طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

طنز نوشته های اجتماعی

ارسال فایل نشریه به ایمیل بنده مستدعیست. با تشکر hajsaeidi@gmail.com

مبارزه فرهنگی با مفاسد اقتصادی !

مبارزه فرهنگی با مفاسد اقتصادی !

این روز ها یکی از مسائلی که کمی نگران کننده شده است موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادی است تا جایی که مسئولین را مجبور به برپایی همایش در این خصوص نموده است! البته همانگونه که مستحضرید  مسائل مهمتری در مملکت وجود دارند که باعث می شوند پرداختن به این مسائل با اکراه انجام شود؛ موضوعاتی نظیر مالیات کرش یا حتی ماندن و نماندن این بابا، تصادف دوست پسر آقای سرمربی تیم پایتخت، کشتار چند قلاده سگ ولگرد و موضوعاتی از این دست که هر روز تیتر برخی روزنامه هستند. اما با این وجود مفاسد اقتصادی هم در زونکن کار های در دست اقدام دولت جای خود را دارد و دولتمردان در خصوص مبارزه با آن گام های بلندی را برداشته اند که برگزاری همایش یکی از آنهاست!

هر چند دوستان در برداشتن گام های بعدی نیاز به راهنمایی یا پیشنهادات سوفسطایی و فلک فرسای حقیر ندارند، ولی چه کنیم که ما به ارائه بسته های پیشنهادی عادت کرده ایم. و اما پیشنهادات ما ...

الف) استفاده از شوک درمانی

« اخیراً محققان زحمت کشیده اند و نوعی دستبند طراحی کرده‌اند که با استفاده از ولتاژ با آمپر پائین و شوک‌درمانی، از پرخوری افراد جلوگیری می‌کند. این دستبند که  Pavlok  نام دارد یک مربی اختصاصی است که با استفاده از شوک الکتریکی با پرخوری مقابله کرده و افراد را به داشتن عادات غذایی و ورزشی خوب تشویق می‌کند. شوک الکتریکی این دستبند در حد دو میلی‌آمپر است که به هیچ عنوان دردناک نیست. این دستبند در طول روز حرکات فرد را رهگیری کرده و در هنگام غذا خوردن، با اعمال شوک‌های خفیف الکتریکی، از غذا خوردن بی‌فکر جلوگیری کرده و مغز را برای محدود کردن پرخوری تربیت می‌کند.» (به نقل از جراید) اینکه تکنولوژی در خدمت سلامت مردم قرار گرفته است خوب است، ولی می توان از این دست تکنولوژی ها برای کنترل مفاسد اقتصادی نیز  بهره گرفت. فلذا پیشنهاد می شود به منظور صیانت از اموال عمومی، از این دستبند ها در مقیاس وسیع از چین وارد شود و به افرادی که دوستان صلاح می دانند(!)، به صورت مسالمت آمیز وصل کرد تا با اعمال شوک های خفیف مغز ایشان را برای محدود کردن رانت خواری، زمین خواری، جنگل خواری، بیابان خواری، دریا خواری، موقوفه خواری، ویژه خواری و ... تربیت کند. هر چند ممکن است با توجه به ضخامت پوست بدن برخی از این عزیزان شوک با دو میلی آمپر، قلقلک هم محسوب نشود، ولی برای دست گرمی خوب است و در آینده می توان در صورت صلاحدید ولتاژ را کمی بالاتر برد!  

ب) مبارزه فرهنگی با مفاسد اقتصادی: 

بلاشک یکی از دلایل گسترش فساد اقتصادی در کشور وجود برخی تعابیر و ضرب المثل ها در خصوص پول می باشد. وقتی از چهارم ابتدایی به بچه ها القاء می کنیم که پول مثل چرک کف دست است یا پول علف خرس است، قطع به یقین این افراد در بزرگسالی توجهی به پول و مقولات مادی نخواهند داشت و عده ای فرصت طلب، با استفاده از این رویکرد به جمع آوری مال و ثروت آن هم در مقیاس « هزار هزار میلیارد» و بالاتر اقدام می کنند. فلذا جا دارد دوستان در فرهنگستان زبان دست بجنبانند و به خلق ضرب المثل های جدید روی بیاورند تا این بی توجهی به زخارف دنیا باعث تلنبار شدن ثروت در همیان عده ای دیگر نشود!


عمو سیفی و نرخ خودرو!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بومی سازی سنگ قبر هوشمند!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

هوای تازه چینی رسید!

هوای تازه چینی رسید!

