فحش از دهن تو طیبات است!
این روزها مردم خیلی نمک نشناس شده اند تا جایی که ناسزای محترمانه و از سر دلسوزی یک نماینده مجلس را که برای آگاه ساختن یک کارمند دون پایه افاضه شده، بر نمی تابند و کار را به فضای مجازی و جلسه غیر علنی و ... کشانده اند! یعنی حق نماینده ای که برای رفع مشکلات واردات خودروی لکسوس برای شما هموطن عزیز تلاش می کند، این است؟! به قول ارسطو عامل آیا نماینده دوست نداشته باشد شما ماشین بی کیفیت سوار شوید و لکسوس سوار شوید ، کار بدی است؟! حالا این لابلا چهار تا فحش هم رد و بدل شود؛ به جایی بند نمی گیرد و مثل باد هوا است!
بعد هم باید به نیت و فحوای کلام فحش دهنده هم دقت کرد.... شما ملاحظه بفرمائید چه کسی در حال فحش دادن است بعد قضاوت کنید. در واقع ادبیات و زبان هر فحش دهنده ای را نباید تقبیح کرد که به قول سعدی « فحش از دهن تو طیبات است!» و باقی ماجرا...
علی ای حال بنده حقیر به نمایندگی از خودم ضمن پوزش از آن نماینده محترم و وظیفه شناس، در راستای تنویر افکار عمومی و خصوصی جامعه در خصوص ضرورت آشنایی با ادبیات چند وجهی زبان شیرین پارسی و تمیز فحش و لیچار از ناسزا و بد دهنی ، چند پیشنهاد تراریخته و ماریناد شده ارائه می کنم علی برکه الله :
الف: لطفاً در این مکان فحش ندهید: این روز در سطح شهرها گاهی اوقات با نوشته هایی مواجه می شویم که علی الاصول باید در مهد های کودک یا نهایتاً کلاس اول ابتدایی آموزش داده شوند. اما بنا به ملاحظات راهبردی تصمیم بر آموزش آنها در سنین بالاتر گرفته شده است. لطفاً آشغال نریزید؛ لطفاً گل نچینید؛ لطفاً به صندلی راننده دست نزنید؛ لطفاً سکوت را رعایت فرمائید؛ لطفاً در این مکان با موبایل صحبت نکنید؛ لطفاً از سمت راست حرکت کنید و ... فلذا پیشنهاد می شود یک بنر هم لابلای این بنرها نصب شود با این مضمون « لطفاً اینجا فحش ندهید!»
ب) دریافت خسارت از کارمند: با عنایت به اینکه هزینه هایی است که این کارمند و آن فیلمبردار و آن مرد سیاه پوش هل دهنده در این دو روز به مردم و مجلس تحمیل کرده اند، بیش از حد تصور است ، پیشنهاد می شود این مبلغ تا دلار آخر از این چند نفر دریافت شود تا جای پارک کردن پراید شان را بفهند! ( در جریان هستید که فقط در صحن، مجلس یک ساعت کاری خود را به این موضوع اختصاص داد؛ بنابراین، با احتساب هر دقیقه 25 میلیون تومان هزینه برای برگزاری جلسات مجلس، حدود یک و نیم میلیارد تومان (1500000000) هزینه بر کشور وارد شده که این بدون احتساب زمان تلف شده هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان است که با حضور نایب رئیس اول مجلس، وزیر اقتصاد و تعدادی از نمایندگان تشکیل شده است.)
پ) پند اخلاقی به سایر مردم: زبانی که دارد سخن نا صواب . . . به خاموشی اش داد باید جواب! موارد ذکر شده بالا را زیاد جدی نگیرید چون اگر شما در محیط کار به کارمندی توهین کنید شلاق و جزای نقدی در انتظار شما است! باور نمی فرمائید اصل قانون : ماده 608 در خصوص توهین عادی است که مجازات آن جزای نقدی یا شلاق است ولی ماده 609، ماده حمایتی از کارمندان دولت است، به طوری که هر کس به کارمندان دولتی توهین کند علاوه بر جزای نقدی و شلاق به مجازات حبس نیز محکوم میشود.
دوربین مدار بسته و باب هفتم گلستان!
راستش را بخواهید یکی از دوستان ما بر این باور است که تا همین چند سال قبل که اوضاع اقتصادی مملکت پشت و رو نشده بود، در فروشگاه های زنجیره ای با 50 هزار تومان همه چیز می خرید اما الان نامردا همه جا دوربین مدار بسته گذاشته اند! البته این دوربین ها مختص فروشگاه های زنجیره ای نیستند و یک عده با نصب این دوربین ها در هر کوی و برزن دیگر شورش را در آورده اند... از نصب دوربین در خیابان ها و معابر عمومی و مدارس هم که حرفی به میان نیاوریم بهتر است که هم دل رانندگان و مدیر و معاون مدارس خون است و هم دل پردرد دانش آموزان!
سال گذشته که مدیر ما در سالن مدرسه در حال اجرای شیوه سنتی آگاه سازی یک دانش آموز با یک تکه شیلنگ گاز بود، عمو سیفی ( سرایدار مفخم مدرسه) دائم به بالا اشاره می کرد که البته مدیر فکر می کرد منظور ایشان در نظر داشتن خداوند است غافل از این سیف الله به دوربین بالای سر مدیر اشاره می کرد که متاسفانه با شکایت والدین دانش آموز ، کار هم بد جوری بیخ پیدا کرد و ... بگذریم...
در حقیقت از زمانی
که این خیر ندیده والتر بروش آلمانی، سنگ بنای دوربین های مدار بسته را پایه ریزی
کرد ، راحتی را از خلق الله گرفت. تا جایی که نماینده مجلس نمی تواند به کارمند ساده
کمرگ چهار تا فحش معمولی و عادی بدهد و بگوید بالای چشمت ابروست! هر چند پس از
رویداد مدار بسته ای در گمرک، مجلس جلسه غیر علنی گذاشت( البته فیلم آن جلسه غیر
علنی هم به بیرون نشت کرد) و عده ای افاضه نمودند باید نصاب، رئیس گمرک و کارمند
کمرگ، آن مرد سیاه پوش هل دهنده و حتی وزیر اقتصاد و چند نفر دیگر را مواخذه و
استیضاح کرد تا جای پارک کردن پراید شان را بیابند! یعنی اگر جا داشت رئیس جمهور و
کل هیات دولت را زیر سوال می برند که چرا این فیلم منتشر شده است؟!
