طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

لیدر یا بوقچی

« مسئولان باشگاه پیروزی برای جلوگیری از ایجاد حواشی بیشتر ، لیدر های باشگاه را تا اطلاع ثانوی ممنوع المصاحبه کرده اند.» « پرویز مظلومی مربی استقلال پیش از بازی استقلال با السد قطر ، به انتقاد از رفتار های برخی از بوقچی های فوتبال پرداخت.»(به نقل از جراید)
ما بالاخره متوجه نشدیم این عزیزان زحمتکش بوق به دست لیدر هستند یا بوقچی. نا گفته نماند که چند سال  قبل تمام امکانات و حمایت های مالی و فدراسیونی در اختیار دو تیم استقلال و پرسپولیس بود ، و هر کس که مربی یا سرپرست این دو تیم بود ، از سوی کسی مورد انتقاد قرار نمی گرفت ، چون این دو تیم همواره در کورس قهرمانی بودند. اما در سال های اخیر اوضاع کمی فرق کرده و ظاهراً بوقچی هایی هم که به حمایت همه جانبه از مربی نپردازند دیگر محلی از اعراب ندارند و باید بوق خود را غلاف کنند یا به عبارتی « ای لیدر عرصه باشگاه نه جولانگه توست.» این بزرگواران که در نهایت خلوص و به دور از هر گونه  چشمداشت مالی فقط به نیت برد تیم شان ، با تمام قدرت از خود صدا های آنچنانی تولید می کنند و در تماشاگران ایجاد انگیزه و نشاط می کنند حالا ممنوع المصاحبه شدند که جای بسی شگفتی است. ( البته کی با اینها مصاحبه می کرده و چی می پرسیده خدا می دونه ) در ورزش ما که مسئولین پاسخگوی رفتار های خود نیستند ، چرا لیدر های بدبخت را سین جیم می کردند خدا می داند. علی ایحال پیشنهاداتی در خصوص توسعه فرهنگ تشویق استاندارد و حمایت همه جانبه از بوقچی های متعهد ارائه می گردد : 1 - تاسیس  « دانشگاه تربیت لیدر » و تربیت لیدر هایی که شرایط مربی را درک کنند و در همه حال او را تشویق کنند. 2 – اختصاص حقوق ماهیانه مادام العمر 3 – عضویت در صندوق ورزشی قهرمانان 4 – استخدام لیدر از طریق آزمون کتبی و عملی  5 – درجه بندی لیدر ها و سازماندهی آنها در لیگ های مختلف 6 - برگزاری دوره ها و نشست های  تخصصی در طول برگزاری لیگ.  امید است با جذب لیدر هایی با کلاس و تحصیل کرده افتخارات تیم های ورزشی علی الاخصوص استقلال و پیروزی ، صد چندان شود. عزت زیاد ،  شُش عالی منبسط!

ماسک محافظ بزرگسالان!

خسارات سالانه آلودگی هوا در تهران ، 140تریلیون ریال می باشد. ( جهان اقتصاد – 12/12/89)
موضوع آلودگی هوای تهران از جمله موضوعاتی است که چکش خور مَلسی دارد و هر موقع به آن بپردازیم ، طرفدار دارد. چون این موضوع باد آورده نیست که باد آن را ببرد و وقتی باد و باران کم شد ، دوباره این پدیده بروز می کند. نکته بعد اینکه من و آقا رسول همیشه در شمارش و حساب کتاب مبالغ بالاتر از میلیارد با مشکل مواجه می شویم اجازه بدهید در ابتدا این مبلغ را به میلیارد تغییر دهیم. تا از بیشتر به اهمیت موضوع پی ببریم. 140 تریلیون ریال همان 14هزار میلیارد تومان خودمان است که با این مبلغ می توان صد و چهل هزار شغل ثابت ایجاد کرد( هر شغل ثابت 100 میلیون تومان) یا هفتاد میلیون متر مربع فضای آموزشی یا ورزشی در سال ایجاد کرد. البته در تهران این مبالغ چندان به چشم نمی آیند. مثلاً چندی قبل جریمه 4 میلیاردی ساخت و ساز غیر مجاز دوستان یکی از پیشکسوتان ورزش که اول اسمش علی پروین است را ، به یک میلیارد کاهش دادند ولی باز هم پرداخت نکردند و ملک غیر قانونی شان را تخریب کردند و اَسفا که این جلوگیری از ضرر به بیت المال ، تیشه به ریشه ورزش کشور و حرمت نگه نداشتن بزرگان قلمداد شد!  از سوی دیگر راهکار هایی که برای حل این معضل به کار می رود از خود مسئله بحث بر انگیز ترند. آبپاشی تهران با آب گل آلود رودخانه پشت فرودگاه قلعه مرغی تهران و تلاش برای کوچاندن 5 میلیون تهرانی ! از جمله راهکار های حل این معضل در تهران می باشند.
با این روش ها معضل آلودگی تهران حل شدنی نیست. چرا که در سال های اخیر با وجود مصوبه قانون منع ساخت کارخانجات تا شعاع 120 کیلومتری تهران ، کلی کارخونه و تاسیسات و برج و شهرک در تهران ساخته شد و افراد زیادی برای کار به تهران سرازیر شدند و کوچاندن این افراد معنی ندارد چرا که کارخانجات بدون کارگر و خانه ها بدون سکنه می مانند.برگزاری جشنواره ها ، همایش ها ، سمینار ها ، فستیوال ها ، مسابقات و ... که به درد شهرستانی ها نمی خوره و همون مسابقه محله و پیاده روی همگانی برای شهرستانی ها کفایته . بنابر این پیشهاد می گردد سایر تجهیزات ، امکانات و کارخانجات کشور را نیز به تهران منتقل کنیم و همه مراسمات علمی ، ورزشی و فرهنگی کشور را نیز در تهران برگزار کنیم. در عوض کلیه تهرانی ها را به ماسک و سایر تجهیزات محافظی ، مجهز کنیم تا از آلودگی هوا خفه نشوند. از قدیم هم گفتن « هر که طاووس خواهد ویزای هندوستان گیرد.» هرکس دوست دارد از امکانات تهران استفاده کند ، باید با آلودگی هوای تهران هم کنار بیاد. حالا خود دانید.

