان و اساتید حوزه آب، احیای این دریاچه در کوتاه مدت ممکن و یا به صرفه نباشد؛ ولی بالا غیرتاً دوستان عنایت داشته باشند در ارائه طریق و حل مشکلات به فکر ستون ما هم باشند و از راهکار هایی سخن به میان بیاورند که دستکم اجرای آنها روی کاغذ ممکن باشد و نیاز به نیروهای ماوراالطبیعه نباشد! 


کتاب تعرفه های بانکی در بانک مرکزی!


ما همواره در عرایضمان به این نکته اشاره کرده ایم که فکر خوب، خوب است و بدون هرگونه ملاحظه و چشمداشت باید در جامعه نشر پیدا کند؛ فکر بد هم تکلیفش از قبل روشن است و به قول بر و بچه های شاعر «فکر بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم.» 

به عنوان مثال چه ایرادی دارد این فکر خوب نگارش «کتاب جدید تعرفه های پزشکی» که دوستان وزارت بهداشت نوشته اند و جلوی زیر میزی را عین بتون آرمه گرفته است، در سایر ادارات مثل بانک مرکزی هم رواج پیدا کند. اینکه تصور کنیم چون وزیر ورزش فرموده اند توانایی مقابله با فساد در فوتبال را ندارند، هیچ ربطی به فساد در سایر بخش ها ندارد و بانک مرکزی با تمام قوا در حال پیگیری مطالبات معوقه می باشد. 

فلذا در راستای باز نشر تفکرات خوب و منطقی در جامعه و حل مشکل مزمن مطالبات معوق بانکی، به شیوه معهود و رسم مالوف چند پیشنهاد و رهنمود مدبرانه ارائه می کنیم: 

الف) درخواست ضامن: بر اساس تحقیقات کتابخانه ای حقیر ظاهراً در گذشته مردم برای گرفتن وام از دوستان و آشنایان و موسسات مالی معتبر آن دوران، از چیزی یا کسی به عنوان ضامن یا گرو استفاده می کردند. تا جایی که در دریافت وام آفتابه و دبه و دلق نیز کارایی داشتند و شاعر در این باره فرموده: «بگیر این دلق اگر چه وام دارم . . . گرو کن زود بستان وام دیگر.» فلذا پیشنهاد می شود افراد به منظور دریافت  وام های زیر 10 میلیون تومان یک ضامن و بالای ده میلیون تومان دو ضامن به بانکها معرفی کنند!

ب) چند نفر و چقدر: در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی ما مطبوعاتی ها چقدر و چند نفر است! ما بالاخره نفهمیدیم چقدر از این بیت المال دست چند نفراست و هر روز هم اخبار و گزارشات مختلفی در این خصوص منتشر می شود. پیشنهاد می شود بانک مرکزی در یک اقدام خود جوش طی یک فراخوان به هر کدام از این بدهکاران به اندازه بدهی شان یک مختصر وامی اعطا کند تا بدهی خود را با سایر بانک ها تسویه کنند و فقط به یک بانک بدهکار باشند. در این صورت ما هم تکلیف خودمان را می دانیم که چند نفر، چقدر بدهکارند؟  فقط دوستان بانک مرکزی عنایت داشته باشند، قانون دو ضامن کارمند حتماً رعایت شود؛ چون این وام ها قطعاً بالای 10 میلیون تومان است!

پ) اجرای تست بازپرداخت: با پیشرفت تکنولوژی در جامعه صنعتی امروزی ما هر روز شاهد اجرای انواع و اقسام تست ها هستیم. از تست شخصیت و اعتیاد گرفته تا تست گریم و تست پنی سیلین و ... پیشنهاد می شود به منظور اثر بخش بودن طرح نهضت وصول قبل از هر کار یک تست بازپرداخت از بدهکاران بانکی گرفته شود تا ببینیم اصلاً طرف نم پس می دهد یا نه و قصد بازپرداخت وامش را دارد یا خیر؟! در صورت مثبت بودن تست به سایر گزینه های روی میز فکر کنیم.