البته این لابلا ذکر این نکته ضروری است که امروز با وجود دلار چند هزار تومانی هر
کس در جیبش حداقل یک دوربین با کیفیت بالا دارد و شما اگر حواس تان نباشد ممکن است
از تمیز کردن بینی تان هم فیلم بگیرند و در فضای مجازی ولو کنند! دوربین مدار بسته
با قابلیت ضبط صدا و تصاویر فول اچ دی که جای خود دارد.... فلذا توصیه می شود عزیزان
در عوض متهم کردن نصاب دوربین ها، معذرت خواهی با تبصره و ماده، آسمان ریسمان
بافتن، پیوند زدن زمین و آسمان به یکدیگر و پراکندن لاطائلات در جراید و فضای
مجازی یک بار هم که شده باب هفتم گلستان سعدی علیه الرحمه که در باب تربیت نگاشته
شده است، ورق بزنند! جای دوری نمی رود...
طرحی همطراز خلوت کردن صفوف نانوایی!
ما هر از گاهی که با مردم کوچه و بازار مواجه می شویم و بحث سیاسی بدون هیچ مقدمه ای آغاز می شود یک جمله مشترک از زبان قاطبه مردم در خصوص دولت احمدی نژاد می شنویم و آن هم درخواست خدا پدر بیامرزی برای جناب ایشان در خصوص خلوت کردن صفوف نانوایی است! یعنی این عزیزان و همچنین آن عزیزان معتقدند اگر احمدی نژاد هیچ کار نکرد دستکم صفوف به هم فشرده نانوایی را از هم گسست و خلوت کرد!
اما در دولت فعلی هیچ چیز سر جایش نیست و بعد از هشت نمی توان دستاوردی چشمگیر و قابل ملاحظه ( البته به جز آفتاب تابان برجام) متصور شد. این روزها اوضاع مملکت آدم را یاد مشک پاره سلطان شنقیط می اندازد که در دره ملخ گرفتار حرامیان شده بود! یعنی هر طرف این مشک پاره را که می گیرند از طرف دیگر در می رود... اشتغال و خودروسازی و قیمت ارز و دلار و سکه جای خود، ملت در تامین پوشک و نان و پنیر و سایر ملزومات اولیه دچار مشکلات عدیده شده اند و قیمت ها لحظه ای و ثانیه ای در حال صعود با صدر جدول هستند. البته این همه داستان نیست و در این گیر و دار وزرای آموزش و پرورش بعد از هر آتش سوزی در مدارس اعلام می کنند دیگر هیچ بخاری نفتی در مدارس نداریم اما باز هم بچه ها در آتش بخاری های نفتی می سوزند و به قول شاعر « دانش آموزان ما را بارها را سوزانده اید. . . ای بخاری های نفتی معذرت خواهی کنید!»
رئیس مجلس که از قضا نماینده مردم است، نقش نماینده دولت را بازی می کند و از دولت می خواهد در تغییر تیم اقتصادی عجله نکند!
اتفاقات ریز و درشت در مملکت نیستند که شرح آنها مثنوی هفتاد بند کاغذ 80 گرمی اندونزی است و به قولی این قصه سر دراز دارد.
دست آخر هم به جای برخورد با نماینده ای که در برخورد با یک کارمند، از الفاظ ناصواب استفاده کرده است، دنبال وزیر اقتصاد و مدیر گمرک و نصاب دوربین مدار بسته و در نهایت آن مرد سیاه پوش می گردیم که با نماینده برخورد کرده است!
علی ای حال از آنجا که عمر برف است و آفتاب تموز و چند صباح دیگر مدت خدمت رسانی این دوستان به پایان می رسد ، پیشنهاد می شود عزیزان یک مقوله ساده مشابه همان صف نانوایی را در نظر بگیرند و با ترسیم نقشه راه در این مدت کوتاه زمینه را برای حل راهبردی آن معضل فراهم سازند تا در پایان دوره هشت ساله لااقل یک یادگاری از خودشان به جای بگذارند. البته منظور اجرای مسکن اجتماعی، اشتغال سالانه یک میلیون نفر، احیای دریاچه ارومیه و حل مشکل ریز گرد ها ، حذف یارانه ثروتمندان، اجرای طرح رتبه بندی فرهنگیان، اجرای نظام هماهنگ پرداخت حقوق، یکسان سازی حقوق شاغلین و بازنشستگان، اجرای تعرفه خدمات پرستاری و این طرح های پیش پا افتاده نیست؛ همین که دوستان طرحی همطراز خلوت کردن صفوف نانوایی اجرایی کنند، کفایت است و به قول شاعر خطاب به احمدی نژاد «قانعیم بیشتر از این چه بخواهیم از تو ... اینکه خلوت بنمایی صف نان را کافیست!»
بهنام بانی و حل مشکلات اقتصادی!
هر چند این روز ها قیمت ها با دنده سنگین در حال پائین آمدن هستند و قیمت خانه متری در تهران علی الحساب نه میلیون تومان شده و گردو کیلویی 160 هزار تومان و قیمت کاغذ نسبت به چند ماه قبل سه برابر شده است ولی به گفته مقامات رده بالای مملکت همه چیز در حال برگشتن به حالت عادی و قرار گرفتن روی ریل انسجام است! به قول شاعر «با این همه معانی و این سبک و انسجام. . . چشم حسودکورکه جز عیب ننگرد!» با این وجود جا دارد دوستان کمی در تغییر نگرش و استفاده از سایر ظرفیت ها در امورات اقتصادی بکوشند و بپذیرند استفاده از افراد در ظرفیت های متفاوت شاید گره گشای بسیاری از معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... شود. شما ملاحظه بفرمائید جناب مودریچ که اخیراً برنده توپ طلا شده اند در 18 بازی فصل اخیر یک گل هم محض نمونه و دست گرمی وارد دروازه رقبا نکرده اند ولی بهنام بانی با یک بازی و یک گل زده ، بانی شادی 80 میلیون ایرانی شدند و هنوز تصاویر شادی پس از گل ایشان در صفحات مجازی دست به دست می شود! البته اگر به بعضی فوتبالیست ها برنخورد دویدن بهنام بانی در زمین می ارزد به راه رفتن برخی فوتبالیست های میلیاردی در بازی های رسمی! بگذریم...