شاغلام در بارسلونا

بعد ازشکست سنگین بارسلونا در مقابل یک تیم دسته چهارمی در جام حذفی اسپانیا شاغلام سرمربی این تیم در نشست خبری پایان بازی گفت : ایمان داشته باشید بضاعت ما همینه. من از همه بچه ها راضی هستم. تیم یک مشت جوون عاشق داره که با جان و دل بازی می کنن و ایمان داشته باشید کسی کم فروشی نکرده . باز هم اعتقاد قلبی دارم که بضاعت ما همین بود. شما ببینید فقط 5 تا از بچه های ما کاندیدای بهترین بازیکن جهان بودند. از 18 تا بازیکن ما فقط 16 نفر عضو تیم ملی کشورشان هستند. ما مجبور شدیم برای خرید محمد پروین و آرش برهانی ، مسی و اینیستا را در لیست فروش قرار دهیم. به پویول هم گفتم اگه میتونی موهات رو عین کریم بنزما یا آریل روبن کوتاه کنی بیا سر تمرین. هادی عقیلی که نیستی ، اینجا هم سپاهان نیست. با عین حال او تیم هم موقعیت داشت. به قول شاعر گفتنی  مورچگان را چو بود اتفاق    شیر ژیان را بدرانند پوست
از صدا و سیمای اسپانیا هم گله دارم. شما ببنید در ایران اگر بازی تیم های استقلال و پرسپولیس با رقبا 10 تا تماشاگر داشته باشه پخش مستقیم دارند و گزارشگر هایی مثل خیابانی و میرزایی را اگر ول کنن می روند داخل زمین و برای این تیم ها بازی هم می کنن و در جام باشگاه های آسیا خبر باخت های  پیروزی و استقلال ، زود تر از  برد ذوب آهن و سپاهان پخش می شود. اما اینجا صدا و سیما فقط به فکر خودشه و بازی های ما را شبکه های خصوصی پخش می کنن. از فدراسیون اسپانیا هم راضی نیستیم.اینجا هفته ای سه تا بازی داریم. در ایران برای یک بازی دوستانه 40 روز لیگ شان را تعطیل می کنند. با عین حال بنده برای مربی گری در اسپانیا کیسه ندوختم ، امروز ساندرو روسل بگو برو می رم. چند پیشنهاد هم از ایران دارم ولی به حرمت نون و نمکی که با آقا ساندرو خوردیم فعلاً اینجا هستم تا ببینم چی می شه.

