باسمه تعالی
«وحید حاج سعیدی» فرهنگی اهل قلم و یکی از روزنامه نگاران و طنز پردازان با سابقه کشور می باشد که در سال های اخیر نوشته های زیادی از ایشان در جراید سراسر کشور و استانی به چاپ رسیده است. ایشان متولد تهران و اصالتاً لاهیجانی هستند. وی دارای مدرک کارشناسی زبان انگلیسی از دانشگاه ارومیه می باشد و تابحال بیش از 1500 اثر از ایشان در قالب های مقاله، گزارش، یادداشت، طنز، داستان و ترجمه در نشریات معتبر کشوری و استانی به چاپ رسیده است. حاج سعیدی تاکنون در 19 جشنواره مطبوعاتی ملی و استانی حائز رتبه برتر شده است. بخشی از سوابق کاری و رتبه های کسب شده ایشان به شرح زیر است.
کسب رتبه اول جشنواره فرامرزی مطبوعات بخش طنز مکتوب بهار 95 ایلام
کسب رتبه اول مسابقه داستان کوتاه فرهنگیان سراسر کشور- سال 89
کسب رتبه دوم جشنواره طنز سراسری مطبوعات – اسفند 91 – خرم آباد
کسب رتبه دوم جشنواره مطبوعات غرب کشور در بخش طنز مکتوب - خرداد 94 خرم آباد
کسب رتبه سوم جشنواره سراسری رسانه و تامین اجتماعی در بخش طنز مکتوب – مهر 95 تهران
کسب رتبه سوم اولین جشنواره ملی مطبوعات – در بخش تیتر – منطقه آزاد انزلی – تیر 97
کسب رتبه اول جشنواره قرآن و عترت استان گلستان – بخش داستان کوتاه – زمستان 95 – بندر ترکمن
کسب رتبه اول پرسش مهر مرحله استانی - داستان کوتاه سال 93
کسب رتبه اول پرسش مهر مرحله استانی - داستان کوتاه سال 96
کسب رتبه اول مقاله نویسی هم اندیشی بسیج استان گلستان سال 88
کسب رتبه دوم ششمین جشنواره استانی مطبوعات قزوین ( طنز مکتوب) سال 93
رتبه سومین جشنوراه رسانه ای ابوذر در بخش تیتر – گرگان سال 1396
کسب رتبه سوم جشنواره مطبوعات گلستان؛ طنز مکتوب اسفند 94
کسب رتبه سوم جشنواره رسانه، نظم و امنیت عمومی – یادداشت (بخش مجازی) اسفند 93
کسب رتبه سوم جشنواره رسانه، نظم و امنیت عمومی - مقاله (بخش مکتوب) اسفند 93
کسب رتبه سوم در بخش قطعه ادبی جشنواره رسانه ای شهدای غواص و دفاع از حرم آل البیت(ع) آذر 94
کسب رتبه سوم جشنواره استانی مطبوعات خراسان شمالی ( بخش تیتر ) سال 91
کسب رتبه سوم جشنواره استانی مطبوعات مازندران ( بخش تیتر) مرداد 95
کسب رتبه سوم جشنواره مطبوعات مازندران ( طنز اجتماعی) مرداد 96
کسب رتبه سوم جشنواره استانی مطبوعات آذربایجان شرقی ( بخش تیتر) اسفند 95
کسب رتبه سوم جشنواره سلامت و رسانه گلستان( بخش گزارش) مرداد 95
کسب رتبه سوم اولین جشنواره سلامت و رسانه گلستان ( بخش گزارش) مرداد 94
رتبه سوم جشنواره داستان کمینه گرا در استان گلستان – اسفند 96
معلم نمونه کشور در سال 91
معلم نمونه استان سال 88
فعالیت های فرهنگی و آموزشی
شرکت در بیش از 70 همایش شهرستانی ، استانی و ملی