حقیت امر این است که این روزها از این دست جابجایی ها زیاد دیده می شود. فوتبالیست هنر پیشه می شود و هنر پیشه ها فوتبال بازی می کنند! بازیگر مجری می شود و مجری دوبله می کند! کارشناس کشاورزی معاون شبکه تلویزیونی می شود! خواننده بازیگر می شود ، بازیگر کنسرت برگزار می کند و قس علی هذا...
جالب اینکه در بسیاری موارد این کار جواب داده و حتی مثلاً دوستان پا به توپ نامزد جایزه بهترین بازیگر هم شده اند! فلذا پیشنهاد می شود در این گیر دار که بازار ارز و سکه و مسکن کشمشی است و اوضاع کاملاً پشت و رو شده است دوستان 4 درصدی به سایر ظرفیت ها بیاندیشند و به جای سرمایه گذاری در این بازار شل و وارفته سکه و ارز و ... به خرید آثار هنری هنرمندان بزرگ مملکت روی بیاورند! چه ایرادی دارد فرش و گبه های دستباف ایرانی، جواهرات دست ساز و آثار قلمزنی و مینیاتور، تابلوهای نقاشی و سایر صنایع دستی که خارجی ها برایشان سر و دست می شکنند، به جای دلار و سکه و مسکن و ... خرید و فروش شوند؟! هنر که از قدیم همه می دانیم نزد ایرانیان است و بس... شاید با کمی فرهنگ سازی و تغییر نگاه به هنر و جدی گرفتن اقتصاد در هنر، بخشی از مشکلات ناشورنامال اقتصادی مملکت حل شد. آن وقت خدا را چه دیدید، شاید پس از ارج نهادن به سایر هنر ها، قلم هم در این مملکت کمی ارزش پیدا کرد تا سردبیر یک نشریه از مشهد به ما نوشتن شش ستون طنز در هفته آن هم به صورت معرفتی پیشنهاد ندهد! البته شاید...
درس خواندن با مخلفات اضافی!
به نام خدا
حقیقت امر تا جایی که حافظه تاریخی و جغرافی مان یاری می کند کل وسایل جانبی که ما در دوران تحصیل برای اخذ دیپلم استفاده کردیم شامل یک جعبه مداد رنگی شش رنگ یا در خوش بینانه ترین حالت 12 رنگ، یک دستگاه پرگار، یک گونیا و نقاله بود و لاغیر...
یعنی حتی جا مدادی و ماشین حساب شش رقمی جزو وسایل لاکچری و لوکس محسوب می شدند تا جایی که آوردن آنها به مدرسه هم در مقاطعی ممنوع بود. اما الان خدا را شکر انواع و اقسام لوازم التحریر اصلی و جانبی در کیف بچه ها پیدا می شود. الان کیف اختراع شده است که هندزفری و فلش می خورد؛ دفترچه خاطرات با قفل آویز، مداد پاکن ضامن دار، خودکار 12 رنگ معطر، جعبه مداد رنگی 60 رنگ، دفترچه معطر و موزیکال، لاک غلط گیر نانو، و... بخشی از وسایل دانش آموزان امروزی هستند که در کنار حل المسائل های کیلویی، سی دی های آموزشی، جزوات تست زنی، بسته ها و کتاب های کمک آموزشی خاکستری، زرد ، بنفش و ... برای خودشان یک باب مغازه لوازم التحریر دو نبش هستند و به قول عمو سیفی( سرایدار مفخم مدرسه ما) این اقلام انقلابی در عرصه آموزش و پرورش به شمار می روند!
البته این همه داستان نیست و تکالیف و خرده فرمایشات برخی معلمان محترم در قالب کار عملی نیز در باد زدن آتش این انقلاب و نوگرایی تحصیلی جالب توجه است. خانم معلم سراغ داریم که به بچه ها دستور داده بال مرغ به مدرسه بیاورند که از کتف جدا نشده باشد! مورد داشتیم که از بچه ها خواسته برای رنگ آمیزی یک قوطی خالی نوشیدنی با خودشان یک قوطی اسپری رنگ به مدرسه بیاورند! مومن با یک قوطی اسپری که حاوی نیم لیتر رنگ است می شود 100 تا قوطی خالی نوشابه را رنگ آمیزی کرد؛ آن وقت شما از هر دانش آموز خواستید تا یک اسپری رنگ به مدرسه بیاورد. میل گرد، بتن قالب گیری شده، خرپا و ... بخشی از وسایلی هستند که در مواقعی از سال روی دوش دانش آموزان مدارس ابتدایی در حال انتقال به مدرسه است! تحقیقات و کپی برداری از اینترنت هم تقریباً در همه مدارس مرسوم است و اگر دانش آموزان هر روز چند برگ کپی شده از اینترنت به عنوان تحقیق و مقاله و کار عملی مدرسه نبرند، روز کافی نت ها و خدمات کامپیوتری شب نمی شود!
هر چند استفاده وسایل کمک آموزشی در همه جای دنیا مرسوم است و ممکن است در یادگیری برخی مطالب تا حدی موثر باشند ولی یادمان باشد درس خواندن با جنگولک بازی و عضویت در کانال های تلگرامی درسی، جست و خیز در اینترنت و تماشای فیلم و سی دی آموزشی تفاوت های اساسی و ماهوی دارد و تا دانش آموز کتاب دست نگیرد و در خلوت خود مطالعه نکند، هیچ اتفاقی خاصی نخواهد افتاد و با معلم خصوصی مجازی دانش آموزان از هیچ کانالی پرش نتوان کرد! خیال تان تخت...
