بنشین و سفر کن که به غایت نیکوست!
چند روز دیگر سال تحویل می شود و عید نوروز و موسم سفر فرا می رسد. سفر هم یکی از سین های نوروز است هر چند در سفره هفت سین جایگاهی ندارد ولی بخشی از نوستالژی نوروز به خاطر همین سفر های نوروزی است. البته عده ای اصلاً اهل سفر و مسافرت نیستند ولی این چندان خوب نیست. اصلاً به قول قدیمی ها «عالم چو منزلست و خلایق مسافرند» ولی چه کنیم که گاهی اوقات، شرایط اقتصادی و غیر اقتصادی و ... مردم را از سفر باز می دارد؛ از طرفی آمار تلفات جاده ای هم ، دل و دماغ سفر زمینی را از مردم گرفته است و به شاعر «ترسم از این مسافرت جان به در آید از تنم...»
اما از آنجا که نگاه ما به مقولات و معضلات اجتماعی نگاه هرمنوتیک و عالمانه است، همواره در حل مشکلات و ارائه طرح های سازنده، به فکر قاطبه مردم و اقشار مختلف با در آمد های مختلف بوده و هستیم با همین فرمان ، چند راهکار سوفسطایی و فلک فرسا در مورد سفر به عرض می رسانیم تا چشم آژانس ها و شرکت های هواپیمایی متخلّف از حدقه در آید و حسرت مشتری بر دل هایشان بماند! و اما سفر های پیشنهادی ما ...
سفر های نشسته: در گذشته هم که وسایل حمل و نقل و آژانس های مسافرتی رنگارنگ وجود نداشت ، خیلی ها حال و حوصله مسافرت با اسب و شتر و الاخون والاخون در کاروان سرا های درجه دو و سه را نداشتند و ترجیح می دانند، نشسته سفر کنند. شاعر نیز در این خصوص فرموده :«بنشین و سفر کن که به غایت نیکوست/ بی منت پا گرد جهان گردیدن»
در این شیوه یک نفر آدم بیکار که از قضا کثیر السفر - یا به قول امروزی ها عشق سفر – بود ، وقتی به سایر بلاد مسافرت می کرد، سفر نامه می نوشت و لحظه لحظه سفر را با دقت فراوان ثبت می کرد که دیگران با خواندن این سفر نامه، گویی خود نیز همراه کاروانیان به این سفر رفته اند. الان هم شما می توانید با همسایه ها یا اقوام هماهنگ کنید و مخارج سفر مدیر ساختمان یا بزرگتر خانواده را فراهم نموده ایشان را به مسافرت بفرستید تا بعد از سفر، از دیدنی های سفر برای شما تعریف کند یا خاطرات مکتوب ایشان را بخوانید و در این سفر شریک او شوید. اگر هم فکر می کنید کسی حال و حوصله نوشتن خاطرات سفر را ندارد می توانید از سیاحت نامه ها و سفر ها نامه های نوشته شده توسط گذشتگان و درگذشتگان استفاده کنید. در این خصوص خواندن سفرنامه ناصرخسرو، سفرنامه حاجی سیاح محلاتی، سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی و سفرنامه محمدعلی معینالسلطنه توصیه می شود.
سفر های تخیلی: نوع دیگری از سفر که هیجان زائد الوصفی دارد و به جاهایی می توان سفر می کرد که با تا بحال پای هیچ ابوالبشری به آنجا ها نرسیده، «سفر های تخیلی» است. فقط جناب ژول ورن که نمی توانست بیست هزار فرسنگ زیر دریا برود. شما می توانید در رویاهایتان بیست و دو هزار فرسنگ زیر دریا بروید. اصلاً سی هزار فرسنگ ، به کسی ربطی ندارد. اصلاً می توانید به جای رفتن به زیر دریا 20 هزار فرسنگ به فضا بروید! اگر هم حال و حوصله سفر های زیر آبی و فضایی ندارید ، می توانید به یکی از کلان شهرها سفر کنید و در یکی از هتل های مجلل که شبی 2 میلیون تومان هزینه دارد و تازه اسم فقیر بیچاره ها را روی آن گذاشته اند اقامت کنید و هر غذایی که دلتان خواست سفارش بدهید و ساعت ها در جکوزی و استخر هتل کالری بسوزانید و آب پرتقال و آب انبه میل کنید.