پ) کتاب تعرفه های بانکی: بعد از اجرای موفقیت آمیز مرحله سوم طرح ملی نظام سلامت و رونمایی از کتاب جدید تعرفه های پزشکی،  پیشنهاد می شود یک جلد کتاب هم برای دوستان مرکزی نوشته می شود و از بانکها بخواهند در شرایط اعطای وام، منع بنگاهداری بانکها، جلوگیری از غیب شدن منابع قرض الحسنه، پرداخت وام به افراد معمولی، افزایش مبلغ وام ازدواج و حراست از بیت المال تجدید نظر کنند! 

وحید حاج سعیدی



در احسان بگشا و پس آمار مرو!

 آقا این ماجرای کار و آمار کار از نظر سازمان جهانی کار و آمار های ارائه شده در خصوص ایجاد اشتغال از طرف دوستان هم برای خودش ماجرایی شده است. البته این ماجرا ریشه در ته اعماق تاریخ دارد. در گذشته کار به قدری زیاد بود که دولتمردان از مردم خواهش می کردند که کار کنند و روی بیلبورد های تبلیغاتی آن دوران عبارت « برو کار میکن مگو چیست کار» را درج می کردند ولی در حال حاضر اوضاع، پشت و رو شده و علی رغم اینکه مردم به فرمایش ملک الشعرای بهار و «سرمایه جاودانی بودن کار» ایمان دارند، ولی در پاسخ « برو کار میکن مگو چیست کار» معتقدند« تو حرفت حسابه ولی نیست کار!» مردی هم که همه کار ها را یک تنه انجام می داد و قصد داشت برای سه و نیم میلیون بیکار، پنج میلیون شغل ایجاد کند، در حال حاضر نیست و ما هم از وضعیت اشتغال ایجاد شده در دوره نامنبرده بدون اطلاعیم.  بگذریم. راستش را بخواهید درست است که ما سواد درست و حسابی نداریم و زیاد از این آمار ها  سر در نمی آوریم ولی ظاهراً این آمار ها صدای کارشناسان را نیز درآورده است: «نایب رئیس کانون انجمن‌‌های صنفی کاریابی‌ها گفته است مشاغل ارائه شده با نیاز کارجویان همخوانی ندارد. مثلاً یکی تخصص ساخت آپولو دارد و رفته آنجا و به او پیشنهاد پاک کردن چربی روی گوشت در مغازه قصابی را داده‌اند. یا یکی قصاب است به او همکاری در مهدکودک را پیشنهاد کرده‌اند یا یکی فرهنگی است و به او کار در کارخانه لواشک‌سازی را داده‌اند. از آنطرف هر کس را که معرفی کنی برود یکجا و یک ساعت آنجا باشد (فقط یک ساعت!) کار ایجاد شده است. به این می‌گویند آمار...» ( روزنامه جوان – 10 آبان 93)  خدا وکیلی این بابا حق دارد. چرا که ما هم هنوز متوجه نشدیم که چطور سازمان جهانی کار یک ساعت کار در هفته را جزو مشاغل رسمی حساب می کند. حتماً آنجا هم یک نفر دارد همه کار ها را یک تنه انجام می دهد! علی ای حال با عنایت به اینکه موضوع کار شوخی بردار نیست و با وجود اینکه  اکثر دوستان، همکاران، بچه محل های من حقیر روسیاه معتقدند « وز من همه کار نا نکو می آید» ولی ما بر اساس تعهد اجرایی و تخصصی که در وجودمان نهفته است به ناچار به ارائه طریق در این خصوص می پردازیم:  الف) بی خیال آمار: از شما چه پنهان امروز اگر در هر خانه ای را باز کنید دست کم با دو تا لیسانس بیکار مواجه می شوید که در روزنامه ها در به در دنبال کار می گردند. پیشنهاد می شود یک چند صباحی دوستان آمار گیر دور مقوله کار و بیکاری و ایجاد اشتغال را فاکتور بگیرند وبا اعداد و ارقام بازی نکنند و دولت در عمل کار ایجاد کند و به قولی «در احسان بگشا و پس آمار مرو.»  ب) توجه به سایر صفحات سایت سازمان جهانی کار: هر چند توجه به سبک و سیاق آمارگیری در کشور های دیگر و استفاده از تجارب سایرین عین صواب است ولی دوستان عنایت داشته باشند فقط به نحوه آمار گیری و محاسبه تعداد شاغلین بر اساس مفاد و محتویات دستورالعمل سازمان جهانی  کار توجه نکنند. اگر زحمتی نیست در سایت ILO  به صفحه بیمه کارکنان، حقوق، دستمزد، مزایا و پاداش کارکنان ، بیمه بیکاری و ... هم یک نیم نگاهی بیاندازند!

bime

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

قرعه کشی در دانشگاه ها!

