طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

محاکمه علی دائی( طنز)

« دائی هموطن ساموئل کِرش را کشت.» « دائی در آزادی نفت را به آتش کشید.» « پشت همه تیم ها باید از این پرسپولیس بلرزد.» « قاتل استقلال در مسلخ دائی!» « دو ترقه دائی برای انفجار پالایشگاه آبادان کافی بود.» « آتش بازی شهریار در آزادی» اینها اخباری بود که بعد از برد پرسپولیس در مقابل صنعت نفت ، صدر خبر های ورزشی روزنامه ها بود. متاسفانه در بازی تیم پرسپولیس در مقابل صنعت نفت شاهد بروز حوادث ناگوار اخیر از سوی سرمربی تیم پرسپولیس بودیم که روز نامه ها تیتر درشت زدند و از آنها با افتخار یاد کردند! بعد از عقب نشینی کمیته انظباطی در مقابل علی دائی ، ایشان به خود جرات داده و روز روشن به اعمالی نظیر قتل یک خارجی ، آتش بازی در ورزشگاه ، ارعاب سایر تیم ها ، سلاخی ، ترقه بازی و انفجار پالایشگاه آبادان اقدام می کند که این موارد باید هر چه سریعتر توسط مراجع ذی صلاح بررسی و با وی برخورد قانونی شدید صورت گیرد و پر طرفدار بودن تیم دائی نباید مانع عدم اجرای قانون ، توسط کمیته انظباطی باشد. البته جای شکرش باقی است که پرسپولیس هر 6 هفته یکبار می برد و در باقی موارد در مرداب انزلی گرفتار می شود ، در کوره های مس کرمان و کارخانجات اصفهان ، ذوب می شود ، در تبریز هم زیر چرخ های تراکتور له می شود و در جنوب هم در آب های نیلگون خلیج همیشه فارس غرق می شود.
باز هم گلی به جمال استقلالی ها ، لااقل بعد از برد دست به قتل و آتش بازی نمی زنند و در عالم رویا فقط به « پیر فرهاد » با 35 سال سن لقب « شیر فرهاد » و « لیونل مجیدی » می دهند! که زیاد هم مهم نیست ؛ چون ما هم در مدرسه بابت کار شناسی های بدون روتوش و دسته دوم به « آقا رسول » می گیم « هومن افاضلی » و آب از آب تکون نمی خوره!

قطب عالم ایران

کوچکتر که بودیم فکر می کردیم فقط باطری قطب دارد. بعد ها فهمیدیم آهن ربا و کره زمین هم قطب دارند. بزرگتر که شدیم دیدم برخی شهر ها و استان ها هم قطب دارند. مثلاً مازندران قطب کشتی یا اصفهان قطب بسکتبال است. فوتبال ما هم دو قطبی است. البته سر مربی تیم ملی ما هم قطبی بود. موقع کنکور فهمیدیم سازمان سنجش هم قطب دارد ، آنهم 9 تا و از سر دلسوزی از دانشجویان خواسته هر کس در قطب خودش درس بخواند. مثلاً چه کاریه رتبه 5 کشور از کرمان بلند شه بیاد تهران دانشگاه شریف ، همون جا یه رشته خوب پیدا کنه و ادامه تحصیل بده. بگذریم ؛ سوای همه این قطب ها که مادرزادی هستند ، قطب همه قطب های کشور و عالم قطب ایران ، «تهران »است. ما که زیاد تهران نرفتیم ولی بچه ها میگن تهران قطب همه چیز است. قطب علمی ، قطب ورزشی ، قطب اقتصادی ، قطب سیاسی ، قطب سینمایی ، قطب هنری قطب آلودگی و ... من فکر می کنم اگر یک قطب نما در تهران بگذاریم ، سرش گیج برود . اصلاً شاید به خاطر همین قطب هاست که تهران پایتخت ایران شده است. اما یک نکته قابل تامل اینکه چرا با وجود این همه قطب ، مسئولین می خواهند 5 میلیون نفر را از تهران بیرون کنند. تازه وام و زمین هم می دهند که زود تر از تهران بروند.
به نظر من به خاطر وجود همین قطب ها هیچ کس در تهران بیکار نیست. نمونه اش همین بچه های آقا رسول که یکیشون در یک کار خانه تولید سیم ظرفشویی ( یک اطاق 2*3) کار میکنه و اون یکی تو یک کارخانه بزرگتر درب قوطی شامپو سفت می کنه!
البته برخی کارشناسان ( به جز آقا رسول) بر این باورند که به علت قطبی بودن این منطقه از کشور کسانی که در تهران ساکن می شوند ، جَل تهران می شوند و دیگر علاقه ای به ترک این ولایت ندارند و این هیچ ربطی به آب تهران یا خوردن نوشابه در تهران ندارد.