در این شیوه می توانید با بالن ، پاراگلایدر ، کایت ، دیژابل (بالن قابل هدایت) ، هواپیما ، هلی کوپتر ، یا هر وسیله دیگری که هنوز اختراع نشده سفر کنید. شما می توانید مثل این بازی های کامپیوتری در ابتدای سفر از بین آپشن های مختلف وسیله سفر را انتخاب کنید و هر جای سفر هم خواستید، وسیله مسافرت را عوض کنید. در طول سفر هم می توانید کنار پنجره ، در کابین خلبان یا حتی روی بال هواپیما بنشینید و از مهماندار بخواهید به شما چند تا نان اضافه بدهد!
مسافرت رویایی یا تخیلی علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده باعث صرفه جویی نیز می شود و خطراتی نظیر سقوط هواپیما ، چپ شدن اتوبوس یا در رفتن قطار از ریل هم ندارد. در ضمن می توانید در طول سفر ، هنگام رد شدن از روی جنگل های زیبا و مه گرفته شمال ، از آن بالا برای کسانی که در ماشین های شاسی بلند و مدل بالا در ترافیک های کیلو متری جاده چالوس گیر افتاده اند و در حال کشیدن قلیان هستند، دست تکان بدهید! سفر به خیر ...
سیگار در مدارس فرانسه و حیای شرکت خودروسازی!
به قلم وحید حاج سعیدی
ما امروز صبح که از خواب بیدار شدیم در صدد بودیم که «دست به کاری زنیم که غصه سرآید» ، دیدیم حسش نیست و با شرایط و امکانات موجود، اصلاً چنین کاری امکان پذیر نیست. بعد تصمیم گرفتیم «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم» حساب کتاب کردیم متوجه شدیم به کل کل با ماموران شهرداری و پرداخت خسارت و غرامت آن نمی ارزد. اما شما اصلاً نگران نباشید چرا که ما در زمره آن چند میلیون بیکار در مملکت نیستیم که پا روی پا شاید هم دست روی دست بگذاریم و منتظر باشیم تا دولت برایمان ایجاد اشتغال کند آن هم در زمینه ای که تخصص و علاقه نداریم. فلذا تصمیم گرفتیم کما فی السابق به رصد نشریات و جراید بپردازیم و این بار برخلاف شیوه مرسوم و همیشگی ، به جای ارائه پیشنهادات آبکی و کم چرب، کمی آنها را ورز بدهیم و چهار تا پیشنهاد فرامرزی و بین المللی ارائه کنیم. اصلاً بنا داریم از امروز پیشنهادات تراریخته افاضه کنیم. چطور محصولات تراریخته از خارج وارد کشور می شود، ما هم قصد داریم افاضات مان را از لحاظ ژنتیکی دستکاری کنیم و آنها را با فرمت تراریخته ارائه بدهیم! و اما ماجرای امروز ...
راستش را بخواهید ماجرای امروز کمی دود گرفته است. بنابراین توصیه می شود کودکان، سالمندان، بانوان باردار و بیماران قلبی و تنفسی خواندن مطلب امروز ما را بی خیال شوند و سایر اخبار را رصد کنند. اما اصل خبر ....