کمپین «نه به دوغ!»
به قلم وحید حاج سعیدی
از سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده و تولید کننده پنهان نیست از شما چه پنهان، در همه جای دنیا انجمن های صنفی یا سازمان حقوق حمایت از مصرف کننده یک نهاد مستقل هستند که به حقوق تولید کننده کاری ندارد و فقط در راستای حمایت از مصرف کنندگان با شلوار مناسب، گام های اساسی بر می دارند و هر شرکتی را که بخواهد ملت را سرکیسه کند، کم فروشی کند، گران فروشی کند، از عرضه کالا خودداری کند، قیمت ها ساعتی بالا ببرد، آب و هوا قاطی محصولاتش کند، ارابه و فرغون را به جای خودرو به مردم قالب کند، چند هزار خودرو را به بهانه کمبود قطعه احتکار کند و قس علی هذا... نقره داغ می کنند و بلایی سرش می آورند که طرف مجبور می شود دم و دستگاهش را جمع کند و شاگرد مغازه صافکاری شود یا در مترو رژ لب و سوزن نخ کن چینی بفروشد!
اما در بلاد ما مافیای اقتصادی در همه سوراخ سمبه های اقتصاد رخنه کرده اند تا جایی سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده در وهله اول از حقوق تولید کننده حمایت می کند بعد اگر جا داشت یک قمپزی هم در راستای حقوق مصرف کننده در می کند!
این روزها هم که درجریان هستید با وجود اینکه « شیر تا بخوای مفیده . . . مانند برف سفیده» سرانه مصرف شیر حسابی پائین آمده است و اوضاع لبنیات کاملاً شیر تو شیر شده است. سوگمندانه با وجود جریمه های میلیاردی روند افزایش قیمت ها کماکان ادامه دارند و اگر یک روز قیمت ها افزایش پیدا نکند جای تعجب است.
هر چند دوستان تعزیرات و سایر عزیزان نظارتی همیشه جواب های پیش فروش شده در بساط شان دارند و افزایش نرخ ارز، جنون گاوی، افزایش قیمت کاغذ و پلاستیک و شیشه و صنایع بسته بندی، صادرات گاو و گوسفند، تعطیلی کشتارگاه های سنتی، افزایش قیمت زنگوله گاوی، حرص و جوش خوردن گاو ها، آفرود در مرتع ها و روی چمن ها، گردن کلفتی سلطان گاو و علوفه، گردن کشی و زبان نفهمی گاو ها و ... را از جمله دلایل کاهش شیر و گران شدن لبنیات اعلام می کنند. البته در این لابلا اقدامات عملی هم دارند و یک شرکت متخلف را 7 میلیارد جریمه می کنند و پولش هم یواشکی به خرانه می رود! دست آخر آقای نوبخت هم اعلام می کند درآمد کشور به یک سوم کاهش پیدا کرده است و ما هم فقط شرمنده دولت می شویم که چرا این قدر کم تحمل شده ایم!
علی ای حال از آنجایی که دوستان سلبریتی در همه امور افاضات می کنند و برای خلق الله واقعاً نسخه می پیچند و اخیراً آمپول نالوکسان تجویز می کنند، ما هم این بار قصد داریم جا پای سلبریتی ها بگذاریم و کمپین یک ماهه « نه به دوغ» راه اندازی کنیم! هر چند زور ما به مافیای گاو و علوفه و لبنیات نمی رسد ولی می توانیم دست کم سلطان دوغ را سر جایش بنشانیم و تا بقیه سلاطین شیر فهم شوند و ماست ها را کیسه کنند! در ضمن بیشتر از یک ماه هم فایده ندارد چون از قدیم گفته اند« مست گاهی از می و گاهی ز دوغ. . . ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار!» ما شخصاً دوغ را ترجیح می دهیم و «می» باشد برای همان جناب مولوی و اذناب مشارالیه...
ضرورت برگزاری جشنواره مطبوعات با رویکرد انتخابات
به قلم وحید حاج سعیدی
انتخابات را می توان یکی از ملی ترین و همگانی ترین رویدادهای اجتماعی در کشور نامید که تقریباً دو سوم از جمعیت کشور به صورت مستقیم در آن شرکت دارند.
تبعات و اثرات این پدیده اجتماعی نیز تا سال ها در سرنوشت مردم تاثیر دارد و هر گونه اشتباه محاسباتی توسط مردم در انتخاب کاندیدا یا کاندیدهای اصلح، منجر به بروز خسارات عظیم اجتماعی ، سیاسی،اقتصادی، فرهنگی و ... می شود. البته سخن گفتن در باب اهمیت و جامعیت انتخابات در قالب یک یادداشت امری محال و ناشدنی است ولی با ذکر این مقدمه و جستاری کوتاه در باب اهمیت انتخابات، به بررسی نقش رسانه ها در انتخابات می پردازیم.
بر همگان آشکار است که نقش رسانه ها در سال های اخیر از اطلاع رسانی صرف به اهداف بزرگ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تغییر پیدا کرده است و این ساختار شکنی تا بدان پیش رفته است که به جرات می توان گفت این رسانه ها هستند که در انتخاب کاندیدا یا کاندیدهای اصلح بیشترین یا پررنگ ترین سهم را دارند. اگرچه در جهان امروز و حتی در سنتیترین کشورهای جهان، رسانه ها ، سایه سنگین خود را بر نظام اجتماعی و مناسبات انسانی انداخته و قدرت و نفوذ آنها نهتنها در عرصه عمومی و مدیریت کلان که در جزئی ترین امورات زندگی افراد تعمیم یافته است، اما شاید در هیچ زمان و شرایطی، مثل زمان انتخابات نقش رسانهها برجسته و پر رنگ نشود. تا جایی که به جرات می توان گفت بخش عمدهای از فرآیند انتخابات چه به لحاظ کارکردی و برد تبلیغاتی آن و چه از منظر رفتارهای انتخاباتی و تبلیغاتی و پالایش افکار عمومی بر عهده رسانههاست.