برخی کلمات در ادبیات ما و نزد شعرا جایگاه خاصی دارند. مثل پائیز، درخت، مترسک، غروب، باران و ... صندلی هم از این دست کلماتی است که در ادبیات فولکولور ما جایگاه منیعی دارد و یاد آور خاطرات زیادی است. دست کم بسیاری با شنیدن کلمه صندلی، یاد خودروی خدا بیامرز مشتی مندلی می افتند که با وجود نداشتن معاینه فنی و بوق و صندلی در جاده های آن دوران تردد می کرد! 

امروزه با توجه به پیشرفت نوع بشر به انواع مدل های صندلی هم افزوده شد. صندلی چرمی، صندلی تاشو، صندلی الکتریکی، صندلی چرخدار، صندلی چسبدار( ویژه برخی سیاسیون که بعد از اتمام دوره مدیریت شان یا حتی نائل شدن به افتخار بازنشستگی باز هم تمایلی برای برخاستن از صندلی ریاست ندارند) و... هر چند همه صندلی ها فی نفسه جهت نشستن افراد تعبیه شده اند ولی دوستان به خاطر داشته باشند که «صندلی هست‌ که با دردسر آمیخته‌اند» و باقی ماجرا...

اما با وجود اینکه امروزه یافتن صندلی خالی امری چندان آسان نیست و نمونه آن را در مترو، مطب پزشکان، اتوبوس و قطار دیده ایم، در برخی سازمان ها و نهاد ها چندین هزار صندلی خالی، بلاتشبیه روم به دیوار در حال خاک خوردن هستند. اصل خبر به روایت جراید...

رئیس سازمان سنجش کشور اعلام کرده در کنکور امسال، بیش از 252 هزار صندلی در دانشگاه ها روی دست نظام آموزش عالی مانده است. در ضمن بیش از 400 هزار صندلی نیز در دانشگاه آزاد خالی مانده است که دست کم ضرری 100 میلیاردی عاید این دانشگاه کرده است. ( به نقل از جراید)

نا گفته نماند ما هیچ وقت به ضرر کسی راضی نیستیم و در این قضیه شهرام بابک ببخشید، شهرام بهرام هم برای ما فرقی نمی کند، و از آنجا که نگاه ما به مسائل اپیستمولوژیک(بیرونی) است معتقدیم در مجموع وجود صندلی خالی بهتر و خوشتر از کمبود صندلی است. علی ایحال با عنایت به اینکه رویکرد و نگاه ما حل برخی مشکلات به صورت ریشه ای است، چند پیشنهاد و رهنمود هرمنوتیک در خصوص حل این معضل ارائه می کنیم:

الف) طرح سلام دانشگاه: پیشنهاد می شود همان طوری که به منظور حل مشکل سینما ها طرح سلام سینما، در سینماهای کشور اجرا شد، دانشگاه ها هم طرح «سلام دانشگاه» را اجرا کنند. مثلاً برخی رشته ها به صورت نیم بهاء ارائه شوند یا تحصیل در برخی روز ها رایگان باشد.

ب) قرعه کشی: به نظر شما اگر دانشگاه ها هم مثل بانک ها یا برخی شرکت ها که به صورت شبانه روزی در حال قرعه کشی و اهدای جوایز ریز و درشت هستند، جای دوری می رود. با این شیوه علاوه بر ایجاد فضای رقابتی با بانک ها و سایر شرکت ها، نوعی ساختار شکنی هم به وجود می آید. در صورت اجرای این طرح از این پس به جای تبلیغات برنج و چای و رب شاهد چنین آگهی هایی تبلیغاتی خواهیم بود: «با تحصیل در دانشگاه ما صاحب خودروی لیفان شوید.» «انتخاب رشته کنید؛ خودرو ببرید.» ، «تنها با پرداخت شهریه ثابت، شانس خود را در تصاحب یک خودروی لوکس امتحان کنید.» و ... 

شیب ملایم: در خاتمه پیشنهاد می گردد به جای اضافه کردن سهمیه های دکتری و فوق لیسانس و ... با یک شیب ملایم صندلی ها را یواش یواش از دانشگاه ها خارج کنید و به اندازه نیاز مملکت دانشجو پذیرش کنید. باور کنید کسی به شما ایرادی نمی گیرد!