ارائه مقاله به صورت سخنرانی و پوستر در 18 همایش شهرستانی(2) ، استانی(5) و ملی(11)
نویسنده ستون طنز روزانه «هر چه باداباد »در روزنامه کشوری حمایت از سال 90 تا 93
نویسنده ستون طنز «شاه کلید» در روزنامه کشوری کلید از 95 تا 97
نویسنده ستون طنز «خواه نا خواه» نشریه نسیم خراسان از سال 90 تا کنون
نویسنده ستون طنز «چمبولوک» نشریه منطقه ای کندو از سال 89 تاکنون
نویسنده ستون طنز «از عجایب» نشریه استانی آهنگ از سال 86 تاکنون
نویسنده ستون «طنز هفته» نشریه استانی مهتاب مرکزی از سال 90 تا 97
نویسنده ستون « طنز هفته» نشریه استانی سخن پارس از سال 95 تا کنون
همکاری مستمر با روزنامه جوان ( گزارشات خبری و مقالات اجتماعی) از سال 89 تا 93
همکاری مستمر با مجلات بعد پنجم، خانه خوبان و کودک
همکاری با نشریات اطلاعات، تدبیر تازه، سپهر ایرانیان، فرهنگ ملایر ، مهتاب مرکزی، پیک خزر، سخن پارس، عصر لارستان، صدای زنجان، صبح کرمان، پژواک سخن، سرزمین جم، وقایع استان، مهد تمدن، کورده واری، سوال و جواب، پامچال، ولایت قزوین، آراز، کرانه شمال، آهنگ، کسب و کار گلستان و چندین سایت و پایگاه خبری
تالیف و ترجمه بیش از ده ها مقاله علمی و اجتماعی و چاپ در نشریات معتبر کشوری
عضو بسیجیان اهل قلم استان گلستان
تالیف کتاب های «داستان های کوتاه» ، «نامه نگاری بین المللی» و «زیر خط طنز»
استان گلستان – تلفن: 09113704352
قبر های «وی آی پی» میلیاردی!
هر چند جناب جهانگیری فرمودند سال 97 را با موفقیت پشت سر گذاشتیم ولی پیش خودمان باشد این چند وقت ما گرفتار قیمت دلار و سکه و پراید چند ده میلیونی و سایر مسائل متفرقه دنیوی بودیم عده ای از دوستان هم از فرصت استفاده کرده و به مسائل آخرت پرداختند. البته مسائل مربوط به خود آخرت که نه ، حواشی آخرت و در این رهگذر مقداری فتیله قیمت خانه آخرت را بالا کشیدند تا جایی که الان قبر های میلیاردی هم در بازار قبر تهران خرید و فروش می شود! اصل خبر به نقل از جراید...
تهران علاوه بر بهشت زهرا چندین آرامستان دیگر هم دارد که قیمت قبر در امامزادهها از بهشتزهرا هم عجیبتر است. معمولا دفن اموات در این امامزادهها که اغلب داخل شهر قرار دارند، ممنوع است. به همین دلیل در این اماکن هم شاهد قیمتهای نجومی هستیم. قیمت هر قبر در قسمت صحن شاه عبدالعظیم، ۶۰۰ میلیون تومان است؛ اما قیمتها در برخی فضا ها بالاتر هم می رود و تا یک میلیارد تومان هم می رسد. ( اقتصاد آنلاین)
هر چند عزیزانی که قصد فوت دارند زیاد نگران این داستان نباشند و دست دست نکنند ؛ چرا که به گفته مسئولان بهشت زهرا ظرفیت گورستان جدید احداث شده پایتخت، معادل بهشت زهرای کنونی است و دستکم تهرانی ها تا ۳۰ سال نباید نگرانی برای دفن مردگانشان داشته باشند.