شوهر چینی

« معاون سازمان ملی جوانان هرمزگان اعلام کرد در قشم ، برخی از چینی ها با تغییر هویت خود اقدام به ازدواج با دختران ایرانی می کنند و نسبت به گسترش این پدیده هشدار داد. »سایت رجا نیوز
راستش را بخواهید ما همه جور جنس چینی تو کشور داشتیم از آفتابه چینی گرفته تا اسپند دود کن و تخم مرغ و نخود و لوبیای چینی ؛ فقط شوهر چینی کم داشتیم که عجالتاً آن هم به بازار عرضه شد. البته قرار اینجوری نبود و در ادبیات کهن پیش بینی هایی در این خصوص صورت گرفته بود :
کنار آب رکناباد با دیوان محبوبش                  نشسته حافظِ شیراز ، دستش ساغر چینی
نمی دادند لیلی را به مجنون ، گفت اینگونه:     «جهنم! می روم جایش ، بگیرم دلبر چینی»
که البته برعکس شد و دلبر چینی جایش را به شوهر چینی داد! ما فکر می کردیم این چینی ها آدم های دست و پا بسته ای هستند اما حالا متوجه شدیم فقط چشماشون بسته است و حسابی سرشون تو حساب و کتابه.  راستی این ها هویت شان را تغییر می دهند ، با آن چشم های نیمه باز چطور میگن ما چینی نیستیم ، و افغانی یا عرب هستیم. حکایت او بابا نشه که زن چینی  بهش انداخته بودند راه به راه بهش می گفت : « عزیزم اگه خوابت می آد برو بخواب!»
از شوخی که بگذریم به قول آقا رسول که میگه این چینی ها جنس های خوب و اعلا را می فرستن کشور های غربی و جنس های بنجل را راهی بازار های آسیایی می کنند . می ترسیم این شوهر ها هم قلابی از کار در بیان و پس از هفت هشت ماه مثل کامیون های هوو ، زهوارشون در بره و سیستم شون قاطی کنه . اون وقته که باید گفت : « شوی چینی گر به دام افتد تحمل بایدش!»

تیم مدرسه شهید هدایتی دهه فجر 89

 

 

ایستاده از راست: وحید حاج سعیدی - حسن رضایی - محمود جعفری - محمد شیخ 

نشسته از راست: محمد رضا سوخته سرایی - محمد کوثری - علی کیخا

یادگار نویسی

« بازدید از تخت جمشید با محدویت هایی همراه شد. یادگار نویسی عده ای از بازدید گنندگان بر روی دیواره ها و ستون های تخت جمشید و عدم توانایی مجموعه برای جلو گیری از این اقدام ، باعث اعمال این محدویت ها شد.»( جام جم – 20 بهمن 89)

راستش را بخواهید ما تا بحال تخت جمشید نرفته ایم ولی آقا رسول میگه خیلی دیدنیه ، حتی چند تکه  از سنگ های کاخ هدیش را نیز در بوفه خانه اش نگهداری می کند! هدف از نگارش این چند سطر بررسی میزان سهل انگاری و بی مبالاتی در نگهداری مکان های تاریخی و زیر سوال بردن مدیران محترم  این مکان ها نیست. حالا چهار تیکه سنگ هم در بوفه آقا رسول نگهداری بشه ، مگه چند نفر مثل آقا رسول به سنگ های مکان های تاریخی علاقه دارن. هدف بررسی دلایل یادگار نویسی و ریشه یابی این فرهنگ می باشد. همانطور که می دانیم یادگار نویسی و نام نیک از خود به جای گذاردن در فرهنگ ما یک جایگاه ویژه دارد و از آن به عنوان یک عمل نوستالژیک ( خاطره انگیز) یاد می شود. در ادبیات ما نیز به این نکته اشاره شده :  نام نیکی گر بماند زآدمی      به کزو ماند سرای زر نگار  حتی در گذشته گاهی اوقات مادران خطاب به فرزندان می گفتند : « الهی اسمت را روی سنگ بکنند» و این نشان از اهمیت موضوع و حفظ نام برای مدت زمان طولانی تر بوده است. الایحال پیشنهاد می گردد به جهت لزوم حفظ این فرهنگ و پر بیننده و محفوظ بودن ابنیه تاریخی ، بخش هایی از مجموعه های تاریخی برای یادگار نویسی در نظر گرفته شوند مثل ستون ها یا اطراف کتیبه های سنگی تا بازدیدکنندگان عزیز علی الخصوص سربازان محترم به راحتی و بدون دغدغه یادگار نویسی و در واقع هنر نمایی کنند. البته توزیع قلم های مخصوص نظیر لاک غلط گیر ، ماژیک و حتی دستگاه فرز که در حکاکی سنگ قبر به کار می رود نیز مورد انتظار است. ایجاد یک رشته دانشگاهی با نام « ابنیه نگاری » و تالیف کتابی به نام « ابنیه نامه » از روی نوشته ها و آثار موجود در مکان های تاریخی و فرهنگی (همانند اٌتل نامه که مربوط به اشعار نوشته شده روی وانت بار ها و کامیون ها می باشد) باعث توسعه این فرهنگ و بالا رفتن غنای فرهنگی مجموعه های تاریخی خواهد شد.