تا همین چند سال قبل هیچ کس فکر نمی کرد روزی برای نفس کشیدن هم باید برنامه ریزی کرد؛ چرا که ظاهراً راحت ترین و ارزان ترین کار همین نفس کشیدن است. کافی است در همان بدو ورود به این کره آسفالته پرستار یا مامای محترم دو ضربه محکم به پشت نوزاد وارد کند تا صدای گریه بچه برای اولین بار دربیاید و از همان لحظه الی قیام یوم الدین مفت و مجانی، بدون هیچ محدودیتی نفس بکشد؛ مگر اینکه سهمیه نفس کشیدن به پایان برسد و از واریز سهمیه جدید خبری نباشد! اما با اوضاع به وجود آمده شاید در ادامه ملت مجبور شوند در نفس کشیدن هم صرفه جویی کنند و یا دولت به جای طرح «هر دم یک باز دم» رویکرد «هر دم دو یا سه باز دم» را اجرا کند و قس علی هذا...

یاد ایام گذشته به خیر... تا همین چند سال قبل که هنوز اوضاع هوا و نفس کشیدن کشمشی نبود و مردم می توانستند در پارک ها ورزش کنند و قدم بزنند؛ هر از گاهی خلق الله دست نامزدشان را می گرفتند و زیر نم نم باران به پارک یا باغات می رفتند و با خودشان زمزمه می کردند« بگذاریم که احساس هوایی بخورد!» ولی ظاهراً قرار است به زودی نفس کشیدن در پارک ها و باغات کانالیزه شود و روی حساب و کتاب باشد. استارت این کار هم توسط چینی های چشم بادامی زده شده است. اصل ماجرا به روایت جراید...

«شرایط زیست محیطی پکن پایتخت چین، در وضع بدی قرار دارد و برای زندگی بسیار نامساعد شده است. مقامات چین به تازگی قوانین جدیدی را تصویب کردند و به منظور کنترل و مبارزه با آلودگی هوا در پکن که طی چند ماه اخیر به بیشترین میزان خود رسیده، برنامه های کلانی تصویب کرده و میلیاردها یوان هزینه صرف کرده اند. به تازگی شرکت معماری اور پراجکت، پیشنهاد ساخت سایبانی مهر و موم شده مملو از هوای پاک را به مسئولان شهرداری پکن ارائه کرده که در آن حباب هایی روی باغات و پارک ها کشیده میشود، تا واحه هایی از محیط های تحت کنترل بسازند که دما و رطوبت آنها سالم و کنترل شده است. این واحه ها علاوه بر فراهم کردن فضایی سبز و سالم، ساختمان های اطراف از جمله آپارتمانها، ادارات و ساختمان های پزشکی نیز می توانند از سیستم کنترل هوای این طرح بهره مند شوند و هوای مصرفی خود را از این واحه ها تامین کنند.» ( به نقل از روزنامه جام جم)

ملاحظه فرمودید. ظاهراً منبعد زوج های چینی باید روی کارت تبریک عروسی شان بنویسند« واحه ای ساخته ایم؛ سایبانش همه باد و حصارش همه تکرار هوا و الی آخر...

البته اگر این طرح در پکن جواب بدهد، هیچ ضمانتی برای اجرای آن در تهران و سایر کلان شهر های مملکت ما وجود ندارد. چرا که بر اساس مشاهدات میدانی ، تا همین الان نصف باغات کلان شهر ها به برج تبدیل شده اند و مابقی نیز در انتظار خشک شدن درختان شان...

علی ای حال با وجود دوستان چینی چندان هم جای نگرانی نیست. چون این چینی هایی که ما دیدیم حاضرند خودشان از ماسک اکسیژن استفاده کنند ولی هوای تولیدی واحه های اکسیژن شان را به کشور های دیگر صادر کنند. خلاصه اگر دو روز دیگر روی شیشه مغازه ها عبارت « هوای تازه چینی رسید.» دیدید، تعجب نکنید!


نانوایی غیر انتفاعی!


نانوایی غیر انتفاعی!

بعد از هدفمند سازی یارانه ها، عزیزان بسیاری در دولت های قبلی و فعلی تقلا کردند که علاوه بر تعدیل قیمت نان و هل دادن آن به سمت قیمت های جهانی، در ساختار و دکوراسیون نان هم تغییراتی به وجود بیاورند. هر چند در خصوص افزایش قیمت نان از برنامه جلوتر هستیم و بحمدالله توفیقات چشمگیری در این زمینه حاصل شده است و کم مانده قیمت یک قرص نان، با نیم پرس جگر در رستوران هیوستن بلومتال لندن برابر شود، اما در خصوص مقوله دوم باید اذعان کرد هنوز خمیر ساماندهی و رشد کیفی نان خوب ورز نیامده است و این برکت خدا کماکان با همان کیفیت قبلی پخت ولی با قیمت جدید عرضه می گردد. البته بخشی از این مشکل به زبان نفهم بودن یا به قول امروزی ها هوشمند نبودن خمیر و تنور بر می گردد. بالاخره خمیر زبان ندارد که به تنور بگوید این طرفم هنوز نپخته یا طرف دیگرم در حال سوختن است و به خودش یک تکانی بدهد تا همه جایش خوب و یکنواخت بپزد!