البته چند سال قبل دو تن از عزیزان شورای شهر پیشنهاد دفن اموات را در پارک ها و بوستان های تهران داده بودند! راستش را بخواهید این روز ها بابت انجام برخی امورات فرهنگی و غیر فرهنگی عزیزان اراذل و اوباش، روز روشن آدم جرات نمی کند به پارک برود؛ حالا اگر قرار باشد شیون و زاری هم به این ماجرا اضافه شود که دیگر سنگ روی سنگ قبر بند نمی شود. عنایت دارید که ... یک عده سر قبور اموات بلاتشبیه چنان جو گیر می شوند و ضجه مویه می کنند که هیچ کس را یارای مقابله با آنان نیست و به قول ملک الشعرای بهار « گفت بر قبرت چنان شیون کنم . . . کز لحد جستن کنند اهل قبور!» اهالی غیر قبور که جای خود دارند! علی ای حال با عنایت به اینکه در ارائه پیشنهادات سوفسطایی و فلک فرسا ما تنها نیستیم و دست در حال زیاد شدن است، باز هم حقیر پیش دستی نموده و به منظور جلوگیری از ایجاد هرج و مرج در بازار قبر و دلالی در این خصوص چند پیشنهاد افاضه می کنیم:
الف) مالیات بر قبر: در حال حاضر بیش از چهار صد هزار خاله خالی در تهران وجود دارد و چند صد هزار مستاجر هم در این شهر آلاخون والاخون هستند. ظاهراً دولت برنامه هایی در خصوص اخذ مالیات از این خانه های خالی را دارد. پیشنهاد می شود با انجام کار کارشناسی اخذ مالیات از قبور خالی هم در برنامه کار دولت تدبیر و امید قرار گیرد تا نشود خدای ناکرده 400 هزار قبر خالی در تهران ثبت شود و همین تعداد متوفی روی زمین بمانند!
ب) ایجاد طرح های جدید: باور بفرمائید ما همواره از طرفداران دو آتشه و دو رو خشخاشی طرح ها و اقدامات مربوط به اموات و دنیای پس از مرگ بوده و هستیم. از وام سه میلیونی کفن و دفن و شستشوی مکانیزه اموات در مشهد گرفته تا ساخت سنگ قبر هوشمند و تابوت دیجیتال و قس علی هذا القیاس... چرا که اولاً مردگان دستشان از دنیا کوتاه است و خدمت به آنها ثواب دارد؛ در ثانی این شتری است که زنگ در همه را می زند! بنابراین عزیزانی که دستشان در کار است همت کنند و اگر کاری از دستش ان بر می آید دریغ نکنند و نگذارند قیمت قبر از این هم بالاتر برود. چرا که به فرموده مرحوم حسین پناهی فرموده «چه میهمانان بی درد سری هستند مردگان؛ نه به دستی ظرفی را چرک می کنند نه به حرفی دلی را آلوده؛ تنها به شمعی قانع اند و اندکی سکوت» و صد البته یک قبر با قیمت متناسب با جیب شان!
اردیبهشت و این همه برف!
راستش را بخواهید آدم وقتی جزئیات بودجه آموزش و پرورش در سال 98 و به نوعی عنایت دولت فخیمه را نسبت به فرهنگیان و دانش آموزان می بیند و می شنود دلش می خواهد به قول نقی معمولی زوزه بکشد و از شغف زمین را گاز بگیرد و به قول شاعر اردیبشهت و این همه برف!
به هر حال تصویب دو هزار میلیارد تومان برای طرح رتبه بندی فرهنگیان که سال هاست فرهنگیان را به آن مشغول کرده اند و تا صحبت از ارتقاء معیشت فرهنگیان می شود زونکنش را از کشوی وزیر بیرون می آورند و گرد و خاکش را می گیرند، خودش گام مثبتی محسوب می شود. فقط قبلاً موقع اجرا که فرا می رسید ، یک نفر از کله اش را پنجره حسابداری وزارتخانه بیرون می آورد که بودجه ای برای طرح در نظر گرفته نشده است! البته امسال داستان تومنی هشت صنار با گذشته توفیر دارد و دوستان عجالتاً 2000 میلیارد تومان برای رتبه بندی در نظر گرفته اند و حتی قول داده اند با این پول حوادثی مثل غرب تهران تکرار نشوند!