ظرفیت رسانه تا بدان پیش رفته است که هر کاندیدایی که از امکانات و مانور رسانهای بیشتری برخوردار باشد، از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات نسبت به رقبایش برخوردار خواهد بود.
به علاوه این رسانه ها هستند که بیشترین سهم را در تهییج مردم و برانگیختن آنان به مشارکت در انتخابات را بر عهده دارند. هر چند رسانه ها در همه مقولات و موضوعات اجتماعی حضوری چشمگیر و مداوم دارند ولی باید بپذیریم برهه انتخابات، ، «شب عید» یا به عبارتی اوج کاری رسانه ها محسوب می شود و همه اجزای رسانه درگیر این رویداد مهم اجتماعی هستند.
در مجموع رسانه های جمعی در رونق بخشیدن به انتخابات نقش بسزایی دارند . از سوی دیگر رسانه ها می توانند آراء و نیازهای واقعی مردم را دسته بندی کرده و منعکس نمایند تا هم مسئولین از خواست عموم مطلع شده و سیاستهای کشور را برآن اساس تنظیم و اجرا نمایند و هم مردم یقین کنند که آراء آنها به درستی به مسئولین منتقل شده است و از جهتی دیگر رسانه ها می توانند چهره های مردمی را به مردم معرفی کنند و همچنین عملکرد مسئولین را نقد منصفانه نمایند تا مردم در انتخابشان اسیر تبلیغات کاذب نشوند.
اما رسالت رسانه ها در انتقال اطلاعات و تحلیل های منطقی حتی بعد از انتخابات نیز پایان نمی پذیرد و تحلیل های انتخاباتی در خصوص دلایل پیروزی و شکست کاندیداها از پرمخاطب ترین تولیدات رسانه ای محسوب می شود.
بدون شک در اهمیت نقش رسانه ها در مقوله انتخابات و حجم بالای تولید محتوی در بالاترین سطح در این برهه هیچ تردیدی باقی نمی ماند و استفاده از این موقیعت پیش آمده امری واجب است. فلذا پیشنهاد می شود به منظور برجسته تر ساختن نقش نشریات و رسانه ها و کارآمد تر کردن رسالت آنها به ویژه در ایام انتخابات و پسا انتخابات، « جشنواره سراسری یا استانی مطبوعات با رویکرد انتخابات» برگزار شود تا علاوه بر تولید آثار فاخر و دارای محتوای بالاتر ، زمینه برای رقابت سالم بین صاحبان قلم و نشریات از خطوط فکری متفاوت فراهم شود.
در ضمن انتخابات تنها رویدادی است که همه صاحبان قلم با هر تخصص و مهارت از یادداشت نویسی، گزارش و مقاله نویسی گرفته تا عکس، طراحی کاریکاتور و طنز نویسی و ... در آن حضور پر رنگ دارند و هر کلمه ای که ادا می شود و یا هر نقشی که زده می شود، در حضور مردم، انتخاب مردم، مشارکت مردم و در یک کلام روح دادن به انتخابات موثر است. امید است مسئولان محترم وزارت ارشاد با نگاه تیزبینانه و مسئولانه از این ظرفیت و پتانسیل انتخاباتی به وجود آمده نهایت استفاده را ببرند و با راه اندازی «جشنواره مطبوعات با رویکرد انتخابات» در سطوح ملی یا استانی به تقویت هر چه بیشتر نقش رسانه در رویدادهای اجتماعی به ویژه انتخابات بپردازند.
اسماعیل حاج آبادی سرپرست اداره بیمه سلامت شهرستان علی اباد کتول:
افزایش رضایتمندی مردم و ارتباط منطقی بین تأمینکنندگان خدمات و بیمهشدگان از جمله اهداف بزرگ این سازمان است
آسا خبر/ وحید حاج سعیدی:/ توسعه نظام بیمه سلامت کشور همانا یکی از مهمترین فرامین مورد تأکید در سیاستهای کلی مقام معظم رهبری، قانون برنامه پنجم توسعه و یکی از اهداف اصلی سازمان بیمه سلامت ایران میباشد. با تشکیل این سازمان، یکی از بزرگترین اصلاحات نظام رفاه اجتماعی کشور به عهده آن نهاده شده و زمینه تحقق اهداف بلندی چون عدالت محوری، ارتقاء سطح کیفیت در ارائه خدمات سلامت، کاهش پرداخت از جیب بیمهشدگان، رفع همپوشانی بیمهای و بسط و گسترش برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در سراسر کشور فراهم گردید. ازاینرو بر اساس ابلاغ اساسنامه تشکیل سازمان در تاریخ 22/5/91 و بر اساس ماده 38 قانون برنامه پنجم توسعه، با تجمیع سازمانهای بیمهگر کشور، سازمان بیمه سلامت ایران در تاریخ اول مهرماه سال 91 تشکیل شد تا بهاینترتیب خدمات پایه سلامت بهطور یکسان بهتمامی مردم در قالب یک سازمان ارائه شود.
با تشکیل این نهاد در واقع همه جمعیت 75 میلیونی کشور از یک بیمه پایهای درمان برخوردار میشوند و دیگر فردی فاقد پوشش بیمه درمان در کشور نخواهد بود. بر همین اساس از اول مهرماه 1391 سازمان بیمه سلامت ایران رسماً فعالیت خود را آغاز کرد و مأموریت یافت انجام اقدامات لازم را بهمنظور تمرکز کلیه امور بیمه سلامت در سازمان از طریق تجمیع سریع بخشهای بیمههای درمانی کلیه صندوقهای موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده 5 قانون محاسبات عمومی کشور با رعایت مفاد ماده 38 قانون برنامه پنجم توسعه اساسنامه سازمان به انجام رساند تا بهاینترتیب اهداف عالیه مدنظر قانونگذار ازجمله تجمیع منابع مالی سلامت، رفع همپوشانی بیمههای درمانی، برقراری عدالت اجتماعی در بخش سلامت، تأمین پوشش کامل بیمه سلامت، یکسانسازی سیاستها و روشهای اجرایی حوزه بیمه سلامت، تشکیل امور مراکز طرف قرارداد، تشکیل پرونده سلامت، فعالسازی نظام ارجاع و پزشک خانواده و کاهش سهم مردم از هزینههای درمان به 30% محقق شود.