میشل ریچارد سخنگوی اتحادیه مدیران مدارس فرانسه در مصاحبه با روزنامه فرانس اینفو گفت: دانش آموزانی که برای استعمال دخانیات در کوچه و خیابان گردهم جمع می شوند، هدف خوبی برای تروریست ها محسوب می شوند و احتمال به خطر افتادن جان آنها وجود دارد، لذا به دانش آموزان اجازه داده شد که در مدرسه دخانیات استعمال کنند، تا تروریست ها در کوچه و خیابان به آنها آسیبی نزنند! ( به نقل از جراید)
ترا به خدا می بینید مافیای دخانیات تا کجا رخنه کرده است. حالا فهمیدیم چرا قهوه های فرانسوی هم بوی سیگار می دهند. آنجا که شاعر می گوید: اتاقم بوی سیگار میدهد ، ماشینم بوی سیگار میدهد . . . تنم ، لباسم ، خیابان هم بوی سیگار میدهد . . . دفتر کارم ، تمام ملودی های گیتارم ، دفتر شعرم . . . حتی قهوه های دو نفره ی فرانسوی هم بوی سیگار می دهند!
بی انصاف ها قصد دارند گرایش به دخانیات را مثل ورزش قهرمانی از مدارس شروع کنند و در حال سرمایه گذاری روی نسل جوان هستند. یعنی منبعد زنگ های تفریح، بچه ها به جای گرگم به هوا، قایم باشک یا صحبت راجع به کلش آف کلتز یا کانتر و سریال های 105 قسمتی رسانه ملی فرانسه، دود حلقوی هوا می کنند و مدیر و معاونین مدارس قطعاً به جای جمله « آقای فلانی پاکن یا مداد ما رو برداشه» با جلمه «آقا فلانی فندک یا سیگار ما رو برداشته!» مواجه می شوند!
هر چند در مملکت خود ما هم سالی 65 میلیارد نخ سیگار به صورت خود جوش دود می شود ولی خدا وکیلی طرح ها و برنامه های خوبی در قبال سیگار هم اجرا شده است! از جمله اختصاص یک تومان از سیگار بابت تکمیل طرح های نا تمام و یا برگزاری بی شمار میزگرد، همایش، سمینار، کمپین و ... مثل « همایش آموزشی راهکار جامع ترک سیگار» ، « سمینار دو روزه ترک سیگار» ، کمپین «من دیگه سیگار نمی کشم» و «تو هم می تونی سیگارو ترک کنی» و ...
فلذا با توجه رویکرد پیشگیرانه ای که ما در قبلا توسعه دخانیات اتخاذ کرده ایم و به توفیقات چشمگیری هم نائل شدیم، پیشنهاد می شود دولت فرانسه در کنار طرح آزادی مصرف دخانیات در مدارس، از هر سیگار چند سنت هم به صنعت خودرو سازی اختصاص بدهد تا جوانان فرانسوی بیشتری سر کار بروند و دولت فرانسه مجبور نباشد در قرار داد فروش ماشین در پسابرجام ، طرف مقابل را مجبور کند سالی یک و نیم میلیون خودرو خریداری کند و قید کند این رقم باید در سال 2020 به 2 میلیون خودرو برسد! دَر پسا برجام باز است ، حیای شرکت خودرو سازی کجا رفته! در واقع با اجرای این طرح می توان شعار هایی از این دست روی در و دیوار مدارس نوشت: «مصرف سیگار بیشتر ، تولید خودروی با کیفیت تر» ... و یا «دانش آموزی گرامی هر پک سیگار تو تیری است در قلب بیکاری» و ...
فقط وزیر آموزش و پرورش فرانسه در جریان باشد دولت چند صباح دیگر برای حل سایر مشکلات مردم فرانسه، مصرف بقیه ی مواد خاک بر سری مثل ماری جوانا، کوکائین، گراس،چرس، بنگ، حشیش و ... را در مدارس آزاد نکند! در ضمن اگر دو روز دیگر چهار تا معلم پیدا شدند و پشت دست بچه ها را به خاطر نداشتن تکلیف با سیگار سوزاندند، شاکی نشوید و آنها را مجبور نکنید در اخبار صبحگاهی و شبانگاهی از مردم عذر خواهی کنند! از ما گفتن بود...
به نام خداوند
افزایش عوارض سیگار و ترک کبریت!
