با اجازه دوستان ما امروز تصمیم گرفتیم از دنیای سیاست، اقتصاد، ورزش، یارانه، شورای رقابت و ... به اندازه سر سوزنی فاصله بگیریم و نگاهی به طبیعت داشته باشیم. البته منظورمان پرداختن به کشتار بی رویه پلنگ و پرنده و قطع درختان چند هزار ساله و ... نیست. چرا که سرکار خانم محیط زیست علاوه بر تلاش در جهت رفع آلودگی هوا، مراقب حیات وحش نیز هست و خیالمان از این بابت تخت تخت است. ما امروز قصد داریم سری به اعماق مرداب های جنگل های مالزی بزنیم و از خوش آهنگ ترین آوای طبیعی در جهان مطلب بنویسیم.
«بر اساس یک نظرسنجی از سوی پایگاه اینترنتی Beautiful Now، خوشآهنگترین آوای طبیعی در جهان انتخاب شد. به گزارش ایسنا، در این نظرسنجی کاربران به آواز یک قورباغه که در اعماق تاریک مردابهای جنگلهای گرمسیری «پارک ملی کوباهِ» مالزی واقع در جزیره «بورنئو» زندگی میکند، رای دادند. در این رقابت سالانه از 12 کاندیدای فینالیست 10 کاندیدا جزو صداهای طبیعی جهان بودند. این آواها از صدای آواز پرندگان گرفته تا صدای رقص هارمونی آب با صخره و شن را دربرمیگرفتند. دو فینالیست دیگر نیز از جنگلهای استرالیا قدم به این رقابت گذاشته بودند که یکی مربوط به آواز مرغ بهشتی و دیگری هم مربوط به همسرایی پرندگان currawong از دسته گنجشکسانان بود. «جولین تریژر»، داور این رقابت درباره انتخاب این قورباغه گفت: آواز این قورباغه چیزی شبیه «سمفونی زندگی» است که خود را ابراز میکند. ( به نقل جراید خوش الحان) ما همیشه خدا فکر می کردیم قورباغه به جز قور قور کردن هنر دیگری ندارد و در مواقعی هم که آب سر بالا می رود، به زور ابو عطا می خواند. اما وقتی امروز شنیدیم قورباغه آواز خواندن هم بلد است، تعجب کردیم؛ حتماً دو روز دیگر مدعی می شود « چنین مرداب نه سزای چو من خوش الحانیست!» البته در این دوره و زمانه که همه چیز پشت و رو شده و تیمی با چهل میلیارد هزینه و چهل میلیون طرفدار یک پنالتی هم را گل نمی کند، معلوم است که قورباغه باید در آواز خوانی اول شود!
ما هر از گاهی مجبوریم از طریق همین ستون با شهامت اعلام کنیم که با وجود تلمذ نزد یکی از بزرگترین مکتب خانه داران شمال شرق کشور و داشتن تسلط به انواع علوم ارضی و بحری، در حل برخی مسائل ساده ولی در عین حال ریشه ای در می مانیم. البته در حل مسائل این چنینی، رستم و اکوان دیو هم اگر دست به دست هم بدهند، کاری از پیش نمی برند. یکی از این مسائل که همه ساله در فصل زمستان چراغ آن روشن می شود و همه ارکان دولت دست به دست هم می دهند تا آن را برای همیشه ( ببخشید تا زمستان بعدی) ریشه کن کنند، داستان تکراری استاندارد سازی بخاری مدارس است که هر سال ریشه کن می شود ولی لاکردار سال بعد عین نعناع دوباره سبز می شود! امسال هم کمافی السابق دوستان اعلام کرده اند 150هزار کلاس درس با بخاری نفتی یا گازی گرم می شوند و برای رفع این نقیصه 1000 هزار تومان بودجه لازم است. مجلس نیز قبض های گاز و سوخت هواپیما ها را هدف گرفته تا اگر دولت توان اختصاص مستقیم بودجه به تجهیز مدارس را ندارد، در عوض مصرف کنندگان این دو نوع انرژی، هزینه های مورد نظر برای ایجاد سیستم گرمایشی ایمن و استاندارد در مدارس را تامین کنند و بخشی از درآمد حاصل از قبض گاز مشترکان و فروش سوخت هواپیما به آموزش و پرورش اختصاص داده شود. (جام جم – 1 بهمن 92)
بعد از تجهیز سالن های ورزشی از محل یک تومان عوارض هر سیگار حالا نوبت به بنزین هواپیما رسیده تا بخاری های مدارس استاندارد شوند. منتهی چیزی که در این چند روز ذهن ما را درگیر کرده است، قیمت بخاری های استاندارد است. ما نگرانیم نکند فروشگاه محل به ما بخاری غیر استاندارد انداخته باشد، چون خیلی ارزان تر از بخاری های مد نظر آموزش و پرورش حساب کرده است. حالا اگر زحمت نیست یک برگ کاغذ و یک قلم برداشته و عدد هزار میلیارد را بر 150 هزار تقسیم بفرمائید. تقسیم کردید؟ ای بابا شما هم از اوضاع ریاضی تان از ما بدتر است. بنده به کمک بچه رایانه یا همان تبلت عمو سیفی این کار را انجام دادم. پاسخ صحیح 7 میلیون تومان است! یعنی دوستان قیمت هر بخاری را حدوداً 7 میلیون تومان ناقابل حساب کرده اند. البته شاید این عزیزان در صدد جبران مافات هستند و برای هر دانش آموز یک بخاری در نظر گرفته اند! چون در آن صورت معادله چند مجهولی ما کمی منطقی تر به نظر می رسد و کلاس های بیست نفره با قیمت روز بخاری های تابشی( دویست هزار تومان) همخوانی دارند!