لذا با توجه به این امر سازمان بیمه سلامت ایران بهعنوان یکی از مهمترین مصوبات دولت خدمتگزار در راستای اجرای بند (ز) ماده 38 قانون برنامه پنجم توسعه به ارائه خدمات درمانی یکسان به بیمهشدگان در سراسر کشور میپردازد.
به منظور آشنایی بیشتر با خدمات سازمان بیمه سلامت در روز بیمه گفتگوی کوتاهی با اسماعیل حاجی آبادی سرپرست اداره بیمه سلامت شهرستان علی آباد کتول انجام دادیم که حاوی نکات ارزشمندی است:
اهداف سازمان را چگونه ارزیابی می کنید؟
برخورداری از یک بیمه پایه ای درمان اولین هدف تشکیل بیمه سلامت ایرانیان است که جامعه هدف آن همه جمعیت کشور است. اما در مجموع اهداف تشکیل این نهاد می توان به صورت زیر ارزیابی کرد: توسعه کمی و کیفی خدمات بیمه سلامت، دستیابی به پوشش فراگیر خدمات سلامت، دستیابی به پوشش عادلانه خدمات سلامت، کاهش سهم مردم (پرداخت از جیب یا o.o.p)، رفع هم پوشانی بیمه ای، و بسط و گسترش برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع از دیگر اهداف سازمانی بیمه سلامت ایرانیان است.
چه تمهیداتی برای افرادی که تاکنون بیمه نشده اند، در نظر گرفته اید؟
هر فردی که تا کنون بیمه نشده باشد می تواند با پرداخت 264 هزار تومان در سال از خدمات بیمه سلامت ایرانیان در بخش درمان در صورت بستری با فرانشیز 10 درصد سهم بیمه شده و 90 درصد سهم دستگاه استفاده کند. دفترچه صادره در تمام مراکز درمانی دولتی، آزاد، داروخانه ها و کلینیک ها دارای اعتبار است و تمام مراکز ذکر شده با این نهاد دارای قرارداد می باشند.
چه تسهیلاتی برای روستائیان در نظر گرفته شده است؟
صدور دفترچه صندوق بیمه روستایی برای کلیه روستائیان رایگان است. دارندگان این دفترچه در صورت بستری از طریق نظام سیستم ارجاع الکترونیک با فرانشیز 5 درصد سهم بیمه شده و فرانشیز 95درصد سهم سازمان بیمه می توانند از بیمارستان های دولتی و دانشگاهی خدمات دریافت کنند. در این سیستم که دارای سه سطح است خانه های بهداشت روستایی اولین سطح، درمانگاه های تخصصی سطح دوم و بیمارستان های دولتی و دانشگاهی سطح سوم نظام ارجاع الکترونیک محسوب می شوند. در ضمن این نوع بیمه فقط مختص روستائیانی است که در روستا سکونت دارند و این خدمات فقط در بخش درمان ارائه می شود.
تا کنون چه تعداد از روستائیان حوزه شهرستان علی آباد کتول بیمه شده اند؟
اداره بیمه سلامت شهرستان که متولی بیمه افراد در بخش کمالان، کتول و استر آباد است تا کنون در حدود 120000 هزار دفترچه در طول این سال ها برای روستائیان محترم صادر نموده است و امیدواریم هیچ هم وطن گلستانی اولاً دچار بیماری نشود و اگر دچار بیماری شد، با در دست داشتن دفترچه سلامت گره ای از کارش باز شود و به جز درد بیماری درد دیگری تحمل نکند.
اخیراً سوء استفاده هایی از نام بیمه در برخی سایت ها و پیام ها دیده می شود. چه توصیه ای به مردم دارید؟
متاسفانه برخی از شرکتها از حدود دو سال قبل همزمان با شروع طرح پوشش بیمه همگانی در کشور با سوءاستفاده از نام بیمه سلامت، از طریق تلفن و رسانهها و وعدههای دروغین به مردم حتی ارعاب مردم و بعضاً در قبال اخذ مبالغی تحت عنوان صدور کارت بیمه سلامت، اقدام به سودجویی میکنند.
از آنجایی که این امر باعث سوءاستفاده از نام سازمان و وزارت متبوع و خدشهدار شدن آن در منظر افکار عمومی خواهد شد و با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت دفاع از حقوق مادی و معنوی سازمان و مردم، تأکید میکند؛ هیچ شرکت خصوصی حق برقراری بیمه پایه درمان را در کشور ندارد. ضروری است هر بیمهشده حسب تکلیف قانونی خود در صورت مشاهده و برخورد با این افراد در این راستا اقدام کرده و بهمنظور جلوگیری از این روند غیرقانونی، مراتب را جهت پیگیری به اداره کل روابط عمومی سازمان بیمه سلامت ایران اعلام فرمایند.
سخن پایانی
تلاش در جهت افزایش رضایتمندی مردم و ارتباط منطقی بین تأمینکنندگان خدمات و بیمهشدگان از جمله اهداف بزرگ این سازمان است که امیدواریم با همکاری بین سازمان ها و حمایت مردم به امر دست پیدا کنیم. در حال حاضر صدور ، تمدید و تعویض دفترچه بین 15 تا 18 دقیقه در دو دفتر پیشخوان خصوصی( دفتر آقای عبدالهی واقع در خیابان اصلی- بعد از چهار راه قصر و دفتر آقای نعمتی – خ اصلی – کوچه ابو سعید) انجام می شود که شهروندان می توانند با مراجعه به این دفاتر در اسرع وقت نسبت به انجام امور بیمه ای مربوط به دفترچه سلامت اقدام کنند.