درست است که سیگار دشمن سلامتی است ولی در کنار پالتوی بلند، عینک گرد، بندلیک، موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه ببخشید اشتباه شد، سیگار در شمار ملزومات شبه روشنفکری نوین در جامعه ما محسوب می شود. یعنی برای روشنفکر شدن در این مملکت، نیاز نیست لای هیچ کتابی را باز کنید، تفکر و مداقه که اصلاً صحبتش را نکنید. گوش دادن به سخنرانی ها و خواندن مقالات بزرگان هم به هیچ عنوان... فقط کافی است سیگاری گوشه لبتان بگذارید و چشمان تان را تنگ کنید و حرف بزنید؛ ژست روشنفکری مثل آب سد کبود وال از تمام سلول های بدن تان سرریز می شود! علت هم دارد. شما در قاب عکس های سیاه و سفید روشنفکران و افراد سرشناس بر روی دیوار های کافههای مملکت، هیچ وقت تصویر جان وین، استیو مک کوئین، آلبرکامو و ژان پل سارتر و ... را بدون سیگار نمیبینید. به همین دلیل بسیاری از خلق الله برای نزدیک شدن به شخصیتهای محبوب شان مجبورند در کنار پوشاک روشنفکری که شرح آن در بالا ذکر شد، سیگار را هم به ملزومات این پدیده اضافه کنند ! البته این یک طرف داستان است و مابقی افراد جامعه که در سال 65 میلیارد نخ سیگار دود می کنند، اصلاً نامی از این بزرگواران را نشنیده اند و حالشان هم از شبه روشنفکری و این جنگولک بازی ها به هم می خورد! اما این را شنیده اند سیگار بعد از غذا می چسبد ... فقط همین... فلذا از آنجایی که جمعیت هدف در مطلب امروز ما بیش از چند ده میلیون نفر است و بخش عظیمی از چرخ اقتصادی مملکت را همین دوستان یک تنه هل می دهند، بر خود واجب دانستیم مقوله سیگار و گرانی عوارض این محبوب غیر دوست داشتنی را آچار کشی کنیم.
حقیقت امر این است که ما که جای خود داریم، حتی آدام اسمیت، بنیانگذار علم اقتصاد و مکتب اقتصادی کلاسیک هم میداند که طرح ها و لوایح اقتصادی باید طوری تصویب شوند که با توان مردم سازگار باشند یا دستکم با جیب مردم یک مختصر همخوانی داشته باشد. آدام اسمیت و کل مقامات اقتصادی کشورهای دنیا در جریان این واقعیت هستند الا مسئولان و نمایندگان مجلس ما! مشت نمونه خروار همین گرانی عوارض سیگار...
«در ادامه بررسی جزئیات لایحه بودجه ۹۷ در بخش درآمدی با ۱۳۵ رأی موافق، ۶۶ رأی مخالف و ۳ رأی ممتنع عوارض سیگار افزایش پیدا کرد.»
هر چند اوضاع اقتصاد و صنعت ما با همه دنیا فرق دارد و اوضاع اقتصاد و صنعت همه دنیا هم با ما فرق دارد تا جایی که بنز و هیوندا هم به گرد استاندارد های صنعت خودروسازی ما نمی رسند ولی خدا وکیلی سیگار زورکی را دیگر به ما تحمیل نکنید. درست است پراید را از روی ناچاری سوار می شویم، ولی اجازه بدهید دستکم سیگارمان را خودمان انتخاب کنیم. با این افزایش قیمت یا باید دوباره به چپق و قلیان با تنباکوی خوانسار روی بیاوریم یا احتمالاً در چند ماه آینده شاهد افتتاح مجدد کارخانجات سیگار بهمن و شیراز و اشنو ویژه و ... خواهیم بود!
باز هم دم این 66 نفر گرم که حال و روز مردم را درک کردند و رای مخالف دادند. به قول شاعر « از من پرسید: سیگار را ترک نکردی ؟ گفتم: نه، کبریت را ترک کرده ام! سیگار را با سیگار روشن می کنم...»