تفاوت دانش آموز امروزی و دیروزی

ساعت 6 صبح : دانش آموز دیروزی از خواب بیدار شده ، کمی نرمش می کند و صبحانه می خورد.
دانش آموز امروزی هنوز خواب است.
ساعت 7 صبح : با دوستانش به سمت مدرسه راه می افتد.
کماکان خواب است.
ساعت 15/7: حوالی مدرسه رسیده است.
با صدای بوق سرویس مدرسه و فریاد های مادرش از خواب می پرد.
ساعت 30/7: به مدرسه رسیده است.
دنبال ژل مو و لنگه جورابش می گردد.
ساعت 45/7: در حال رفتن به کلاس است.
در سرویس مدرسه در حال خوردن چیپس است.
ساعت 8 : معلم وارد کلاس شده و در حال حضور و غیاب است.
در ترافیک مانده است.
ساعت 30/8 : در حال درس جواب دادن است.
با یک کوله پشتی پر از مداد ، آبرنگ ، لاک ، ماشین حساب ، کتاب کار ، دفتر چه یادداشت مرد عنکبوتی ، جامدادی بت من وارد کلاس می شود.
ساعت 12: در راه خانه یک بستنی می خرد و به همراه دوستانش به خانه می رود.
به کافی نت می رود و کانتر بازی می کند.
ساعت 1 : ناهارش را می خورد و استراحت می کند.
هنوز در کافی نت است.
ساعت 3: از خواب بیدار شده و در حال درس خواندن است. 
در ساندویچ فروشی در حال خوردن پیتزا است.
ساعت 4 : برای خرید نان به نانوایی رفته است.
تازه به خانه رسیده است.
ساعت 5: برنامه کودک تماشا می کند.
با کامپیوتر در حال چت کردن است.
ساعت 6 : درس فردا را آماده می کند.
با موبایل بازی می کند و پیامک می فرستد.
ساعت 8 : شام می خورد و تلویزیون تماشا می کند.
برای اسکیت بازی به پارک محل می رود.
ساعت 9: برنامه فردا را جمع می کند و به رختخواب می رود.
پای ماهواره می نشیند.
ساعت 10 ، 11 ، 12 و ...  : خواب است.
کماکان ماهواره تماشا می کند...

منشی تلفنی (طنز)

