راستش را بخواهید ما گاهی اوقات که بیکار می شویم، در فلسفه به وجود آمدن یا به وجود آوردن برخی مشاغل و حِرف تفکر و تدبر می کنیم؛ ولی بلا تشبیه هر قدر زور می زنیم چیزی عایدمان نمی شود. مثلاً در یکی از دانشگاه های ولایت ما، بنده خدایی مسئول اداره امور کلاس ها است و هر هفته با یک دفتر و دستک و چندین لیست بلند بالا، جای کلاس ها و اساتید را عوض می کند تا رزقش حلال شود ولی ابتدای هر هفته دانشجویان باید نیم ساعت دنبال کلاس شان بگردند! در صورتی که سال های قبل در همین دانشگاه در ابتدای هر ترم، واحد آموزش، اسامی رشته ها را به تفکیک سال ورودی و شماره کلاس شان روی تابلو اعلانات نصب می کرد و خلاص...
الان هم حکایت ظهور انواع و اقسام کمیته، انجمن، کمپین، ستاد، گروه، هیات، اپوزسیون، کارگروه، هیات مدیره، تیم، سازمان، سمن و ... است که گاهی اوقات یک نفر از ده سوراخ گزیده می شود، ببخشید از ده جا حقوق و مزایا دریافت می کند ولی تصمیمات و صورتجلسه ها از قبل تعیین شده و خروجی ها مشخص است.
یکی از این کمیته های فخیمه که ما شخصاً در نحوه عملکرد، محاسبات و ملاک و معیار های انتخابی شان وامانده ایم، کمیته دستمزد می باشد که مشخص نیست با کدام قلم جادویی این اعداد و ارقام عجیب و غریب را به دست می آوردند. اگر ملاک تعیین نرخ دستمزد تورم باشد که حقوق حداقل باید چند برابر دستمزد فعلی شود. اگر ملاک 18 قلم کالای معرفی شده سبد مصرفی شامل نان، برنج، حبوبات، ماکارونی، سیب زمینی، سبزی، مرغ، ماهی، گوشت قرمز، تخم مرغ، سبزیجات، شیر، ماست، کره، پنیر، روغن و قند و شکر باشد، که با این دستمزد ها فقط می توان 100 گرم از هر کدام از این کالا ها خرید!
علی ای حال ذکر این نکته ضروری است که مطابق ماده ۴۱ قانون کار مبنای تعیین حداقل مزد کارگران هزینههای اولیه یک خانواده متوسط است ولی در این نوع تعیین دستمزد حداقل هزینههای زندگی شش برابر بیشتر از حداقل درآمد می باشد! هر چند هنوز جلسات این کمیته آغاز نشده است ولی دوستان فقط به خاطر داشته باشند که این دستمزدی را که تعیین می کنند به قول پروین اعتصامی « دستمزد دست لرزان من است...» خدا خیرتان بدهد...