پول شویی در ژانر های مختلف و مطرب ظریف!
از موقعی که این خیر ندیده آل کاپون و اعوان ایشان با ماشین های رختشویی سکه ای پولشویی راه انداختند، برای سیستم های نظارتی مالی در سراسر دنیا درد سر های اساسی درست کردند. در جریان هستید که باند آلکاپونها برای گذاشتن پولها نزد سیستم بانکی دچار مشکل شدند. آلکاپون به این فکر افتاد که تعداد زیادی ماشین رختشویی سکهای ـ که در آمریکا مرسوم بود ـ در خیابانهای شیکاگو نصب کند. بعد دوستان پولهای حاصل خلافکاری را با پولهای حاصل از رختشویی یکجا به بانک می بردند. دستگاه رختشویی از این جهت انتخاب شد که روزانه وجوه نقد زیادی را کسب میکرد و درآمد آن قابل پیشبینی نبود بنابراین حساسیتی برنمیانگیخت. بعدها که ماجرا کشف شد، پلیس اعلام کرد که باند آلکاپونها رختشویی نمیکردند، بلکه نامرد ها پولشویی میکردند!
متاسفانه در کشور ما هم انواع و اقسام پول شویی در ژانر های مختلف داریم که اگر ریا نباشد از بخشی از آنها رونمایی می کنیم:
الف) ژانر مالیاتی: بر اساس آمار های موجود ما در اقتصاد کشورمان 40 درصد فرار مالیاتی داریم. اخیراً هم رئیس سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرده است که سالانه 130 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داریم. فرار مالیاتی یعنی پنهانکردن بخشی از درآمد صاحبان درآمد از دولت و این طبق نص صریح قانون مقابله با پولشویی ایران، پولشویی نامیده میشود. بنابراین در همین یک قلم 130 هزار میلیارد تومان ناقابل پولشویی داریم.
ب) ژانر قاچاق: رئیسجمهور مملکت صراحتاً اعلام کرده سالانه 20میلیارد دلار قاچاق کالا به کشور داریم که دولت اخیراً توانسته است این میزان را به 15 میلیارد دلار تقلیل دهد. اگر هر دلار را مطابق نرخ «نیما» 9 هزار تومان محاسبه کنیم، سالانه 135 هزار میلیارد تومان قاچاق کالا داریم و اگر حقوق گمرکی از دست رفته دولت برای این واردات را بهطور میانگین 25 درصد در نظر بگیریم، سالانه حدود 34 هزار میلیارد تومان ناقابل پولشویی در این بخش رخ میدهد.
پ)ژانر غیر مجاز: ریاست دولت هنگام ارائه لایحه بودجه در مجلس شورای اسلامی فرمودند 25 درصد نقدینگی کشور دست مؤسسات غیرمجاز است که با آن هر کار غیرقانونی را انجام میدهند. این به معنای یک پولشویی گسترده است.
ت) ژانر اختلاس: آمار مختصر اختلاسهایی که سالانه انجام میشود، گواه صریحی بر پولشویی است. طبق تعریف، اختلاس از اشکال اصلی پولشویی محسوب میشود!
ث) ژانر خاک برسری: درآمد حاصل از قاچاق مواد خاک بر سری نظیر مواد مخدر، مشروبات الکلی و سایر کارهای غیرقانونی وارد سیستم بانکی میشوددر زمره پولشویی قرار دارند.
ج) ژانر در هم : در این ژانر پولشویی ما شاهد انواع زمینخواری، جنگلخواری، کوهخواری، ساحلخواری، دریا خواری، تالاب خواری، مرتع خواری، بیابان خواری، ویژه خواری، خروج اشیاء تاریخی از کشور و ... هستیم و تائید این موارد به منزله آن است که این درآمدها، نه به نام این فعالیتهای غیرقانونی، بلکه به عناوین دیگری وارد شبکه بانکی میشود که متاسفانه اصل جنس و پولشویی تپل محسوب می شوند.
همه موارد پول شویی فوق بارها و بارها توسط مسئولان رده بالای نظام اعلام شده و در صفحه اول روزنامهها با تیتر درشت اعلام می شود. از طرفی هیچ شیر پاک خورده ( یا دامدارن و میهن خورده ای) هم این مقدار پول را زیر بالشت یا در زیر زمین خانه مخفی نمی کند و علی الاصول این پول ها را وارد شبکه بانکی میکند. هنگام افتتاح حساب هم اعلام نمیکند که این پولها را از مسیر اختلاس، قاچاق کالا، زمینخواری یا فرار مالیاتی کسب کردهام، بلکه این پولها فرآوری و غنی سازی کرده و به تحویل بانک می دهد!
فقط این لابلا ما یک نکته ظریف را متوجه نشدیم! «باقی این غزل را ای مطرب ظریف . . . زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست!»
مدیریت اینستاگرامی مملکت!
حقیقت امر یکی از مشکلات ما طنز نویسان در مقاطعی پیدا کردن سوژه است و یکی از دیگر از مشکلات ما در مقاطع مشابه حجم بالای سوژه ها است که با این قیمت بالای اینترنت این حجم سوژه جز ضرر برای ما چیز دیگری ندارد و فقط حافظه داخلی مان را اشغال می کند! در جریان قیمت اینترنت هم که هستید. یعنی اگر شما ماشین دربست بگیرید و کلیپ فایل ده مگابایتی را خودتان برای گیرنده به منزلش ببرید و نشانش دهید باز هم به صرفه تر از آپلود و ارسال از طریق یک پیام رسان شناسنامه دار و دارای مجوز است! البته این رویکرد مختص کشور ما است و قدر اینترنت را فقط مسئولان ما می دانند که خیلی از چاله چوله های مخابرات را با مبالغ دریافتی از فروش آن جبران می کنند وگرنه ملت سایر بلاد برای داشتن اینترنت مشکل چندانی ندارند. تا جایی عده ای برای کسب درآمد بیشتر از اینترنت مایه می گذارند! مشت نمونه خروار همین مسئولان هتل«chain Ibis» در سوئیس ... هتل «chain Ibis» در سوئیس به مشتریانش خدمات جدیدی به نام «راحت باشید، ما اینستاگرام شما را آپلود می کنیم» ارائه می دهد. در این سیستم مشتریان هتل در طول اقامتشان می توانند با خیال راحت به دور از فضای اینستاگرام استراحت کنند و اکانت شان را در اختیار سرویس هتل قرار دهند. آن ها از بزرگ ترین متخصصان اینستاگرام کمک می گیرند تا با کیفیت ترین عکس ها را با بهترین نوشته ها در اینستاگرام مشتریان منتشر کنند و حتی خودشان پاسخ کامنت ها را بدهند تا مشتری از تعطیلاتش لذت ببرد!