منشی تلفنی
هفته قبل برای انجام یک کار اداری به اداره ....  در تهران تلفن زدم. در ابتدا خانمی ضمن عرض خیر مقدم و معرفی اداره مزبور شروع کرد به اعلام شماره داخلی اطاق ها. برای ارتباط با دفتر رئیس ،  عدد 1 ، معاونت ،  عدد 2 ، حسابداری ، عدد 3 ، کارگزینی ، عدد 4 ، دبیرخانه عدد 5 ، .......... عدد 6 ، ............ عدد 7 ، .......... عدد 8 ........... ،  تاسیسات عدد 34 و آبدارخانه عدد 35 را وارد نمائید. در غیر این صورت جهت تماس با اپراتور کلید ستاره را فشار دهید. ما کلاً فراموش کردیم که با چه واحدی کار داشتیم و اصلاً سوال ما مربوط به چه واحدی است. قطع کردم و نامه را دوباره نگاه کردم و بعد از مشخص کردن واحدی که پاسخگوی من بود دوباره شماره گرفتم. روز از نو روزی از نو . دوباره اعلام کد اطاق ها شروع شد. این بار حواسم را بیشتر جمع کردم تا شماره واحد مربوطه را از دست ندهم. کد داخلی را وارد کردم. دوباره اعلام جزئیات شروع شد. برای ارتباط با                                    واحد مورد نظر عددی را وارد کردم. هنوز بوق نخورده دوباره خانم منشی تلفنی شروع کرد: در حال حاضر امکان تماس با واحد مورد نظر میسر نمی باشد، برای انتظار مجدد عدد یک و برای قطع انتظار عدد 2 و برای بازگشت به منوی قبل کلید ستاره را فشار دهید. چند بار انتظار مجدد را انتخاب کردم ولی خبری نشد و بلافاصله همان پیغام پخش می شد.از صبح چند بار تماس گرفتم ولی نتیجه نگرفتم. تماس با اپراتور هم بی فایده بود. از قدیم گفتن کار نیکو مردن از پر کردن است. در طول هفته چند بار دیگر در ساعت های مختلف روز تماس گرفتم ولی باز هم موفق به صحبت نشدم. تااینکه مجبور شدم موضوع را با آقا رسول در میان بگذارم. ایشان بلافاصله چند فرضیه مطرح کرد:
1 – کلیه کارمندان آن اداره از تهران به شهرستان ها منتقل شده اند تا از امکانات منتقلین جدید استفاده کنند.
2- شاید طرح دور کاری در آن اداره در حال انجام است و همه برای دور کاری به خانه رفته اند و تلفن را برای خالی نبودن عریضه روشن گذاشته اند.
3- شاید به دلیل مشغله زیاد و حجم بالای کار اداری وقت پاسخگویی به مکالمات تلفنی را ندارند.
4- احتمال دارد تعطیلات بابت آلودگی هوا در آن اداره تمدید شده باشد.
علی ایحال مجبور به استفاده از شیوه سنتی و زمان بر مکاتبه شدیم. بعد از یک ماه جواب مرقومه ما واصل شد. « جهت پیگیری موضوع مندرج در نامه و هماهنگی های لازم ،  با شماره تلفن 0000000 آقای احمدی در مرکز تماس حاصل نمائید!»

دیوار کوتاه دلالان!

« با اعلام دوباره رئیس سازمان هواپیمایی کشوری درباره لزوم خروج توپولف از ناوگان هواپیمائی تا پایان بهمن امسال ، دلالان توپولف های 154 بار دیگر برای برکناری وی دست به کار شدند. پیشتر هنگامی که توپولف های 154 نیاز به اور هال( تعمیر اساسی) داشتند ، تعدادی واسطه ، این هواپیماها را برای تعمیر به روسیه می بردند و در این میان مبالغ هنگفتی به جیب می زدند.( نسیم خراسان، 3 بهمن 89)
حقیقتاً جای بسی تاسف است که عده ای هواپیما نشناس کار آیی هواپیماهای مدرن توپولوف و خدمات ارزنده و شایسته دلالان محترم این دست هواپیما ها را زیر سوال می بردند و سقوط هواپیما ها را به آنان نسبت می دهند و به فاکتور های نظیر خواب آلودگی خلبان ، عجله مسافران و اجبار خلبان و برج مراقبت به پرواز در هوای برفی ،  نبود پلیس هوایی ، عدم برخورد قاطع با تخلفات حادثه ساز در مسیر های هوایی ، وجود باغات سیب در اطراف فرودگاه ها ، خروج خلبان از کابین برای چند شیشه زیتون فامیلا و ... که نقش اساسی در سقوط هواپیما ها دارند ، توجهی ندارند.
دلالانی که با جان خود بازی می کنند و هواپیماهای نیاز مند به تعمیر اساسی را به روسیه می برند و پس از تعمیر، صحیح و سالم با صافکاری بدون رنگ تحویل سازمان می دهند ، شایسته چنین برخوردی نیستند.این بزرگواران گاهی اوقات به سود کمتری نیز قانع هستند و از تعمیرکاران می خواهند علاوه بر پرچ بال های کنده شده ، از چسب دو قلوی غیر چینی نیز استفاده کنند تا احتمال کنده شدن بال ها به حداقل برسد.آن وقت در روز نامه ها این گونه مورد هجمه و بی احترامی عده ای ناکارشناس قرار می گیرند. ضمن آرزوی توفیق برای این عزیزان ، پیشنهاد می گردد صنعت اور هال این گونه هواپیما ها از روسیه خریداری شود تا با تعمیر اساسی هواپیماهای توپولف سازمان هواپیمائی کشوری و همچنین هواپیماهای توپولف سایر کشور ها! علاوه بر ارز آوری ، شاهد خودکفایی در تعمیر این گونه هواپیما ها و ایجاد اشتغال پایدار! نیز در کشور باشیم.