علی ای حال از آنجایی چاه ویل مشکلات آموزش و پرورش با این پول خرد ها که چهار تا صفر کمرنگ هم هم دارند قابل پر شدن نیست و وجود 45 هزار مدرسه با کمتر از 40 دانش آموز، به صرفه نبودن آموزش با حقوق میانگین دو میلیون و ششصد هزار تومان برای دولت، مدارس غیر استاندارد و فرسوده، نبود سیستم گرمایشی و سرمایشی مناسب ، تعداد زیاد پرسنل این وزارتخانه و ... کار را برای اداره این سیستم دشوار کرده است، به رسم معهود چند پیشنهاد سوفسطایی و راهبردی برای این وزارتخانه عریض و طویل افاضه می کنیم علی برکه الله... مگر ما از گاج و قلم چی چه چیزی کم داریم که نتوانیم دلسوز نظام آموزشی باشیم!
الف) زوج و فرد کردن مدارس: در جریان هستید که در حدود 70 درصد مدارس مملکت استیجاری، فرسوده، فاقد شناژ بندی و استحکام و در مواردی حتی بدون درب و پیکر هستند. فلذا پیشنهاد می شود به منظور استفاده بهینه از مدارس استاندارد موجود در کشور، تحصیل در مدارس را زوج و فرد کنیم تا همه دانش آموزان در مدارس استاندارد درس بخوانند. یعنی روزهای زوج پسران و روزهای فرد دختران به مدرسه بروند. اگر ساعت مدرسه را نیز به 8 ساعت افزایش بدهیم می شود هفته ای 24 ساعت که فقط 6 ساعت از ساعت فعلی کم دارد که به مزایای بی شمار آن می ارزد! تحصیل در مدارس استاندارد، امکان توزیع شیر در مدارس، حل مشکل کمبود دبیر با کاهش 6 ساعت تدریس در هفته، کاهش ترافیک، صرفه جویی در حامل های انرژی و سوخت، عدم تکرار حوادث آتش سوزی یا چپ شدن دیوار و ... مابقی آموزش را هم در این سه روز می توان گردن رسانه ملی انداخت که دلش غنج می ورد برای این مدل آموزش های پایه ای و همواره پایه است!
ب) واگذاری آموزش و پرورش به گاج و قلم چی: دغدغه برخی موسسات آموزشی و حساسیت آنها حتی روی مشق بچه ها قابل ستایش ( نرگس ، کیمیا، محیا و حتی اوکنیو) است . بنابراین توصیه می شود کل آموزش وپرورش را به صورت یکجا و کنترات در اختیار این دو موسسه دلسوز قرار بدهیم. چطور خودروسازی را در اختیار سایپا و ایران خودرو قرار دادیم و همه چیز به خیر و خوشی روی غلتک افتاده است. این بار هم بهتر است از صفر تا صد آموزش را به این دو موسسه واگذار کنیم و دانش آموزان را فرش انداز با دیلم تحویل بگیریم! فقط دانش آموزان باید برای گذراندن هر پایه تحصیلی پی یک کنکور مجزا را به تن شان بمالند!
تغییر ساختار حقوق: خدا همه رفتگان شما بیامرزد، خدا بیامرز پدر عمو سیفی (سرایدار مفخم مدرسه ما) ، مرده شور بود. اما انصاف را رعایت می کرد. مثلاً اگر مرده ها نوزاد یا جمع و جور بودند، آنها را عددی می شست. اگر مرده چاق بود، کیلویی حساب می کرد و اگر مرده دراز بود، متری دستمزد می گرفت! اما متاسفانه در آموزش و پرورش این طور نیست و حقوق معلمی که در روستا به دو دانش دانش آموز درس می دهد با حقوق معلمی که در شهر به 38 دانش آموز درس می دهد برابر است! فلذا توصیه می شود حقوق معلمان نیز با توجه به تعداد دانش آموزان متغیر باشد و به قولی هر که شاگردش بیش ، حقوق و مزایایش بیشتر!
بمب متحرکی به نام مدیران بازنشسته!