اما با همه گرفتاری ها و مشکلات موجود در خصوص نان، مسئولان در صدد حل این معضل به صورت ریشه ای هستند. در همین راستا مدیر عامل شرکت بازگانی دولتی ایران از رتبه بندی نانوایی ها در سال جاری خبر داده و گفته: «شاخص های رتبه بندی نانوایی های کشور در حال تدوین و ارسال به استان هاست که رضایت و نظر سنجی از مردم از معیار های آن خواهد بود. ارزیاب های این طرح طی نظر سنجی از مردم نتایج مورد نیاز خود را استخراج می کنند.»( به نقل از روزنامه جوان) 

حقیقتاً دست مریزاد. بالاخره در آشفته بازار مواد غذایی یک نفر پیدا شد نظر مردم را راجع به نان بپرسد و نانوایی ها را رتبه بندی کند. به عقیده بنده رتبه بندی و ارزش گذاری اساساً چیز خوبی است. اگر چیز خوبی نبود وزیر آموزش 6 ماه جلوتر یعنی در فروردین از اجرای طرح رتبه بندی فرهنگیان در مهر ماه سال جاری خبر نمی داد و رسانه ای شدن آن را به شهریور موکول می کرد! بنابراین رتبه بندی و درجه بندی نانوا ها و نانوایی ها نیز قطع به یقین منشاء تحول و توسعه در خصوص کیفیت نان خواهد شد. هر چند هنوز رئیس «انجمن مفاخر نانوایی کشور» در این خصوص اظهار نظر نکرده است با این وجود اکثر کارشناسان حتی همین عمو سیفی خودمان( سرایدار مفخم مدرسه) چشم انداز این طرح را روشن ارزیابی می کنند. تعارف که نداریم، شما هم غریبه نیستید. این روز ها نصف خلق الله دنبال کلاس و دَک و پُز هستند. با این رویه دو روز دیگر در محافل خودمانی و دور هم نشینی ها مردم به جای غیبت از دیگران و گشت و گذار در وایبر و تانگو و سایر شبکه های غیر اجتماعی، پُز نانوا و نانوایی محله شان می دهند و قطعاً چنین عباراتی را خواهیم شنید: « نونوایی محله ما، 5 ستاره س!» ، «شاطر نونوایی محله ما، برای دوره ناخن زدن رفته هلند!» ، « محله ما سه تا نونوایی غیر انتفاعی و یه نونوایی نمونه مردمی داره!» ، « نونوای محله ما پارسال تو جشنواره نان سالم، صاحب وردنه طلایی شد!» و قس علی هذا...  که بلا شک این رویکرد در بالا بردن کیفیت نان، قیمت ساختمان محلات مختلف، ایجاد اشتغال، ساخت برنامه های تلویزیونی و ... نقش اثر گذاری خواهد داشت. اصلاً این طرح اگر خوب جواب بدهد می توان آن را به سایر مشاغل تعمیم داد. مثلاً می توان دیزی سرا ها را رتبه بندی کرد و در جشنواره «غذای سالم از آشپزخانه تا میز مشتری»، به نفرات برتر گوشتکوب طلایی اهدا کرد! فقط در جریان باشید دو روز دیگر که برای تهیه نان به بازار تشریف بردید یادتان باشد، قبل از ایستادن در صف نگاهی به تابلوی نانوایی، تعداد ستاره ها، سر و وضع مشتریان داخل صف و موجودی جیب تان بیاندازید؛ بعد وارد صف شوید! از ما گفتن بود.  

البته این لابلا یک نکته برایمان کماکان مبهم و لاینحل باقی مانده است و هنوز جوابی برایش پیدا نکرده ایم. اینکه چطور در گذشته نانوایان گرامی با کمترین امکانات و دستمزد، با تنور و خمیر زبان نفهم یا غیر هوشمند، بدون درجه بندی و رتبه بندی بهترین نان را دست مردم می دانند و بوی عطر نان شان در کوچه می پیچید و حتی شاعران را مجبور به تعریف و تمجید می کرد!؟ اما امروز ... اصلاً بگذریم...

وحید حاج سعیدی