اسکان اشجار در سمنان !

راستش را بخواهید چند سال قبل که روزنامه جام جم 100 تومان شد ما دیگه روزنامه نخریدیم . اما بعضی اوقات آقا رسول را شیر می کنیم که به ستون « حق با شماست » در جام جم زنگ بزند . بعد از اینکه صحبت هایش چاپ شد ، خودش روزنامه را می خرد و به مدرسه می آورد!
هفته قبل خبری در روزنامه مربوط آزاد راه خرم آباد – پل زال چاپ شده بود: « این پروژه 104 کیلومتری آثار و پیامد های تخریبی زیست محیطی زیادی از جمله تخریب و نابودی بیش از 2000 هزار هکتار از طبیعت و جنگل های استان لرستان را به همراه داشته است. در ضمن این آزاد راه زیست گاه گونه های جانوری منطقه را به دو قسمت تقسیم کرده و به دلیل عدم وجود راهی برای تردد وحوش در مسیر آزاد راه ، مرگ و نابودی را برای جانوران منطقه به ارمغان آورده است.( جام جم – 6 بهمن 89)
ضمن عرض تسلیت به کلیه بازماندگان اشجار و درختان طبیعت لرستان ، به اطلاع می رساند ، استان سمنان پذیرای انواع و اقسام درخت ، نهال ، علف و بوته های کوچک و بزرگ بازمانده از حادثه زیست محیطی لرستان می باشد. چون در این استان افراد دلسوزی وجود دارند که عضو PHD  نه عضوCNG  یا BRT هستند . نه اینا هم نبود ، همان « سازمان های مردم نهاد » هستند که محال است برای ساخت جاده بگذارند درخت قطع شود و خیال اشجار و سایر نباتات محترم از این بابت راحت باشد. حتی اگر احداث جاده مصوبه دولت باشد باز هم عزیزان مانع قطع حتی یک نهال می شوند چه برسد به درخت . علی ایحال مسئولیت حفاظت و مراقبت در سایر موارد نظیر آتش سوزی ، قطع درختان توسط پیمانکاران ، تهیه هیزم برای بساط کباب در ایام تعطیل توسط مسافران و... به عهده خودتان می باشد.

اگر «آقا رسول » شهردار شاهرود بود !


دیروز صبح دیدم آقا رسول در حال ارسال یک ایمیل به شهرداری می باشد . ایمیل را که ارسال کرد آن را بلند برای ما خواند:
بی شک خدمت در نهاد ها و اداراتی که به نوعی با همه اقشار جامعه در ارتباط هستند نظیر آموزش و پرورش ، شهرداری ، بانکها و ... سخت و دشوار است و به دست آوردن دل همه تا حدی غیر ممکن می نماید . علی ایحال اگر من شهردار شاهرود بودم :
1 – با همکاری سایر ادارات و بانکها ، یک مسابقه پیاده روی همگانی برگزار می کردم و یک خودرو جایزه می دادم.
2 – قانون دیوار کشی زمین های بلا استفاده در شهر را پیگیر می شدم تا این زمین ها به محلی برای دفن زباله و نخاله های ساختمانی تبدیل نشوند.
3 – شستشوی جدول های معابر شهری را هر هفته اجرا می کردم.
4 – نحوه محاسبه عوارض ساختمانی و دیگر هزینه های ساخت و ساز را به طور شفاف به اطلاع مردم می رساندم.
5 – در همایشی از چهره های ماندگار شهر و کسانی که به نوعی برای این شهر زحمت کشیده اند ، تقدیر می کردم.
6- هر چند وقت یکبار مسابقات مختلف( تیر اندازی ، دو همگانی ، گل کوچک ، شطرنج و ...) برای عموم مردم ( نه فقط کارمندان) اجرا
می کردم.
7 – یک سی دی از نقاط دیدنی شهرستان ، تفرج گاه ها ، امکانات ، نقشه ، صنایع دستی شهرستان به زبان فارسی و انگلیسی تهیه
می کردم و در اختیار توریست ها و مسافران قرار می دادم.
8 – بر روی ساخت و ساز ها ( علی الاخصوص آپارتمان ها ) نظارت و سختگیری بیشتری می کردم.
9 – یک روز در هر هفته را به جمع آوری زباله های قابل بازیافت ( شیشه و کاغذ ) اختصاص می دادم.
10 – جلسه پرسش و پاسخ ماهانه برگزار می کردم و سعی می کردم به حرف همه گوش کنم.
ایمیل را که خواند بهش گفتم : « از پشت کامپیوتر بلند شو ، الان دفتر دار میاد با پس گردنی بلندت می کنه. برو سماور رو روشن کنه ، یه چایی دور هم بخوریم تا مدیر نیومده.»