به نام خدا
به قلم وحید حاج سعیدی
قانون «ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان» برای اولین بار در جلسه علنی ۲۰اردیبهشت ۱۳۹۵ مجلس شورای اسلامی تصویب و در ۲۹ اردیبهشت همان سال به تأیید شورای نگهبان رسید. این قانون که تلاش داشت مدیران بازنشسته را راهی خانه کند و راه را برای اشتغال جوانان هموار کند، با تبصرههایی که بر آن اعمال شد نتوانست در عمل، آن طور که باید و شاید تاثیر گذار باشد. استثناهای این قانون در کنار لابیگری ها و برخی فشار باعث شد، تا این قانون در عمل،کارایی لازم را نداشته باشد و با تبدیل شدن این استثناها به قانون و تفسیر مجدد آن راه برای ابقای مجدد بسیاری از بازنشستگان در پستهای مدیریتی نیز هموار شود. موضوع به کارگیری مجدد بازنشستگان در مشاغل مدیریتی و به طور کل اشتغال دوباره بازنشستگان در نهاد ها و سازمان های دولتی، همواره موضوع مورد مناقشه جامعه بوده است. فی الواقع در شرایطی که تعداد قابل توجهی از جوانان تحصیل کرده با معضل بیکاری مواجه اند، به کارگیری مجدد این افراد به نوعی خیانت به نسل جوان تر محسوب می شود و باعث از بین رفتن انگیزه در نزد آنان می شود. اما این بار ظاهراً این بار دولت و مجلس عزم خود را جزم کرده اند تا برای همیشه پرونده مدیران بازنشسته را ببندد و بر اساس قانون برنامه ششم توسعه، کسی که ۳۵ سال خدمت کرده و یا به سن ۶۵ سالگی رسیده، رسماً بازنشسته اعلام کند و این فرد اگر بازنشسته نشود و به کار ادامه بدهد هم خودش و هم دستگاهی که حقوق او را میدهد، مجرم است.هر چند تعداد زیادی از این مدیران به لطایف الحیل نظیر دست به دامان نمایندگان مجلس شدن، تهدید به تعلیق فدراسیون های ورزشی، نامه نگاری با نهاد های بین المللی، خارج کردن دوره آموزشی از سنوات، تلاش برای ارتقاء از دانشیاری به مراتب بالاتر، تلاش برای اعمال درصد جانبازی بیشتر و ... در حال دست و پا زدن برای ماندن بیشتر در مسند مدیریت هستند، ولی ماجرای اصلی نحوه نفوذ این جماعت به ادارات پس از نائل آمدن به کسوت بازنشستگی قطعی است.
به کار گیری این افراد به عنوان مشاور یکی از خطرات بالقوه این دست مدیران بازنشسته است چرا که تعداد زیادی از این مدیران تنها به نقش مشاوره ای خود آن هم با حقوق ناچیز اکتفا نمی کنند و بدون شک در بسیاری از تصمیمات و عزل و نصب های نهاد یا سازمان متبوع شان دخالت خواهند کرد.
خطر بالقوه دیگر کارشکنی یا اخلال در امور بای نحواً می باشد. در یکی از شهرهای استان شمالی وقتی مدیر عامل شرکت تعاونی به دلیل کهولت سن از کار برکنار شد، ریز جزئیات تخلفات تعاونی را که خود مدیر عامل آن بود، به نهاد های نظارتی اعلام و خواستار برخورد شدید با مدیران مجموعه شد!
فلذا جا دارد در صورت بازنشستگی افراد، از آنها بخواهیم تجارب خود را در قالب مقاله و یادداشت، کتاب، جزوه ، ایراد سخنرانی، تهیه کلیپ و ... در اختیار جوانان قرار دهند و از رفت و آمد آنها در ادارت به عنوان مشاور، مدیر فنی، افراد خبره و متخصص و ... جلوگیری شود. دادن سکان مدیریتی کشور به صورت رسمی، حرفه ای و غیر کلیشه ای به نیروهای جوان تر نه لزوماً نیروهای جوان قطعاً نوید روزهای درخشان تر ی را خواهد داد!