با این وجود علی رغم محدودیت های متعدد فرهنگی و اخلاقی، به کار گیری این شیوه مرضیه در کشور ما چندان هم بد نیست. همانگونه که مستحضر هستید بسیاری از مسئولان با وجود فیلترینگ استقطس دار اینترنت کماکان بخش اعظمی از مدیریت کشور را از طریق توئیتر و اینستاگرام و ... رتق و فتق می کنند! عزیزان در این فضا راهکار می دهند؛ به معترضان و منتقدان پاسخ اینستاگرامی و توئیتری می دهند، به جناح رقیب تیکه می اندازند؛ دولت ماقبل دولت قبلی را زیر سوال می برند؛ از دانش آموزان می خواهند در صورت بارش برف سنگین به درختان لگد بزنند، پاسخ تهدیدات غرب و آمریکا را می دهند، کلیپ گاف های همدیگر را در گروه «کابینه دور دوم» فوروارد می کنند و از خنده ریسه می روند و ...
فلذا با توجه به حجم بالای کار و ضرورت تسلط به تمامی جوانب این فضا، پیشنهاد می شود مسئولان همانند مشتریان هتل«chain Ibis» در سوئیس ، اکانت شان را در اختیار مردم قرار دهند تا خودمان به صورت نوبتی جملات سنگین و نغز ، عکس ها و فایل های پرمعنا به جایشان آپلود کنیم، گرفتاری های مملکت را توجیه کنیم و گردن تحریم ها ، آمریکا و در صورت لزوم دولت ماقبل دولت قبلی بیاندازیم؛ پاسخ مستدل و مشروح به کامنت ها بدهیم؛ نرخ تورم را مهندسی کنیم؛ جواب مخالفان و منتقدان بی سواد بدهیم و ... مسئولان هم از دوران مدیریت شان بیشتر لذت ببرند و اگر جلسه ای، معامله ای، معاهده ای، کار روی زمین مانده ای چیزی دارند، به آنها برسند! خیر از مدیریت تان ببینید...
سفرهای رویایی و سفره حمایتی دولت!
به قلم وحید حاج سعیدی
راستش را بخواهید از همان روزی که امیر خان قلعه نوعی در برنامه 90 چند سال پیش، هفت هشت تا صفر از مقابل پول ملی حذف کرد و گفت: ما امسال برای شاد کردن دل مردم اصفهان برای تیم سپاهان ده تومن هزینه کردیم و عادل خدا بیامرز پرسید منظورتون ده میلیارد تومنه دیگه نه؟! ما یقین پیدا کردیم که پول چرک کف دست است و از علف خرسی که با دلار 4200 تومانی وارد کشور شده است بی ارزش تر شده است تا جایی که برای یک تک پا مسافرت تا آن طرف آب و خستگی کار را به در کردن باید یک همیان سکه همراه داشته باشید! اخیراً اگر چرخی در اینترنت زده باشید یا اگر هنوز با سامانه 800 نگرفته باشید و پیامک تبلیغاتی دریافت می کنید، حتماً با تبلیغات سفرهای رویایی با قیمت های ناچیز مواجه شده اید. مثلاً قطب شمال 8 روزه 54 تومن! البته منظور 54 میلیون نه 54 میلیارد... یا تور کانادا 17 روزه فقط 94 میلیون تومان... کشتی کروز 10 شب 33 میلیون تومان ... تور 12 روزه جنگل آمازون 39 میلیون تومان ...
حقیقت امر اگر قبلاً می گفتند بسیار سفر باید تا پخته شود خامی، الان دوره و زمانه عوض شده است و تنها با دیدن لیست قیمت های نجومی بلیط هواپیما و قطار و اتوبوس و .... تا فیها خالدون آدمی آتش می گیرد! ما با هر ماشین حساب یا چرتکه ای که حساب می کنیم سر در نمی آوریم یک عده این پول ها را از کجا می آوردند؟! چقدر گندم از دولت میخرند و چقدر خاک قاطی گندم می کنند و دوباره به دولت قالب می کنند؟! چقدر و چگونه زمین می خورند؟! چطور یک خانم مدیر چند میلیارد اختلاس می کند که حتی شوهرش هم متوجه نمی شود؟! قیمت محصولات لبنی را در عرض چند ماه چطور 5 بار عوض می کنند و هیچ نهاد نظارتی متوجه نمی شود؟!
در واقع الان باید گفت خدا پدرش را بیامرزد که وقت سفر ز ما یاد نکرد وگرنه تا چند هفته باید حرص و حسرت می خوردیم که فلان فلان شده از کجا این همه پول آورده است!
علی ای حال با این اوضاع قیمت ها، اوضاع دلار و بنزین، نظارت های آبکی و ... گاهی اوقات آدم هوس می کند به قول حافظ خدا بیامرز بزند به سیم آخر(البته اگر نهاد های نظارتی اجازه بدهند) و عزم میکده کند و سفره حمایتی دولت با مخلفاتش را همان جا وسط میکده پهن کند و داد بزند «مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی . . . خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی / می نوش و گلی بچین که تا درنگری . . . گل خاک شدهست و سبزه خاشاک شدهست!» شاد و پیروز باشید...