اصلاح الگوی حضور دانش آموزان در مدرسه ( طنز)

«یکی از مشکلات اساسی در کشور ما داشتن رودر بایستی دولت با برخی مردم است.» این مطلب را آقا رسول( مستخدم مدرسه ) در مصاحبه با خبرگزاری « چی چی نیوز » اعلام نمودند. ایشان معتقد است یکی از راهکار های اساسی در حل معضل ترافیک و آلودگی در کلان شهر ها و صرفه جویی انرژی در سایر شهرهای کشور ، خلوت کردن مدارس و روی آوردن به آموزش از راه دور است. وی در ادامه گفت:« امروزه اکثر خانواده ها به تجهیزاتی نظیر رایانه خانگی ، اینتر نت پر سرعت و یا حداقل یک دستگاه سی دی معمولی دسترسی دارند. بنابراین با یک برنامه ریزی اساسی می توان از حضور دانش آموزان در روز هایی از هفته کاست و به آموزش آنها در منزل پرداخت. »
« اما عده ای از مردم در کشور وجود دارند که اگر این این طرح اجرا شود من فکر کنم معلم ها را درسته قورت بدهند که سه ماه تابستان و ایام عید کم بود ، حالا در طول سال هم معلم ها را تعطیل کردن. و از آنجایی دولت در برخی مسایل با مردم رودرباستی دارد این طرح هیچگاه قابلیت اجرایی پیدا نخواهد کرد.»
وی در اثبات ادعای خویش به سخنان مدیر کل برنامه ریزی و تالیف کتب درسی کشور اشاره کرد: «در ادامه واکنش به برخی مطالب عنوان شده در مورد تعطیل شدن روز پنجشنبه در مدارس ابتدایی به اطلاع می رسانیم ، برخی آن را کاهش مدت زمان حضور دانش‌آموز در مدرسه پنداشته‌اند. موردی که  در این زمینه در برنامه درسی ملی پیشنهاد شده، اصلاح الگوی حضور دانش ‌آموز در مدرسه است و به هیچ وجه به معنای کاهش حضور دانش‌آموز در مدرسه نیست. یعنی این که دانش‌آموزان هفته‌ای شش روز را به مدرسه بیایند، کاملا مورد تایید است، اما این که هر شش روز را در مدرسه بگذرانند، جای بحث دارد.
وی افزود:  پیشنهاد ما این است که در مقطع ابتدایی دانش‌آموزان به طور رسمی و مجاز، هفته‌ای یک روز را خارج از فضای مدرسه به فعالیت درسی بپردازند. ( سایت رجا نیوز) »
ملاحظه فرمودید. هنوز حرف از دهان بنده خدا بیرون نیومده برخی موضع گرفته اند که قرار است مدارس ابتدایی را  پنج شنبه ها تعطیل کنند. حالا شما بگو مثلاً دانش آموزان دو روز در هفته در منزل درس بخوانند و به مدرسه نروند ، بیا و ببین  چه علم شنگه ای به پا می شود.