کمپین کار آهسته !


این روز ها همه رقم کمپین در دنیا پیدا می شود. از کمپین آفتابه، دبه و سطل آب یخ گرفته تا کمپین کتابخوانی و توافق و ... البته این همه ماجرا نیست و کار در حال بیخ پیدا کردن است. چرا که در همین راستا یک عده آدم معلوم الحال که حال کار کردن ندارند، در صدد جهانی کردن طرح « چهار روز کار در هفته» هستند! والله همین طوری با 6 روز کار در هفته سرانه کار مفید کارمندان محترم، یک ساعت در هفته است؛ حالا اگر قرار باشد... اما اصل داستان به روایت جراید

«سازمان جهانی کار (ILO ) با طرح پنج دلیل برای لزوم کاهش روزهای کاری هفته به چهار روز اعلام کرد: کار زیاد باعث بیماری‌های قلبی- عروقی، اختلالات گوارشی و اسکلتی و همچنین از بین رفتن شادی و رضایت از زندگی می‌شود. این سازمان در تازه‌ترین گزارش خود مباحثی پیرامون لزوم کم کردن روزهای کاری هفته ارائه کرده است. توجه به سلامتی، افزایش کیفیت کار و بهره وری، حضور سازنده تر نیروهای کار، مراقبت از محیط زیست و رضایت و شاد زیستن کارکنان از جمله دلایل این سازمان جهت کاهش روزهای کاری به شمار می روند.» ( روزنامه جوان – 14 مهر 93)  

به نظر می رسد بعد از ارائه رهنمود ها و پیشنهادات مدبرانه و سوفسطایی حقیر در حوزه های مختلف، دست زیاد شده و عده ای با الگو برداری از قالب طرح های حقیر مبادرت به حل برخی معضلات جهانی نموده اند. البته همانطور که مستحضرید چشمه نبوغ ما در خصوص ارائه راهکار های مدرن تر و مدبرانه تر را پایانی نیست؛ فلذا در خصوص حل معضل کار، بیکاری و سایر مخلفات آن، نکاتی را افاضه می نمائیم:

الف) کار شراکتی: پیشنهاد می شود به جای تغییر روزهای کاری در هفته، به منظور جلوگیری از فشار کار روی برخی کارمندان، از آنها بخواهیم برای خودشان یک پارتنر یا یک همکار استخدام کنند و امور محوله را به صورت شراکتی انجام دهند. هر چند این مدل کار کردن در حال حاضر نیز در خیلی از ادارات مرسوم است و به بهانه تقویت بخش خصوصی، نیمی از کار ادارات در دفاتر پیشخوان دولت، پلیس + 10، دفتر خدمات پستی( البته با پرداخت هزینه مورد نظر) انجام می شود. 

ب) کمپین کار آهسته(slow work): بعد از اینکه اروپایی ها بالاخره شیر فهم شدند که عجله کار شیطان است و فست فود چیز مناسبی نیست، کمپین غذای آهسته (slow food) راه انداختند تا غذا به اصطلاح غذا به دلشان بنشیند. پیشنهاد می شود در کنار جمع آوری امضاء در خصوص «کمپین غذای آهسته»، چهار تا امضا هم برای «کمپین کار آهسته» جمع آوری کنند. البته این طرح در کشور ما سالهاست که به اجرا در آمده و بزرگ راه تهران شمال، یا ورزشگاه اصفهان مشت نمونه خروار هستند که بعد از گذشته دو دهه، هنوز هم پیمانکاران محترم عجله ای در ساخت آنها ندارند!

پ) جریمه کارکنان سختکوش: از آنجا که بر اساس گزارش سازمان جهانی کار (ILO )، کار زیاد منشاء بسیاری از عوارض جسمی و روحی می باشد، توصیه می شود روسای ادارات با کارکنان سختکوش و پر کار که سعی در انجام کار ارباب رجوع در کمترین زمان ممکن دارند، شدیداً برخورد نموده و با اخطار شفاهی، کتبی، درج در پرونده، انفصال از خدمت و ... مانع از گسترش فرهنگ کار زیاد در جامعه شوند و به نشر پویایی و نشاط در جامعه کمک کنند!